کد خبر: 1296006
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
 بعد از ظهر روز سه‌شنبه، شانزدهم اردیبهشت زن جوانی وحشت‌زده با اداره پلیس تهران تماس گرفت و گفت خواهرش در خانه‌شان به طرز مرموزی به قتل رسیده‌است. 
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: استاد دانشگاه که برای کمک به پسرخاله‌اش جلسه مشاوره برقرار کرده‌بود، نمی‌دانست مرد جوان برای سرقت طلا‌های او نقشه‌ای شوم در سر دارد. متهم زن جوان را با ضربات چاقو و چکش به قتل رساند و طلا‌های او را سرقت کرد، اما خیلی زود بازداشت شد. 
 بعد از ظهر روز سه‌شنبه، شانزدهم اردیبهشت زن جوانی وحشت‌زده با اداره پلیس تهران تماس گرفت و گفت خواهرش در خانه‌شان به طرز مرموزی به قتل رسیده‌است. 
با اعلام این خبر، به سرعت تیمی از مأموران کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان راهی محل شدند. محل حادثه ساختمان سه طبقه مسکونی بود که مأموران در اتاق خواب طبقه اول با جسد زن ۳۶ ساله‌ای به نام زهرا میرزایی روبه‌رو شدند که به طرز دلخراشی به قتل رسیده‌بود. 

 صحنه قتل استاد دانشگاه 
لحظاتی بعد از اعلام خبر قتل زن جوان، قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس اکیپی از کارآگاهان اداره دهم و مأموران تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. 
بررسی‌ها نشان داد زهرا میرزایی استاد دانشگاه دارای دکترای حقوق خانواده و پژوهشگر حوزه خانواده است. وی در طبقه دوم ساختمان سه طبقه زندگی می‌کرده، اما چند ساعت قبل در طبقه اول ساختمان در محل زندگی مادرش به طرز مرموزی به قتل می‌رسد و خواهرش حادثه را به پلیس خبر می‌دهد. جسد مقتول که حجاب کامل داشت، با ضربات متعدد جسم سختی به سر و بریدگی گردن کشف شد که حکایت از آن داشت وی با فرد یا افرادی قرار ملاقات داشته، اما عامل یا عاملان قتل او را غافلگیر کرده و به قتل رسانده‌اند. 
خواهر مقتول که حادثه را به پلیس خبر داده‌بود به کارآگاهان جنایی گفت: «ساختمان سه طبقه متعلق به خودمان است و در طبقه اول مادرم و در طبقه دوم خواهرم و در طبقه سوم خودم زندگی می‌کنم. لحظاتی قبل از خانه مادرم در طبقه اول ساختمان بوی دود به مشام رسید و نگران شدم و به خانه مادرم رفتم. از آنجایی که مادرم مسافرت بود با کلید یدکی که داشتم در خانه را باز کردم و در اتاق خواب با جسد خونین خواهرم روبه‌رو شدم که به طرز دلخراشی به قتل رسیده بود. مقداری هم کاغذ کنار جسد آتش گرفته‌بود، اما خاموش شده‌بود و فقط دود داشت. ثانیه‌هایی در شوک بودم و صحنه‌ای را که دیده‌بودم، باورم نمی‌شد تا اینکه صدایم به آسمان بلند شد و وقتی به خودم آمدم با اداره پلیس تماس گرفتم.» 

 ردپای قاتل 
مأموران پلیس در بررسی‌های میدانی و گفته‌های اعضای خانواده مقتول دریافتند، زهرا میرزایی به عنوان پژوهشگر و کارشناس این حوزه در صدا و سیما فعالیت داشته و همچنین به افراد زیادی که مشکلات خانوادگی داشته‌اند مشاوره می‌داده‌است. 
بررسی صحنه حادثه و سرقت طلا‌های مقتول حکایت از آن داشت قاتل به احتمال زیاد برای گرفتن مشاوره با مقتول قرار ملاقات گذاشته و به این بهانه وارد خانه شده و پس از قتل هم طلا‌های او را سرقت کرده‌است. 
در ادامه تحقیقات، خواهر مقتول اعلام کرد زهرا چند روز قبل به او و مادرش گفته که قرار است به پسر خاله‌اش مسعود و همسرش که با هم اختلاف دارند، مشاوره بدهد. 
مأموران در بررسی‌های فنی دریافتند آخرین فردی که با مقتول تماس داشته مسعود بوده و دوربین‌های مداربسته هم نشان داد پسر خاله مقتول ساعت ۱۱ ظهر وارد ساختمان شده و حدود نیم ساعت بعد هم سراسیمه از آنجا خارج شده‌است. 

 بازداشت 
دلایل و شواهد همگی حکایت از آن داشت مسعود قاتل است و با به دست آمدن این اطلاعات تیم جنایی راهی محل زندگی متهم در یکی از خیابان‌های شرقی تهران شدند و قاتل را بازداشت و از داخل جیب او طلا‌های سرقتی مقتول را کشف کردند. 
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت، دختر خاله‌اش را به قتل رسانده‌است. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، قاتل برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. 


گفت‌و‌گو با متهم
 قاتل خونسرد 
قاتل مرد ۳۲ ساله‌ای است که صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. به گفته خودش یک و نیم سال قبل ازدواج می‌کند و پس از آن با مشکلات مالی زیادی روبه‌رو می‌شود و با انگیزه سرقت هم دست به جنایت خونین می‌زند. وی خیلی خونسرد به نظر می‌رسد و سؤالات خبرنگار ما به راحتی پاسخ می‌دهد. 

مسعود از مقتول کینه داشتی؟ 
نه. من هیچ کینه‌ای از مقتول و خانواده‌اش نداشتم و اتفاقاً رابطه خوبی هم با او و خانواده‌اش داشتم و آنها به من و خانواده‌ام خیلی هم احترام می‌گذاشتند. 

