جوان آنلاین: برخی مدعیان اصلاحات، که طی دهههای گذشته کوشیدهاند، با پسوند «خط امام» برای القاب و عناوین حزبی، ضمن مصادره امام خمینی، همه مخالفان خود را منکوب و از میدان به در کنند، در جدیدترین مواضع حزبی خود (بیانیه جبهه اصلاحات)، آنهم در آستانه سالگرد ارتحال امام، نه تنها یادی از امام و پیگیری آرمانهای امام نکردهاند که بر «بازسازی نظم سیاسی در چارچوب جمهوریت و تمرکززدایی دموکراتیک» تأکید کردهاند، بیآنکه از عنصر اسلامیت نظام سخنی به میان آورند.
تشتت و تعارض در جریان اصلاحطلبی البته محدود به همین مواضع حزبی و عبور از ساختارها و آرمانهای نظام اسلامی نمیشود، بلکه اختلافات درونی آنها را به نقطهای رسانده است که برخلاف مشی سیاسی گذشته که کمتر اجازه میدادند، اختلافات درونی به ساحت رسانهها و افکار عمومی بکشد، اکنون به افشاگری عمومی رو آوردهاند. همین چند روز پیش بود که عباس عبدی در سرمقاله هم میهن با عنوان «اصلاحطلبی؛ راه یا مغازه؟» پدرخواندههای این جریان را متهم کرد که اصلاحطلبی را مصادره کردهاند و همچون کمونیستها هر کس غیر از خود را مرتد و تجدیدنظرطلب دانسته و حکم به حذف آنان دادند. عبدی با اذعان به اینکه افول اصلاحطلبان از پایان و حتی اواسط مجلس ششم آغاز شده بود، اضافه کرده: مشکل فقط افول اصلاحطلبی نبود بلکه مترادف دانستن اصلاحات با اصلاحطلبی بود که عدهای شکست و عدم موفقیت یکی را به منزله شکست دیگری تلقی کردند. مشکل بدتر این بود که برخی از منسوبین به اصلاحات سعی کردند که خود را متولی دائمی اصلاحطلبی بدانند و غیر خود را رد کنند، در حالی که خودشان بیش از حد از این اصول عدول کردند و امروز هم برخی از آنان تحت همین اسم ولی با رسم دیگری عمل میکنند. او تأکیدکرده: اصلاحطلبی یک مغازه نیست یک راه است.
انتقادات به پدرخواندههای اصلاحات به همین مورد خلاصه نشده و محمدرضا جلاییپور، در گفتوگو با هم میهن، بخش افراطی جریان اصلاحات را به تلاش برای «خالص سازی» متهم کرده و گفته است: «نوعی گرایش به سمت خالصسازی در درون جبهه اصلاحات دیده میشود که منجر به کنارهگیری بخشی از نیروها و کاهش میزان فعالیت بخشی دیگر شده است و اصلاحطلبان باید مراقب این گرایشهای خالصساز باشند.».
اما تعارض و تشتت مدعیان اصلاحطلبی که اکنون جبهه اصلاحات سرآمد آن است، با بیانیه آنها در پایان نشست سراسری، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده است. عبدالله گنجی، فعال رسانه در تحلیل این بیانیه نوشته است دو موضوع یا دو عبارت مطلقاً در بیانیه دیده نمیشود. ١- اسلام/اسلامیت/امام (در آستانه سالگرد) ٢- علیرغم همسویی با دولت از مهمترین مسئله روز مردم یعنی معیشت یک کلمه در آن نیست. گنجی نوشته: در تیتر بند یک بیانیه آمده است: بازسازی نظم سیاسی در چارچوب جمهوریت و تمرکززدایی دموکراتیک. حتی حاضر نشدند بنویسند «در چارچوب جمهوریت و اسلامیت!» این تحلیلگر اضافه کرده: «مدعی خط امام هستند، اما پنهان میکنند که امام عبارت "دموکراتیک" را در پاسخ مهندس بازرگان به دیوار کوبید. در کمال تعجب ادبیات BBC مثل آزادی " زندانیان عقیدتی" در آن به کار رفته است.» گنجی نوشته: «درست است که اصلاحطلبان طیف هستند و شخصیتهای محترمی هم در آن هست، اما برون داد آن همیشه در چنین مواقعی "اصلاحات به مثابه سکولار دموکراسی" بوده است. نمیدانم این هنر جمهوری اسلامی است یا مظلومیت آن که بخشی از نخبگانش هم همراهش هستند هم اپوزیسیون آن میباشند. آنچه قطعی است بازگشت به تنظیمات ١٣٧٧- ١٣٨٣ است.»
عبور از امام و اندیشههای امام نزد مدعیان اصلاحطلبی، البته، مسبوق به سابقه است و اگر در زمانهایی صراحت در از عدول نداشتند، یا در قدرت بودند یا مصلحتاندیشی کردند. وگرنه اکبر گنجی فعال اصلاحطلب فراری، سال ۱۳۷۹ در حاشیه کنفرانس ننگین برلین در گفتوگو با روزنامه اشپیگل آلمان عبور از امام را فریاد زد. او ابتدای این مصاحبه وقتی در برابر سؤال روزنامهنگار آلمانی درباره آینده حکومت ایران قرار میگیرد میگوید: «حرکت اصلاحطلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید.» گنجی در برابر سؤال این روزنامه مبنی بر اینکه آیا [امام]خمینی نیز به موزه خواهد رفت، قرار میگیرد و اینگونه پاسخ میدهد: «ما تلاش میکنیم [امام]خمینی را به گونهای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد؛ آنچه وجود دارد فقط برداشتهای ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچ کس نمیتواند جلوگیری کند. این یک تکامل تاریخی است.»