کد خبر: 1296874
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
یا اولش با خواندن یک فصل از کتاب جالب شروع می‌کنیم و یک‌مرتبه می‌بینیم ساعت سه شب است و کتاب تمام می‌شود؟! یا وقتی یک میهمانی تمام می‌شود فردایش به حرف یکی به دلیل قطع شدن از سوی دیگری و ناتمام ماندن که می‌خواست چه بگوید؟!

جوان آنلاین: امیرعباس زینت‌بخش در یادداشتی بیان داشت: دیدید وقتی یک شکلات تخته‌ای را باز می‌کنیم با خودمان می‌گوییم فقط یک تکه از آن را می‌خورم و بعد از چند دقیقه کل آن تمام می‌شود؟ یا وقتی به قصد رفع گرسنگی سر میز ناهار خوشمزه حاضر میشیم و هر چه روبه‌روی ماست را تا آخرش می‌خوریم؟ یا دیدن اولین اپیزود از یک فیلم جذاب همانا و تا چندین ساعت نشستن پای آن و دیدن آخرین قسمت آن هم همان! 
یا اولش با خواندن یک فصل از کتاب جالب شروع می‌کنیم و یک‌مرتبه می‌بینیم ساعت سه شب است و کتاب تمام می‌شود؟! یا وقتی یک میهمانی تمام می‌شود فردایش به حرف یکی به دلیل قطع شدن از سوی دیگری و ناتمام ماندن که می‌خواست چه بگوید؟! فکر می‌کنیم! یا یک معما به ما داده می‌شود و زمان حل آن کوتاه است و پس از اتمام وقت، با اینکه پاداشی در کار نیست، طبق مطالعات انجام‌شده ۸۶ درصد ما کماکان دنبال حل کردن آن هستیم!
خانم بلوما زیگارنیک، روانشناس معروف روسی (۱۹۸۸ - ۱۹۰۱) در رستوران متوجه شد پیشخدمت‌ها تمامی جزئیات سفارش غذای هر مشتری را بدون نوشتن روی کاغذ تا قبل از تسویه حساب به یاد می‌آورند و به محض تسویه حساب نه‌تنها چیز زیادی از سفارش یادشان نمی‌آید، بلکه حتی بعضی وقت‌ها خود مشتری که غذاخورده را هم به یاد نمی‌آورند!
او با پی بردن به این حقیقت که ذهن انسان درگیر کار‌ها و مقولات ناتمام می‌شود آزمایش‌های دیگری نیز انجام داد. به‌عنوان‌مثال، برای دو گروه یک فیلم جذاب پخش کرد. گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومی‌ها تا اواسط فیلم را تماشا کردند. چند روز بعد از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند... گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آن را به یاد می‌آورند!
بلوما سپس به این اصل رسید که مغز ما بیشتر درگیر کار‌های ناتمام و منقطع شده می‌شود تا کار‌های تمام‌شده! آنقدر آن را به یاد می‌آوریم تا آن کار تمام شود... ما نیاز به تمام کردن یک کار داریم! 
از آنچه بیان شد به عنوان «اثر زیگارنیک» یاد می‌شود. معروف است که موتزارتِ موسیقیدان مریض بود و یکی به عیادت او رفت. موتزارت هم گفت حوصله کسی را ندارم و می‌خواهم تنها باشم! میهمان او به سالن کناری اتاق او رفت و مشغول زدن پیانو شد و ناگهان آن را نیمه‌کاره رها کرد و رفت! می‌گویند موتزارت از تخت بیماری خود را کَند، سراغ پیانو رفت، نوت را کامل کرد و برگشت به تخت بیماری! چون او نمی‌توانست آن را نیمه‌کاره در ذهن خود رها کند!
به‌طورکلی وقتی در انجام کاری (پاسخ به ۵۰ تا ایمیل مهم که نیاز به توجه ما دارد، نوشتن یک مقاله و یا پستی که قولش را داده‌ایم، کمک به دوست‌مان در اسباب‌کشی که به او قول داده‌ایم و…) امروز و فردا می‌کنیم این به معنی باز گذاشتن لوپ ذهن برای انجام آن کار است و تا این لوپ بسته نشود، درگیری ذهن با آن بیشتر و بدون اینکه خودمان متوجه شویم، انرژی فراوانی از آن هدر می‌رود.
اثر زیگارنیک، یعنی کلنجار رفتن ذهن با کار‌های نیمه‌تمام. هر چه زمان این کلنجار بیشتر باشد به معنی استرس بیشتر و کاهش کارایی و بهره‌وری ذهن خواهد بود! پس بهترین اقدام، تمام‌کردن آن کار از سوی خود ما یا واگذار کردن آن به دیگری است. از سوی دیگر، اگر کاری که قرار است تمام شود دارای اهمیت نیست و یا دارای اهمیت کمتری نسبت به کار دیگر است، یک اقدام می‌تواند مکتوب کردن آن و القای این پیام به ذهن است که می‌تواند به کار مهم‌تر بپردازد!
متخصصان بازاریابی و فروش و گردانندگان رسانه‌های موفق به خوبی از این اثر بهره گرفته و با درگیر کردن ذهن مشتری او را به کام محصولات و رسانه‌های خود می‌کشند! انتخاب یک تیتر جذاب، اما ناقص و یا دادن کارت تخفیف ۲۰ درصدی برای خرید بعدی ازجمله این ترفندهاست! سخنرانان و مشاوران حرفه‌ای هم با رساندن بحث به جایی جذاب و تمام نکردن و موکول آن به جلسات بعدی منافع خود را بیشتر می‌کنند!

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار