فاطمه بصیری
جوان آنلاین: در حالی که امریکا در اقدامی چندوجهی تلاش میکند که فراتر از توقف غنیسازی، ایران را از حق ابتدایی غنیسازی اورانیوم محروم کند، اما مردم، مسئولان و فعالان سیاسی کشور با هر گرایشی بر پایبندی خود سر این فناوری راهبردی تأکید دارند، چراکه آنها به تجربه دریافتهاند، چشم انداز این طرح امریکایی محدود به فناوری هستهای نیست و آنچه در تیررس هدف امریکایی قرار دارد، «ناتوان سازی» تمام علوم و صنایع استراتژیک و حیاتی ایران است که نقش کلیدی در تأمین اقتدار، بازدارندگی و بازیگری کشور ایفا میکند.
سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم ۱۴ خرداد، بیانگر موضع رسمی و قاطع ایران در تأکید بر ضرورت غنیسازی داخلی در پاسخ به ماجراجوییهای شوم امریکایی بود و خط بطلانی به هرگونه سناریوی از پیش طراحی شده آن کشید. سخنرانی ایشان، نقشه راه سیاست خارجه ایران را چه در مذاکره و چه در تعاملات بینالمللی سر مسائل راهبردی، چون موضوع هستهای روشن کرد.
ایشان در بیانات خود ضمن تأکید بر عدم دخالت غرب در امور داخلی و ضرورت غنیسازی در خاک ایران، سردمداران امریکایی را خطاب قرار داده و فرمودند: «اولین مطلبی که ما در باب هستهای به طرفهای امریکایی و ... میگوییم، این است که شما چه کارهاید؟ چرا دخالت میکنید که ایران باید غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شماست، به شما چه ملت ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد. شما از چه موضع حقوقیای این حرفها را میزنید؟ این مطلب ماست. این هم راجع به مسئله هستهای.»
اقتدار ملی در برابر بازی فشار- تهدید
سخنان وحدت بخش و اقتدارآفرین رهبر معظم انقلاب در مورد استقلال و ضرورت غنیسازی در داخل که بر پایه اصل حاکمیت ملی قرار داشت، از سوی بسیاری از گروهها و افراد مورد استقبال قرار گرفت و حتی برخی چهرههای اصلاحطلب هم نتوانستند از حمایت از سخنان ایشان بگذرند. چنانچه محمدعلی ابطحی که پیشتر روی ترامپ برای مذاکره شرطبندی کرده بود، سخنان رهبر معظم انقلاب را واقعبینانه خواند. او در این زمینه نوشت: «به رغم ادعای افراطیون سخنان رهبری در مورد غنیسازی اورانیوم واقع بینانه بود. هم دلایل حق غنیسازی برای اهداف صلحآمیز را تشریح کردند و هم سخنانشان به روند مذاکرات خللی وارد نکرد. هم دوگانه یا سلاح اتمی یا جنگ را تغییر داد.» رضا نصری، کارشناس بینالملل نیز در پاسخ به ترامپ نوشت: «چه خودکار اتوماتیک بایدن باشد، چه ماژیک ترامپ، هیچکدام اختیار اجازه دادن یا ممنوع کردن حق غنیسازی ایران را ندارند. این حق در ماده چهارم معاهده NPT تصریح شده و به مجوز ایالات متحده نیاز ندارد.» سیدصادق حسینی، روزنامه نگار نزدیک به جریان اصلاحات نیز در شبکه ایکس ضمن اشاره به موضع محکم رهبری نوشت: «ایران از اندوخته راهبردیاش، یعنی غنیسازی اورانیوم در خاک خود کوتاه نمیآید و اگر امریکا خواهان توافق است باید مسیر دیگر و پیشنهادهای متفاوتی روی میز بگذارد.» میتوان با توجه به فرامتن و متن جمعی برخی مدعیان اصلاحات و مدافعان سرسخت برجام به این نکته رسید که گذر امریکا از روی خطوط قرمز ایران مانند مهار غنیسازی و اموری شبیه به آن مانند اقدام برای تغییر نام خلیجفارس، موجب واکنش جمعی مردم شده و متعاقباً به ضرر امریکا تمام خواهد شد. همسویی گروهها و حامیان سرسخت مذاکره، با گفتمان رسمی نظام در حفظ حقوق هستهای میتواند نمایی یکدست از اراده ملی در برابر زیادهخواهی و باجخواهی امریکا باشد و توان چانهزنی آن را برای تداوم فشار و به کارگیری تهدید نظامی کم اثر جلوه دهد. از این رو، هر اظهارنظری که این حرکت ملی را دچار خدشه کند، مذموم بوده و باید از عرصه جنجال سازیهای رسانهای به دور باشد. به تعبیری، حمایت از غنیسازی باید واقعی و در مواضع و اقدام مؤثر جناحی به طور دائمی ملموس و قابل رؤیت باشد.
غنیسازی حداقلی هم قبول نیست
آنچه مسلم است، ایران نه میتواند و نه باید از حق غنیسازی خود کوتاه بیاید و حتی نباید شرایط توافق را به سمتی هدایت کند که حداقل غنیسازی ۳/۶۷ درصدی که هم عرض با توقف غنیسازی است، در توافق گنجانده شود. این احتمال وجود دارد که امریکا با فشار بر درخواستهای حداکثری خود، شرایط پذیرش این حد از غنیسازی را مهیا کرده و آن را برای ایران دستاورد جا بزند.
بیانات صریح رهبری در مورد عدم دخالت غرب در امور داخلی و هستهای ایران، هشدار میدهد غنیسازی ایران باید در خدمت صنایع و مواد مورد نیاز داخلی، چون پزشکی، دارویی، هوافضا، الکترونیک و... قرار بگیرد و این با تصور غنیسازی حداقلی حتی به طور مقطعی سازگار نیست. همچنین، هر گام عقبگرد ایران در برابر فشارهای امریکا و افول ناگهانی سطح غنیسازی به حداقل ۳/۶۷ درصد، نهتنها قدرت چانهزنی طرف امریکایی را در مذاکرات هستهای تقویت میکند، بلکه جایگاه ایران را در برابر انتظارات بینالمللی تضعیف کرده و در روند تعاملات و مذاکرات آینده، چالشهای پیچیدهتری را برای دیپلماسی کشور به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب با هشدار نسبت به تجربه بدعهدی امریکا در ماجرای درخواست رئیسجمهور وقت امریکا برای انتقال بخشی از مواد غنیشده ۳/۵ درصد در ازای گرفتن سوخت ۲۰ درصد برای تأمین نیاز داخلی، سرانجام توافق در این سطح را نیز خسران بار توصیف کرده و گفتند: «در آن مقطع، مسئولان مبادله را پذیرفتند و بنده گفتم طرف مقابل باید سوخت ۲۰ درصد را به بندرعباس منتقل کند و ما پس از آزمایش، مبادله را انجام میدهیم، اما وقتی آنها دقت و اصرار ما را دیدند، زیر قول خود زدند و سوخت ۲۰ درصد را ندادند.»
با توجه به سخنان روشنگرانه رهبر معظم انقلاب و همچنین حمایت آحاد مردم و مسئولان از موضع حکیمانه ایشان در برابر برچیدن غنیسازی یا هر گونه خیالاندیشی برای محدودیتهای سنگین و غیرمعقول غنیسازی، امریکا را وادار میکند تا از راههای دیگر متوسل به انتفاع حداکثری شود. در این برهه، اقتدار ملی میتواند سدی در برابر هرگونه سنگاندازی و فشارهای امریکا باشد و این مستلزم دوری گزیدن رسانههای داخلی و طرفدار سرسخت مذاکره، از ترویج خیالات، متهم ساختن ایران در مذاکرات و تطهیر رفتار طرف امریکایی است.