یکی از روزهای فروردین ماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارق یا سارقانی به خانهای در یکی از خیابانهای غربی تهران دستبرد زده و مقدار زیادی اموال قیمتی، پول، سکه و طلا سرقت کردهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی محل حادثه شدند و صاحبخانه در توضیح ماجرا گفت: «امشب همراه خانوادهام شام مهمان یکی از دوستانم بودم و لحظاتی قبل وقتی به خانه برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. وسایل کمد دیواری اتاق خوابمان به هم ریختهبود و همه چیز حکایت از آن داشت سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. فکر نمیکردم سارقان از محل نگهداری طلاها و سکههایم اطلاع داشتهباشند، چون در مکانی امن مخفی کردهبودم، اما وقتی به سراغ طلاها رفتم، دیدم سارقان همه اموالم را با خودشان بردهاند. من احتمال میدهم سارقان افراد آشنایی هستند و به راحتی طلاها و سکههای مرا سرقت کردهاند.»
گریم کمدینهای مشهور
با طرح این شکایت پرونده برای رسیدگی به دستور قاضی دادسرا در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقیقات مأموران با شکایتهای مشابهی روبهرو شدند که سارقان به همان شیوه و با در اختیار داشتن کلید یدک یا شاه کلید وارد خانهها شده و اموال قیمتی، سکه، طلا و پول سرقت کردهبودند. مأموران پلیس دریافتند تمامی مالباختهها فامیل یا دوستان صمیمی و نزدیک هم هستند که سارقان به خانههای آنها دستبرد زدهاند.
از سوی دیگر در بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد سارقان دو مرد هستند و هر بار با گریمی خاص شبیه هنرپیشهها و کمدینهای مشهور به سرقت میروند و در سرقت بعدی نیز گریم خود را تغییر میدهند تا شناسایی نشوند و ردی از خود به جای نگذارند.
خالکوبی عقرب
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد و مأموران هم ردی از سارقان پیدا نکردهبودند، مردی به اداره پلیس رفت و سارقان گریمور را به مأموران پلیس معرفی کرد. وی گفت: «در مدت کوتاهی دو بار سارقانی به خانهام دستبرد زدند. بار اول آنها تمامی طلاها و پولهای خارجیام را سرقت کردند، اما بار دوم سارقان وسایل گرانقیمت و آنتیک و حتی خوراکیهای یخچال را سرقت کردند. از سوی دیگر در این مدت سارقان از خانه چند نفر از دوستان و بستگانم نیز سرقت کردهبودند و من احتمال دادم آنها برای بار سوم هم به خانهام دستبرد میزنند و برای اینکه آنها را شناسایی کنم در خانهام دوربین مداربسته مخفی نصب کردم. چند روز قبل به مسافرت رفتم و امروز وقتی به خانهام برگشتم متوجه سرقت وسایل خانهام شدم. بلافاصله فیلم دوربین را بررسی کردم و دیدم سارقان داخل خانه ماسک خود را برداشتهاند، اما چهرهشان به دلیل گریمشان شناخته نمیشد تا اینکه در صحنهای وقتی یکی از سارقان آستین لباسش را بالا زد، متوجه خالکوبی عقرب روی دستش شدم. همان لحظه او را شناختم و فهمیدم سارق خانهام یکی از بستگانم به نام شاهین است که همراه داییاش به نام ستار دست به سرقت میزند.»
بازداشت
با به دست آمدن این اطلاعات مأموران دست به تحقیقات تخصصی زدند و فهمیدند شاهین و داییاش ستار چند سالی در کار هنرپیشگی و بازیگری تئاتر فعالیت داشتهاند تا اینکه معتاد به موادمخدر میشوند و پس از آن از هنر فاصله میگیرند و برای تأمین هزینه اعتیادشان دست به سرقت میزنند. بدین ترتیب مأموران شاهین و ستار را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند.
میهمانیهای شبانه
دایی و خواهرزاده هنرپیشگان تئاتر هستند و فکر میکردند فقط روی صحنه تئاتر امکان دارد دستبند به دستانشان زدهشود، اما وقتی در میهمانیهای شبانه معتاد به موادمخدر شدند، راهشان از هنر جدا شد و سارق حرفهای شدند. آنها پس از این به شیوه سریال نمایش خانگی آکتور خودشان را گریم میکردند و دست به سرقتهای سریالی میزدند.
شاهین ایده گریم چطوری به ذهن شما رسید؟
ما از سریال نمایش خانگی آکتور ایده گرفتیم و سعی کردیم در تمامی سرقتها خودمان را شبیه هنرپیشههای معروف یا افراد دیگر کنیم تا شناسایی نشویم. مثلاً در بعضی سرقتها خودمان را شبیه کمدینهای معروف گریم میکردیم. البته بعد خودمان به نقشهایی که باز میکردیم، میخندیدیم و دوست داشتیم مالباختهها هم وقتی تصویر ما را دیدند، بخندند.
به بازیگری علاقه داری؟
من عاشق بازیگری بودم و دوست داشتم وقتی بزرگ شدم مثل هنرپیشههای هالیوودی بدرخشم و نامم سر زبانها بیفتد. به همین دلیل از دوران نوجوانی همراه داییام در کلاسهای هنرپیشگی شرکت کردم و آموزش دیدم. پیشرفتمان خیلی خوب بود، به طوری که وارد بازیگری تئاتر شدیم. چند تئاتر هم روی صحنه بازی کردیم. برای پیشرفت کارمان همیشه سریال و فیلم میدیدیم، مخصوصاً سریالهای که هنرپیشههای معروف بازی میکردند، اما فکر نمیکردیم روزی نقش واقعی سارق را بازی کنیم.
چه شد که سارق شدید؟
همه بدبختی ما بر میگردد به میهمانیهای شبانهای که با دوستان ناباب داشتیم. دوستانمان وقتی فهمیدند ما تئاتر بازی میکنیم میهمانیهای شبانه برگزار و ما را دعوت میکردند و ما هم در آن میهمانیها جوگیر و معتاد شدیم. پس از این، از هنر فاصله گرفتیم و برای تأمین هزینه اعتیادمان شروع به سرقت کردیم.
درباره سرقتها توضیح بده؟
ما ابتدا از بستگان نزدیک خودمان شروع کردیم و در نهایت در سرقت از خانه یکی از بستگانمان شناسایی شدیم. مثلاً از خانه پدر بزرگم که پولدار بود هفت مرتبه سرقت کردیم. هر بار هم گریممان را تغییر میدادیم تا شناسایی نشویم. سرقت از فامیلها به دلیل اینکه محل نگهداری طلاها و پولهای آنها را میدانستیم، راحتتر بود. در ادامه هم از خانه همسایهها سرقت میکردیم.
در این مدت موردی پیش نیامد که گریم شما را به دردسر بیندازد؟
یکبار برای ما دردسر ساز شد و به جرم قتل بازداشت شدیم، اما نقش بازی کردیم و خدا به ما رحم کرد و پس از شش ماه آزاد شدیم.
چرا به جرم قتل؟
ما به شهرمان در غرب کشور رفتهبودیم و برای سرقتی گریم کردهبودیم، اما خبر نداشتم گریم ًُمرا شبیه قاتل فراری کردهاست. چند روز قبل در همان محلی که برای سرقت پرسه میزدیم، درگیری اتفاق افتادهبود و مرد جوانی مرتکب قتل شده و فرار کردهبود. از بدشانسی گریم مرا شبیه او کردهبود که مأموران پلیس مرا به عنوان قاتل و داییام رًا به اتهام همدستی در قتل بازداشت کردند. به آنها گفتم ما بازیگر تئاتر هستیم و برای تمرین گریم کردهبودیم، اما شش ماه طول کشید که آزاد شدیم.