جوان آنلاین: علی سرزعیم در کانال تلگرامی خود نوشت: با کسی صحبت میکردم، گفت برایم کافی است که فرزندم بداند خدایی وجود دارد و اگر نیازمند کمک شد از خدا حاجت بخواهد. خود من وقتی دچار مشکلی میشوم نماز غفیله میخوانم. همین قدر بس است. فهمیدم که مثل میلیونها ایرانی دیگر از تزویر خرافات و تظاهر دینی زده شده و خرافات دینی وی را از دین رمانده است.
دلم میخواست بگویم فرض کن پیش کسی میروی که بسیار پولدار و در عین حال بسیار سخاوتمند است. همچنین بسیار عالم و دانشمند است و همچنین فردی است اهل رفیقشدن، گپ و گفت و مصاحبت. کمترین بهره از بودن نزد چنین فردی این است که پولی بگیری و مشکلت را حل کنی. میتوان از وی بهره بیشتری برد و غیر از پول، حکمت را نیز طلب کرد و راه سعادت را از او جویا شد و آنچه از دانش در وجودش تهنشین شده را جرعهجرعه نوشید و وقتی بیرون آمد به لحاظ فکری سرخوش شد. بهره بالاتر از این دو آن است که با او دوست و رفیق شد تا بتوان هر از گاهی به خانهاش رفت و آمد کرد و در این رفت و آمد بزرگ شد! بماند که پول و دانش نیز میتوان مستفیض شد، اما بهره آدمی از رفاقت با او به مراتب بیشتر خواهد بود. حیف نیست که فقط از او پولی گرفت و زود از خانهاش بیرون زد؟
پیامبران به ما انسانها دعاکردن را یاد دادند و به ما گفتند که اگر از خدای بخشنده حاجت طلب کنید اجابت میکند (به نحوی، مستقیم یا غیرمستقیم)، از علما یاد گرفتیم که هرجا در موضوعات پیچیده علمی گیر کردیم نماز/دعا بخوانیم و از خدا طلب راهحل کنیم، اما عارفان به ما یاد دادند که میتوان عاشق خدا شد، میتوان دوست خدا شد، میتوان چنان با او محشور شد که همه چیز دیگر دنیا در چشمانمان کوچک شود (به تعبیر مولا عظم الخالق فی انفسهم و صغر ما دونهم فی اعینهم). چقدر حسرتانگیز است چنین رابطهای!
راستی، حظ و بهره ما از رابطه با خداوند چقدر است؟ آیا به رابطه حداقلی از او قانع هستیم؟ حیف نیست؟