کد خبر: 1278762
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰
چرا دیوید لینچ به عنوان فیلمسازی متفاوت در هالیوود شناخته می‌شود؟
لینچ در مصاحبه‌ای گفته بود: «رؤیاها، منبع اصلی الهام من هستند. وقتی خواب می‌بینم، به دنیایی می‌روم که در آن همه‌چیز ممکن است. در رؤیاها، منطق معمول کار نمی‌کند و می‌توانم هر چیزی را تصور کنم. وقتی از خواب بیدار می‌شوم، سعی می‌کنم این تصاویر و احساسات را در فیلم‌هایم به تصویر بکشم.»
احمد محمدتبریزی
جوان آنلاین: «سینما یک زبان است. می‌تواند چیز‌هایی بگوید؛ چیز‌های بزرگ و انتزاعی و من آن را دوست دارم. من همیشه با کلمات خوب نیستم. برخی از مردم شاعر هستند و روش زیبایی برای بیان مطالب با کلمات دارند. اما سینما زبان خودش است و با آن می‌توانید چیز‌های زیادی بگویید، زیرا زمان و توالی دارید و می‌توانید احساس و فکری را بیان کنید که به هیچ وجه قابل انتقال نیست. این یک رسانه جادویی است.»
دیوید لینچ، گرفتن ماهی بزرگ
 
برای عاشقان سینما دیوید لینچ، کارگردانی متفاوت با ایده‌هایی درخشان درباره سینما بود. لینچ شبیه هیچ فیلمساز دیگری نبود و آثارش اصالتی ویژه داشتند. دیوید لینچ به معنای واقعی کلمه، کارگردانی مؤلف بود که ویژگی‌های هنری‌اش را در کارهایش حفظ می‌کرد و به استودیو‌های هالیوودی و تهیه‌کنندگانش اجازه نمی‌داد، نظرات‌شان را به او دیکته کنند. اصطلاح «لینچی» نخستین‌بار از سوی «وودی‌آلن» در توصیف آثار لینچ به‌کار برده شد و همین نشان می‌دهد لینچ کارگردانی است که جهان خودش را دارد و این شخصی‌بودن جهان لینچ است که او را در صف برجسته‌ترین‌های تاریخ سینما قرار می‌دهد. کارنامه حرفه‌ای لینچ نشان می‌دهد او به راستی و به معنای «کایه‌دو سینما» یی کلمه، سینماگری مؤلف است که آمادگی آن را دارد مانند مؤلفان واقعی برای دستیابی به کنترل خلاقانه آثارش قربانی دهد. برای او رسیدن به ایده‌های ناب و خلاقانه در فیلم از همه چیز مهم‌تر بود. 
زمانی که کارگردان نامدار امریکایی، جیمی جارموش گفته بود چرا به لینچ هرچقدر که می‌خواهد پول نمی‌دهند تا فیلم‌هایش را بسازند، او در پاسخ با قدردانی از بزرگی این کارگردان گفته بود: «پول فقط کار خوب را نمی‌سازد، اگر ایده نداشته باشید.»
 
 کارگردان آوانگارد
برای بسیاری از سینمادوستان فیلم‌های لینچ دریچه‌ای مهم و کلیدی از سینمای جریان اصلی به دنیای عجیب و غریب و آوانگارد بود. لینچ با ایده‌ها و فیلم‌های خلاقانه‌اش به آدم‌های زیادی کمک کرد تا بفهمند هنر می‌تواند قلمروی فراتر از آن چیزی را که عقل‌شان می‌تواند درک کند برای‌شان کشف کند. 
لینچ همیشه از تفسیر و توضیح عناصر و جزئیات پرهیز می‌کرد. او اجتناب از رمزگشایی مستقیم را وظیفه خود می‌دانست. 
این مبهم‌گویی لینچ گاهی تا آنجا پیش می‌رفت که مخاطب تصور می‌کرد، حتی خود لینچ هم نمی‌داند از چه حرف می‌زند و درباره چه فیلم ساخته است. همین عاملی شد تا بسیاری از سینه‌فیلی‌ها بفهمند هنر واقعی نیازی به توضیح ندارد. آنها متوجه شدند وظیفه هنرمند صحبت در مورد اثرش نیست، چون او از طریق هنر تمام حرف‌هایش را گفته است. 
منتقد بریتانیایی، پل تیلور در مورد جهان فیلم‌های لینچ می‌گوید که فیلم‌های او بهتر است تجربه شوند نه اینکه توضیح داده شوند. 
به قول دیوید فاستر والاس، زیبایی‌شناسی فیلم‌های دیوید لینچ «هم آسان به‌چشم می‌آید و هم سخت تعریف می‌شود» این بهترین تعریف از سینمای لینچ است. بنا به نظر منتقدان امریکایی، غیر از آلفرد هیچکاک، هیچ کارگردان دیگری به اندازه لینچ مورد تحلیل روان‌شناختی قرار نگرفته است. دلیل این موضوع به این برمی‌گردد شخصیت‌های فیلم‌های لینچ علائمی نشان می‌دهند که انگار مستقیماً از کتاب‌های روان‌پزشکی آمده‌اند. 
لینچ عاشق قرار دادن افراد معصوم و ساده‌لوح در دنیا‌های خشن و فاسد بود یا اجازه می‌داد کسانی که چندان بی‌گناه نیستند، دنیایی بهتر یا زندگی‌ای جایگزین را تصور کنند. او زیر لایه درخشان رؤیای امریکایی دهه ۵۰ تاریکی و زشتی را آشکار می‌کرد.
 
 تمرین معنوی با هنر
هنر برای لینچ یک تمرین معنوی بود. این راهی برای زنده کردن ایده‌هایی بود که او در قلمرو ناخودآگاهش یافته بود. او در کتابش به نام «گرفتن ماهی بزرگ» درباره چگونگی پیدا کردن ایده صحبت کرده است و تعریفی جالب توجه در این مورد دارد: «ایده‌ها مانند ماهی هستند. اگر در آب‌های کم‌عمق و سطحی بمانید، فقط ماهی‌های کوچک را می‌توانید شکار کنید و اگر می‌خواهید ماهی‌های بزرگ بگیرید، باید به عمق بروید. ماهی‌های اعماق، قوی‌تر و ناب ترند. آنها درشت، انتزاعی و بسیار زیبا هستند. همه چیز، هر آنچه به حساب آید، از ژرف‌ترین سطح بالا می‌آید. فیزیک مدرن آن سطح را میدان واحد می‌نامد. هرچه هشیاری و آگاهی تو بیشتر شود، به آن منبع ژرف نزدیک‌تر می‌شوی و ماهی بزرگ تری صید می‌کنی.»
فرایند هنری برای لینچ وسیله‌ای برای دست یافتن به چیزی بسیار بزرگ‌تر از خودش است؛ چیزی فراتر از زبان. نتایج فرایند او در فیلم‌ها ممکن است همیشه برای ذهن منطقی ما قابل درک نباشد و از خود تفسیر روشنی ارائه ندهند، اما با نیت خلق شده‌اند و همیشه از چیزی یا جایی آمده‌اند. می‌توانید این نشانه‌ها را در فیلم‌های او ببینید. فیلم‌های او اغلب شبیه رؤیا‌هایی در بیداری هستند؛ روایت‌هایی که از سوی یک ذهن قابل درک ایجاد شده‌اند، اما در دنیایی عمل می‌کنند که کاملاً شبیه دنیایی نیست که در زندگی بیداری خود در آن قدم می‌زنیم. این فیلم‌ها اغلب مانند رؤیا‌ها به نظر می‌رسند که در حال رسیدن به چیزی هستند؛ اشکال و نماد‌هایی که سعی می‌کنند چیزی به ما بگویند. 
خود او در مصاحبه‌ای گفته بود: «رؤیاها، منبع اصلی الهام من هستند. وقتی خواب می‌بینم، به دنیایی می‌روم که در آن همه‌چیز ممکن است. در رؤیاها، منطق معمول کار نمی‌کند و می‌توانم هر چیزی را تصور کنم. وقتی از خواب بیدار می‌شوم، سعی می‌کنم این تصاویر و احساسات را در فیلم‌هایم به تصویر بکشم.»
لینچ کارگردانی منحصر‌به‌فرد و یک فیلمساز بزرگ سوررئالیست بود. او با فیلم‌هایش تأثیر ملموسی بر سینما گذاشت و دنیای فیلم‌ها را گسترده‌تر، عمیق‌تر و چند لایه‌تر از قبل کرد. لینچ بدون نگرانی چارچوب‌ها و قواعد سینمایی را به هم می‌ریخت و تجربه‌هایی نو پدید آورد. او با سبک خاص خودش در فیلمسازی، راه را برای هنرمندان نسل جدید همواه کرد تا این مسیر آوانگارد را ادامه دهند.
برچسب ها: سینما ، کارگردان ، فیلم
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
Mohieddin
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۱:۰۳ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۶
0
0
چه با آب تاب می نویسید ، هالیوود یک مرکز فساد جهانی است.رسول اف با هزینه آلمانی ها و هماهنگی همین عاشقان سینما فیلم بر ضد ملت شریف ایران در داخل می سازد و بعد نمایند کشور آلمان برای اسکار می شود .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار