کد خبر: 1300344
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۰
گفت‌و‌گوی «جوان» با یکی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس پیرامون نقش شهر رودسر در جنگ تحمیلی
رودسر به اندازه یک تیپ نیرو به جبهه اعزام کرده بود تا قبل از سال ۶۵ که لشکر قدس گیلان تشکیل شود، بچه‌های رودسر و توابع و بخش‌های آن از طریق لشکر ۲۵ کربلا یا دیگر یگان‌ها به جبهه اعزام می‌شدند. اما بعد از تأسیس لشکر قدس، گردان امام حسین (ع) با محوریت بچه‌های رودسر در این لشکر تشکیل شد و تا پایان جنگ عمده رزمنده‌های رودسری از طریق این گردان به جبهه می‌رفتند
علیرضا محمدی

جوان آنلاین: رودسر در دوران دفاع مقدس به‌رغم جمعیت کمی که داشت، تعداد زیادی رزمنده به جبهه‌های جنگ اعزام کرده بود. این شهر و همچنین املش و توابع آن، به دلیل جو مذهبی که داشتند، هم در بحث انقلاب و هم در دفاع مقدس، نقش ارزنده‌ای ایفا کردند. حجت‌الاسلام حمید پورعیسی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که اکنون به عنوان یکی از نویسندگان این حوزه مشغول است، تحقیقاتی در خصوص رودسر و حضور مردم این شهر در جبهه‌های جنگ تحمیلی انجام داده است. در گفت‌و‌گویی که با او داشتیم، سعی کردیم مروری به نقش رودسری‌ها در جنگ همچنین خاطراتش از دفاع‌مقدس داشته باشیم. 

تحقیق روی نقش رودسر در جنگ تحمیلی از کجا نشئت گرفت؟
من اکنون در حال نوشتن کتابی پیرامون نقش شهرستان‌های رودسر و املش در دوران دفاع مقدس هستم که الان آخرین فصل آن در حال آماده شدن است و این فصل به نقش مساجد این منطقه در جنگ تحمیلی می‌پردازد. زمان جنگ املش جزء بخش‌های رودسر بود و الان خودش تبدیل به شهر شده است. رودسر، املش، کلاچای، رحیم آباد، ماچیان و چابکسر (که از بخش‌های رودسر هستند) همگی جوی بسیار مذهبی داشتند و به دلیل حضور روحانیونی، چون آیت‌الله محمدی گیلانی رودسری، آیت‌الله محفوظی گیلانی رودسری و... همواره در خط اول انقلاب و دفاع مقدس بودند و در این مسیر حدود ۹۰۰ شهید هم تقدیم کرده‌اند. خود شهر رودسر بدون بخش‌ها و توابع آن، حدود ۳ الی ۴ هزار رزمنده در دوران دفاع مقدس به جبهه‌ها اعزام کرده بود. یعنی به اندازه یک تیپ نیرو به جبهه اعزام کرده بود. 

با این تعداد رزمنده‌ای که رودسر در جبهه داشت، در یک گردان یا یگان خاصی ساماندهی شده بودند؟
تا قبل از سال ۶۵ که لشکر قدس گیلان تشکیل شود، بچه‌های رودسر و توابع و بخش‌های آن از طریق لشکر ۲۵ کربلا یا دیگر یگان‌ها به جبهه اعزام می‌شدند. اما بعد از تأسیس لشکر قدس، گردان امام حسین (ع) با محوریت بچه‌های رودسر در این لشکر تشکیل شد و تا پایان جنگ عمده رزمنده‌های رودسری از طریق این گردان به جبهه می‌رفتند. البته یک نکته‌ای را هم عرض کنم که در رودسر یک گروهی به نام گروه «۷۲ تن» تشکیل شده بود که تعدادی از اعضای این گروه از قدیم با شهید چمران همراه بودند و حتی به مصر رفته و آموزش نظامی دیده بودند. گروه ۷۲ تن در یک خیابان یا محله‌ای از رودسر فعال بودند که قبلاً ثریا نام داشت و الان به خاطر این گروه نامش را خیابان ۷۲ تن گذاشته‌اند. افرادی مثل حاج صادق فلاح‌پور، چون در جریان انقلاب و سپس جنگ جزو پیشگامان بودند، با افرادی مثل شهید جهان‌آرا و بچه‌های خرمشهر ارتباط گرفته بودند و از شروع تجاوز رژیم بعث عراق به خرمشهر رفته و در مقاومت این شهر حضور پیدا کرده بودند. 

یعنی رزمندگان رودسری از اول جنگ در خرمشهر حضور پیدا کردند؟
بله آنها از متقدمان بودند. در مقاومت خرمشهر حضور یافته و بعد از سقوط شهر و طرح‌ریزی عملیات الی‌بیت‌المقدس، در قالب تیپ ۲۲ بدر که از سوی سپاه خرمشهر ایجاد شده بود، حضور پیدا می‌کنند. در واقع گروه ۷۲ تن باعث می‌شوند، دیگر رزمندگان رودسری نیز خیلی زود در جریان جنگ و دفاع از میهن قرار بگیرند و در آوردگاه‌های مختلف حضور پیدا کنند. 

گویا رودسری‌ها در مناطق دیگر مثل سرپل ذهاب هم خط تشکیل داده بودند؟
اوایل جنگ یکی از رودسری‌ها مثل همان ۷۲ تن که عرض کردم در خرمشهر حاضر می‌شوند و گروه‌های دیگری هم به جبهه‌های دیگر مثل سرپل ذهاب می‌روند. در یک مقطع ۱۳ نفر از بچه‌های رودسری در سرپل ذهاب شهید می‌شوند و پیکرشان به رودسر برمی‌گردد و تشییع می‌شود که این تعداد شهید در اوایل جنگ برای مردم حادثه‌ای تأثیرگذار بود. شهید جمال تقی‌پور که سابق از نیرو‌های گارد شاهنشاهی بود و بعد‌ها به جرگه انقلابی‌ها پیوسته بود یکی از این ۱۳ شهید سرپل ذهاب بود. 

نام شهید تقی‌پور را آوردید، اگر می‌شود یادی از چند شهید شاخص از رزمندگان رودسری داشته باشیم. 
شهید جمال تقی‌پور را که عرض کردم گاردی بود و بعد در انقلاب نقش ایفا کرد و نهایتاً از اولین شهدای جنگ تحمیلی در سرپل ذهاب شد. یا می‌توانم شهید فرامز غلامیان را نام ببرم که اولین شهید رودسر در مناطق غرب کشور است. ایشان چند روز قبل از شروع رسمی جنگ به شهادت می‌رسد. یعنی او قبل از اینکه عراق رسماً در ۳۱ شهریورماه به ایران حمله کند، احساس خطر کرده و همراه عده‌ای دیگر از بچه‌های رودسر به غرب کشور رفته بود و نهایتاً ۲۱ شهریور در مرز‌های غربی کشور شهید می‌شود. یا می‌توانم از شهید میراحمدی نام ببرم که فرمانده سپاه مریوان بود. ایشان روحانی و از مبارزان قبل از انقلاب بود. سابقه فعالیت‌های جهادی‌اش به سال‌های قبل از انقلاب برمی‌گشت و بعد از انقلاب هم خیلی زود خودش را به خطه کردستانات و نواحی مرزی می‌رساند تا در برابر ضد انقلاب و سپس ارتش بعث عراق ایستادگی کند و عاقبت در کسوت فرماندهی سپاه مریوان شهید می‌شود. همچنین شهید بی‌نیاز از فرماندهان گردان در لشکر ۲۵ کربلا بود. عرض کردم قبل از تشکیل لشکر قدس گیلان، بچه‌های رزمنده رودسر و در کل گیلان، از طریق لشکر ۲۵ کربلا به جبهه اعزام می‌شدند. شهید بی‌نیاز هم در لشکر ۲۵ تا فرماندهی گردان پیش رفته بود و از آن فرماندهان بسیار توانمند هم بود که می‌توان از دوران زندگی و جهادش کتاب‌ها نوشت. اتفاقاً خاطرات ایشان جمع‌آوری شده و در یک سی دی قرار دارد که این سی‌دی پیش من است و ان‌شاءالله قرار است خاطرات و زندگی ایشان را در قالب یک کتاب منتشر کنیم. شهید جمشید داداشی که در ۱۲ یا ۱۳ سالگی در جبهه‌ها به شهادت رسید هم به عنوان یکی از کوچک‌ترین شهدای دفاع مقدس اهل رودسر است. 

خود شما چند کتاب پیرامون دفاع مقدس یا کلاً شهدای جنگ و مقاومت دارید؟
من ۳۵ عنوان کتاب دارم که از بین آنها پنج عنوان کتاب در خصوص دفاع مقدس و چند عنوان کتاب هم پیرامون شهدای مقاومت، غزه و... است. کتاب نبرد‌طوبی شامل ۴۰۰ بیت شعر گیلکی پیرامون خاطرات خودم از جنگ، خاطرات بچه‌های جنگ و... است. این کتاب یک بخشی مربوط به فلسفه جنگ از نگاه جامعه شناختی دارد و به جنگ علل و عوامل جنگ ایران و عراق می‌پردازد. همانطور که عرض کردم، فصلی هم پیرامون خاطرات بچه‌های جنگ دارد. فصلی مربوط به تعدادی از شهدای جنگ و... یا کتابی تحت عنوان «زینب‌های خط مقدم» نوشتم که به خاطرات ۳۰ خانم از استان گیلان که در جنگ نقش مهمی ایفا کردند می‌پردازد. این خانم‌ها در بخش‌های مختلف رزمی، درمانی، هلال احمر و... حضور داشتند و در مصاحبه‌ای که با آنها داشتم، بخش‌هایی از خاطرات و زندگی‌شان را در این کتاب آوردم. یک اثر هم مختص اشعار دفاع مقدس دارم که خودم آن را سروده‌ام. یا کتاب سرداران مقاومت مخصوص سرداران شهیدی، چون حاج قاسم سلیمانی، حاج حسین همدانی، شهید حق‌بین و... است. همچنین کتاب شعر غزه و فلسطین و جبهه مقاومت را سروده‌ام. 

خود شما چه مقاطعی از دفاع‌مقدس در جبهه‌ها حضور داشتید؟
من سال ۶۰ دیپلم گرفتم و از آن سال که ۱۷ سال داشتم تصمیم گرفتم به جبهه بروم. البته از سال ۵۸ فعالیت در بسیج را شروع کرده بودم که پیش زمینه‌ها و پیش درآمد حضورم در جبهه بود. در بسیج یکسری کار‌های جهادی، رزمی و... انجام می‌دادیم. خلاصه وقتی جنگ شروع شد، منتظر ماندم تا درسم تمام شود و بعد برای اولین اعزام به مریوان رفتم. تا پایان جنگ توفیق داشتم در جبهه حضور داشته باشم. غیر از من برادر بزرگ‌ترم احمد هم از رزمندگان قدیمی جبهه و جنگ است. ایشان الان بازنشسته سپاه است. البته من زودتر از ایشان به جبهه رفته بودم. زمانی که به عنوان بسیجی به مریوان اعزام شدم، احمدآقا خدمت سربازی رفت و بعد از پایان خدمت، به عضویت سپاه درآمد. مجید، عیسی و خلیل هم که برادر‌های کوچک‌ترم هستند، به ترتیب اعزام شدند و هر کدام در دوره‌های مختلف در جبهه حضور داشتند. آخرین برادرمان جلیل هم سال آخر جنگ به آموزشی رفت تا بعد به جبهه اعزام شود که جنگ تمام شد و قسمتش نبود که در جبهه حضور پیدا کند. البته ایشان در زمانی که اقدام به اعزام کرد، فقط ۱۳ سال داشت و به لحاظ سنی هم موانعی برای جبهه رفتن پیش رویش بود. اما چون ما برادر‌های بزرگ‌ترش از بچه‌های قدیمی جبهه بودیم، به جلیل اجازه داده بودند تا آموزشی برود تا بعد چه پیش آید که خب جنگ تمام شد و او نتوانست به جبهه برود. هر دو خواهر ما هم با دو رزمنده دفاع‌مقدس ازدواج کردند و داماد‌های ما هر دوی‌شان برادر شهید هستند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار