حکم دیوان کیفری بینالمللی در بازداشت نتانیاهو و گالانت را میتوان حکم علیه دو فرد (و نه حکمی علیه یک کشور و ارتش جنایتکار) که یکی برکنار شده و دیگری ممکن است از قدرت برکنار یا از دنیا سقط شود، دانست و نتیجه گرفت، چون با رفتن این دو فرد همهچیز زود فراموش میشود، این حکم بیارزش یا کمارزش است. میتوان بهگونهای دیگر نگریست و، چون این نخستینبار است که یک متحد غرب در یک نهاد بینالمللی متهم به جنایت جنگی میشود، آن را واجد اهمیت دانست، حتی اگر نیت شاکیان و دادگاه، خلاصی از فشار افکارعمومی خودشان باشد نه کشف یک حقیقت و مجازات جنایتکار. قابلدرک است که در جوامع انقلابی جهان که چند قرن است مقابل استعمار و استکبار ایستادهاند، باور به اینکه نهادهای تأسیسشده در غرب حکمی علیه یک متحد غربی بدهند، آسان نیست و نمیتوان به آسانی با این احکام یکدل شد.
مضافاً بر اینکه ۱۵ ماه از این جنایات میگذرد و مؤسسان چنین نهادهایی در همراهی با قاتلان و محکومان این دادگاه سنگتمام گذاشتند. اکنون بسیاری از کشورها از انگلیس و کانادا تا سوئیس و ایتالیا و دیگران گفتهاند به حکم دادگاه عمل میکنند و اگر محکومان به کشورشان وارد شوند، بازداشت خواهند شد. اما همین انگلیس به آن محکوم لاهه هم اسلحه داد، هم اطلاعات داد و هم با یمن و دیگران جنگید تا اسرائیل را تقویت کند! علیالظاهر این حکم باید به تمامی سران غرب از اروپا تا امریکا داده میشد. اما حالا شاید برای پاککردن صورت زشت خود از این جنایات، پشت حکم لاهه مخفی میشوند. چندی دیگر نه گالانتی هست و نه نتانیاهویی؛ و آنچه باقی میماند خاطره حکم بازداشت اینها در کشورهای دموکراتیک و حقوقبشری غرب است!
در غرب پس از جنگ غزه وجدانهای بیدار کم نبود. کنشگری دانشگاهیان و تظاهرات خیابانی و برخی فعالیتها از جمله خودسوزی دو نفر در مقابل کاخ سفید و جای دیگر در محکومیت نسلکشی صهیونیستها. اما وجدانهای خواب غلبه داشت. برخی کشتهشدن هزاران انسان بیگناه را خبر نمیدانند و دنبال نمیکنند، اما حکم لاهه، برای آنان خبر است. پس برخی شاید بگویند به این اندک هم نباید به چشم بد نگریست. تجربه به ما میگوید که در غرب این حکم و مانند آن را در فضای رسانه هضم و حذف میکنند. برای غرب شخص نتانیاهو یا آن یکی فاقد اهمیت است. برای آنان استیلای صهیونیسم در غرب آسیا مهم است. خود صهیونیستها هم در وقتش از اینکه یک نخستوزیر را مثل دستمال کثیف دور بیندازند تا یک نسلکشی صدهزار نفری و ویرانی یک سرزمین را در ذهن دنیا پاک کنند، خرسند خواهند بود و این را معاملهای بسیار سودمند خواهند یافت. تحلیل جهان مادیگرا و سرمایهباور اینگونه است که او هرگز به کاری که در آن زیان کند، راضی نخواهد شد. پس از این حکم هم منفعت کلی خود را دنبال میکند.