جوان آنلاین: کانال تلگرامی «تفکر استراتژیک» نوشت: پژوهشگران یک آزمایش را با شطرنجبازان ترتیب دادند. در این آزمایش، آگاهانه شطرنجبازان در موقعیتی از بازی قرار گرفتند که معروف است به زنجیره کیش و مات پنج مرحلهای. البته در آن موقعیت، شطرنجبازان گزینه دیگری برای بردن داشتند که کمتر معروف بود، اما در سه مرحله به مات منجر میشد. بیشتر شطرنجبازان، رشته آشناتر پنج مرحلهای را انتخاب کردند. بعد از مصاحبهای که بلافاصله بعد از بازی صورت گرفت، مشخص نشد که چرا شطرنجبازان از گزینه سادهتر، صرفنظر کردند.
پژوهشگران تصمیم گرفتند این بار حرکت چشمهای بازیگران را با یک دوربین مادون قرمز دنبال کنند. یک نکته جالب کشف شد: نگاه خیره بازیگران از خانههایی که به عنوان رشته پنج مرحلهای تشخیص داده بودند، تکان نخورد حتی با وجود اینکه به آنها یادآوری شد که گزینههای بهتری هم وجود دارد، اما شطرنجبازان نسبت به گزینه سادهتر، کور شده بودند.
روانشناسان از دهه ۱۹۴۰ این پدیده را اثر اینشتلونگ (Einstellung effect) نامیدهاند و با آن آشنا هستند. طبق این اثر، مغز ما برای راهحلهای آشنا و قابل اطمینان، ارجحیت قائل است تا گزینههای ناآشنا. آزمایشهای متعدد در حوزههای مختلف نیز انجام دادهاند تا این نظریه را در حوزههای مختلف بیازمایند.
آنچه اثر اینشتلونگ را دشوار میکند این است که اکثر مردم اصلاً با این پدیده آشنا نیستند. ما معتقدیم که با ذهنی باز به مسائل نگاه میکنیم، اما مغز ما به صورت ناخودآگاه، توجهمان را به دانش و تجربه قبلی ما سوق میدهد. هر اطلاعاتی که با راهحلها یا تئوریهایی که ما به آنها عادت داریم، تطابق نداشته باشد، کنار گذاشته میشود. این منجر به این میشود که پزشکان، تشخیصهای نادرست بدهند و قاضیها، حکمهایی بدهند که در راستای حکمهای قبلی باشد و...
همه ما مستعد افتادن در این دام و متعاقب آن اتخاذ تصمیمهای نادرست در عرصههای مختلف کار و زندگی هستیم. یکی از راههای رهایی از این عارضه، اندیشیدن مستمر به این سؤال است که «آیا روش بهتر و متفاوتتری برای انجام این کار وجود دارد؟» تفکر متفاوت، خارج از چارچوب و فراتر از الگوهای رایج میتواند راهگشا باشد. شجاعت در به چالش کشیدن روشهای رایج و زیرسؤال بردن آنها مقدمه رهایی از دام اینشتلونگ در تصمیمگیری است.