چه شد که دختر خاله‌ات را کشتی؟ 
(سکوت می‌کند و بعد از کمی مکث می‌گوید) به خاطر مشکلات مالی که داشتم تصمیم به سرقت طلا‌های او گرفتم که این اتفاق افتاد. 

بیکاری؟ 
قبلاً با خودروی سواری که داشتم در یک فروشگاه اینترنتی وسایل جابه‌جا می‌کردم، اما پول کم آوردم و خودرویم را فروختم. از آن روز به بعد بیکار شدم و مشکلات مالی‌ام بیشتر شد. از طرفی به خاطر همین مشکلات مالی اختلافم با همسرم بیشتر شد و من قادر به تأمین نیاز‌های مالی همسر و فرزند هفت‌ماهه‌ام نبودم. هر روز مشکلات مالی‌ام بیشتر می‌شد تا اینکه وسوسه شدم طلا‌های خاله و دختر خاله‌ام را سرقت کنم و با پول آن به زندگی‌ام سر و سامان بدهم. 

از کجا خبر داشتی مقتول و خاله‌ات طلا دارند؟ 
به هرحال فامیل بودیم، اما مدتی قبل در یک میهمانی خواهر مقتول گفت سارقی به خانه‌اش که در طبقه سوم همان ساختمان است، دستبرد زده و تمامی طلا‌های بدلی را که داشته سرقت کرده است. در همان میهمانی مقتول و خاله‌ام گفتند خوب شد که سارق به خانه آنها نرفته وگرنه طلا‌های آنها را که اصل است، سرقت می‌کرد. من فهمیدم که دختر‌خاله‌ام و خاله‌ام مقداری طلا در خانه‌شان نگهداری می‌کنند و از آن روز به بعد وسوسه سرقت به جانم افتاد. پس از آن نقشه سرقت طلا‌های آنها را طراحی کردم و منتظر فرصتی بودم تا به خانه‌شان دستبرد بزنم و روز حادثه بهترین فرصت بود. 

چرا بهترین فرصت بود؟ 
من متوجه شدم خاله‌ام برای زیارت چند روزی به مشهد رفته‌است و با خودم گفتم این بهترین فرصت است تا طلا‌های آنها را سرقت کنم. 

چطوری وارد خانه آنها شدی؟ 
من با همسرم اختلاف داشتم و بار‌ها از مقتول مشاوره گرفته‌بودم و او هم به من کمک زیادی کرده‌بود. مدتی قبل از حادثه هم با او صحبت کرده‌بودم تا اینکه یک روز قبل از حادثه وقتی فهمیدم خاله‌ام به مسافرت رفته‌است، از دختر خاله‌ام خواستم فرصتی را برای من و همسرم اختصاص و به ما مشاوره بدهد و او هم قبول کرد و قرار شد ظهر روز حادثه من همراه همسرم به خانه خاله‌ام بروم و او هم به ما مشاوره بدهد. 

پس از قبل نقشه قتل را طراحی کرده بودی؟ 
بله. من از قبل نقشه قتل را طراحی کردم و روز شنبه ۱۳ اردیبهشت به خیابان قزوین رفتم و از دستفروشی یک چاقو و یک چکش آهنی برای اجرای نقشه‌ام خریدم. همان روز از پمپ بنزینی، بطری نوشابه کوچکی هم پر بنزین کردم. می‌خواستم پس از قتل با آتش زدن جسد و خانه صحنه‌سازی کنم و ردی از خودم به جای نگذارم و مأموران را فریب دهم، اما موفق نشدم و خیلی زود دستم رو شد. 

درباره روز حادثه توضیح بده؟ 
آن روز طبق قراری که داشتم با دختر خاله‌ام تلفنی صحبت کردم و او هم گفت منتظر من و همسرم است. وقتی وارد خانه خاله‌ام شدم، از من سؤال کرد همسرم کجاست و من هم به دروغ گفتم در راه است و چند دقیقه دیگر می‌رسد. او با شیرینی و شربت از من پذیرایی کرد و حدود ۱۰ دقیقه هم درباره شیوه برخورد زن و شوهر با من صحبت کرد و بعد به طرف آشپزخانه رفت تا برای من چای بیاورد. دیدم بهترین فرصت است و با چکشی که همراه داشتم از پشت سر چند ضربه به سرش زدم و زهرا خونین روی زمین افتاد، اما زنده بود و می‌خواست فریاد بزند که دهانش را گرفتم و به اتاق خواب کشاندمش تا صدایش بیرون نرود. می‌خواستم طلاهایش را سرقت کنم، اما او فریاد زد و از خواهرش که در طبقه بالا بود، درخواست کمک کرد که با چاقو ضرباتی به گردنش زدم. وقتی بی‌هوش شد طلاهایش را سرقت کردم. سپس طبق نقشه قبلی‌ام مقداری کاغذی و لباس دور جسد چیدم و روی آنها بنزین ریختم و آتش زدم تا صحنه‌سازی کنم، اما وقتی بیرون آمدم، آتش خاموش شده‌بود. 

طلا‌ها را فروختی؟ 
مأموران اصلاً به من فرصتی ندادند و خیلی زود دستگیر شدم. من هنوز طلا‌ها در جیبم بود که به دام افتاد و حتی فرصت نکردم طلا‌ها را مخفی کنم یا بفروشم. 

پس فکر نمی‌کردی به این زودی دستگیر شوی؟ 
بله، فکر نمی‌کردم. 

حرف آخر؟ 
خیلی پشیمان هستم و کاش وسوسه سرقت به جانم نمی‌افتاد.

برچسب ها: قتل ، درگیری ، پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار