کد خبر: 1254908
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۳
تیم جنایی در بیمارستان با جسد پسر جوانی به نام شاهین روبه‌رو شد که با چند ضربه چاقو به شکم و گردنش به قتل رسیده بود. 
 آرمین بینا 

جوان آنلاین: سه کارگر تره‌بار تهران پس از ارتکاب قتل در یک بزم شبانه راهی شهرستان تاکستان شدند و در حالی که مشغول چیدن انگور بودند، بازداشت شدند. 
اواسط شهریورماه امسال قاضی سالار صنعتگر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستان‌ها باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی در بیمارستان با جسد پسر جوانی به نام شاهین روبه‌رو شد که با چند ضربه چاقو به شکم و گردنش به قتل رسیده بود. 
 کارگر تره‌بار 
مأموران پلیس در بررسی‌های میدانی دریافتند شاهین کارگر میدان تره‌بار در یکی از محله‌های مرکزی شهر بوده و ساعتی قبل در حالی که به شدت زخمی شده برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شود و بر اثر شدت خونریزی فوت می‌کند. گفته‌های همکاران مقتول نشان داد شاهین در درگیری با سه نفر دیگر از همکارانش به نام‌های نوید، مهران و متین زخمی شده و عاملان حادثه هم از محل گریخته‌اند. 
یکی از اعضای خانواده شاهین به مأموران گفت: «پسرم مدتی قبل از شهرستان برای کار به تهران آمد و در این مرکز تره‌بار شروع به کار کرد. او به ما گفته بود که در محل کارش با نوید و دو نفر دیگر از همکارانش اختلاف پیدا کرده است. الان از سه متهم فراری به اتهام قتل شکایت داریم.»
مأموران پلیس در تحقیقات از شاهدان حادثه متوجه شدند شاهین با ضربات چاقوی نوید به قتل رسیده و دو متهم دیگر فقط در درگیری شرکت داشتند. 

 انگورچینی 
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران سه متهم را تحت تعقیب قرار دادند که مشخص شد قاتل و دوستانش پس از حادثه از تهران به مکان نامعلومی گریخته‌اند. 
تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت و مأموران در بررسی‌های فنی رد عاملان قتل در شهرستان تاکستان قزوین زدند و برای دستگیری با نیابت قضایی راهی آنجا و متوجه شدند عاملان درگیری مرگبار مدتی در اطراف این شهرستان انگورچینی می‌کردند، اما وقتی مأموران را در یک قدمی خود می‌بینند از آنجا فرار می‌کنند. 

 بازداشت 
بنابراین مأموران قدم به قدم متهمان را تعقیب کردند و در نهایت موفق به ردیابی آن‌ها در یکی از روستا‌های شهرستان هشترود شدند. مأموران دریافتند نوید همراه همدستانش پس از فرار از تاکستان در خانه یکی از دوستانش در روستایی مخفی شده است. مأموران در نهایت چند روز قبل سه متهم را در مخفیگاهشان بازداشت و به اداره پلیس تهران منتقل کردند. 
نوید با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و دو متهم دیگر هم اقرار کردند در درگیری شرکت داشته‌اند. تحقیقات از عامل قتل و دو همدستش ادامه دارد. 

 

 مست بودیم 
نوید در بازجویی‌ها ادعا کرد اصلاً قصد قتل نداشته و در زمان حادثه همراه دوستانش مست بوده و این درگیری مرگبار را رقم زده است. 

نوید با مقتول اختلاف داشتی؟ 
نه، ما اختلافی نداشتیم و هر دو در مرکز تره‌بار کارگری می‌کردیم، اما من ارتباطم با مهران و متین خیلی خوب بود. ما همیشه با هم بودیم و مقتول را زیاد محل نمی‌دادیم و او همیشه احساس می‌کرد ما با او اختلاف داریم. البته مدتی بود با هم مشاجره لفظی داشتیم، به خاطر همین موضوع با هم اختلاف پیدا کرده بودیم، اما فکر نمی‌کردم روزی دستم به خون شاهین آلوده شود. 

چرا با او درگیر شدی؟ 
ما با او درگیر نشدیم. آن شب شاهین با من و دوستانم درگیر شد و ما را با چوب زد، اما من اشتباه کردم و با چاقو به او حمله کردم. 

چرا با شما درگیر شد؟ 
آن شب من و دوستانم تصمیم گرفتیم پس از تعطیلی تره‌بار بزم شبانه‌ای برگزار و خوشی کنیم. برای جشن مشروب تهیه کردیم و سه نفری با هم آن را خوردیم و خوشی می‌کردیم. وقتی مست شدیم، مسخره‌بازیمان شروع شد که شاهین به جمع ما اضافه شد. او فکر می‌کرد ما او را مسخره می‌کنیم و نمی‌دانست که مستیم. هرچه او حرف می‌زد، ما می‌خندیدیم و در حال خودمان نبودیم تا اینکه عصبانی شد و با چوب دستی به ما حمله کرد. اولین چوب را به من زد که زمین خوردم، بعد هم با دوستانم درگیر شد. خیلی عصبانی شدم و از روی زمین برخاستم و چاقویی برداشتم و چند ضربه به شکمش زدم. 

پس از حادثه او را به بیمارستان نرساندید؟ 
نه، ما اصلاً حال خوبی نداشتیم و وقتی دیدیم او خونین روی زمین افتاده از ترس فرار کردیم. البته کارگران دیگر هم آنجا بودند و ما می‌دانستیم آن‌ها او را به بیمارستان می‌رسانند، اما فکر نمی‌کردیم فوت کند. 

چه زمانی متوجه شدید به قتل رسیده؟ 
روز بعد به اطراف تره‌بار برگشتیم و سر و گوشی آب دادیم و متوجه شدیم شاهین فوت کرده و بعد هم از طریق دوستانمان باخبر شدیم. 

بعد از آن چه کردید؟ 
از ترس فرار کردیم و برای کار به شهرستان تاکستان رفتیم. 

چرا تاکستان؟ 
ما کارگریم و قبلاً در باغ‌های شهرستان تاکستان انگورچینی می‌کردیم. وقتی این اتفاق افتاد فصل انگورچینی بود و ما هم مجبور شدیم کار کنیم و خرج زن و بچه را دربیاوریم، به همین دلیل به تاکستان رفتیم و شروع به کار کردیم. 

متأهلی؟ 
بله، بچه هم دارم. به خاطر خرج زن و بچه مدتی قبل از شهرستان برای کار به تهران آمدم، اما الان باید پشت میله‌های زندان در انتظار قصاص باشم. 

چطور دستگیری شدی؟ 
در تاکستان که بودیم احتمال دادیم مأموران در تعقیب ما باشند، به همین خاطر به یکی از روستا‌های هشترود رفتیم و قرار شد مدتی در آنجا مخفی شویم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد و بعد برای کار به شهری دیگر برویم. 

حرف آخر؟ 
خیلی پشیمان هستم. کاش مشروب نمی‌خوردم و امیدوارم خانواده مقتول مرا به خاطر زن و بچه‌ام ببخشند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار