کد خبر: 1159223
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۴:۰۰
گفت‌وگوی کاشانه با کارآفرینی که ۴۰۲۸ مجرم را به زندگی سالم برگرداند
زندگی دکتر علیرضا نبی یکی از جذاب‌ترین و در عین حال عجیب‌ترین زندگی‌های افراد موفق دنیاست که می‌تواند صبر، اعتمادبه‌نفس، امید و کوشش را یادآوری و در کنار آن حس امید به زندگی را در دیگران تقویت کند؛ اینکه هنوز هم افراد خوب با قلبی بزرگ در این دنیا پیدا می‌شوند
نیره ساری

زندگی دکتر علیرضا نبی یکی از جذاب‌ترین و در عین حال عجیب‌ترین زندگی‌های افراد موفق دنیاست که می‌تواند صبر، اعتمادبه‌نفس، امید و کوشش را یادآوری و در کنار آن حس امید به زندگی را در دیگران تقویت کند؛ اینکه هنوز هم افراد خوب با قلبی بزرگ در این دنیا پیدا می‌شوند؛ فردی که کارآفرین است، اما در یک حیطه خاص، مهم و ارزشمند که در کشور ما یک نوآوری محسوب می‌شود. او را به یک شرط عجیب استخدامی در کشور می‌شناسند. شرط استخدام در کارگاه‌ها و کارخانه‌های علیرضا نبی «داشتن سوءپیشینه» است! بیش از ۲۰ سال است که با همین نگاه حرکت کرده و از نتایج عملکردی خود هم راضی است. در حال حاضر ۴ هزارو ۵۷ نفر با دارابودن سوء‌پیشینه در کارخانه‌ها و کارگاه‌های وی مشغول کار هستند. در طول این سال‌ها ۴ هزارو ۲۸ نفر توسط او بازاجتماعی شده‌اند. تنها ۳‌درصد مجدداً به چرخه جرم برگشته‌اند و ۹۷‌درصد آن‌ها در حال حاضر در شغل‌های مختلف مشغول کار هستند، تشکیل خانواده داده‌اند و به حالت عادی زندگی می‌کنند؛ فردی که هر روز و هر لحظه با زندانیان و خانواده‌های زندانیان در ارتباط است و از نزدیک با مشکلات آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. وی مؤسس بنیاد خیریه دکتر نبی و فارغ‌التحصیل دکترای اقتصاد با گرایش منابع انسانی است و مسئولیت کمیته آموزش انجمن جرم‌شناسی شرق کشور، تدریس دوره‌های آموزشی در دانشگاه‌های کشور، عضویت مشاوران ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت علمی مرکز تحقیقات و مطالعات کاربردی فرماندهی انتظامی خراسان‌رضوی را در کارنامه خود دارد.
به بهانه پنجم خرداد- روز نسیم مهر و حمایت از خانواده زندانیان- سراغ او رفتیم. اهل گپ‌و گفتگو بود. با روی باز پاسخگوی سؤالات ما بود و در نهایت هم بعد از اتمام گفتگو گفت با خدا درددل کنید، در هر کاری از خدا کمک بخواهید و در نهایت همه چیز را به او بسپارید و حتی برای همین مصاحبه هم نیت کنید که واسطه‌ای باشید برای افرادی که هیچ قدرتی ندارند و دست‌شان به جایی بند نیست.

به عنوان فردی که سال‌هاست در میان زندانیان و خانواده‌های آنان هستید و از نزدیک با مشکلات این قشر آشنایی دارید، بفرمایید بزرگ‌ترین مشکل این خانواده‌ها چیست؟
در این ۲۰ سالی که در حوزه اجتماعی با زندانیان ارتباط دارم، به این نکته رسیده‌ام که مهم‌ترین نیاز خانواده زندانی برای ادامه زندگی عادی تعدیل نگاه جامعه است. ما می‌پذیریم که زندانی مرتکب تخلف شده و مجازات مورد نظر را می‌گذراند و این طبیعی است، اما چرا خانواده زندانی بیشتر از خود زندانی تحت فشار قرار می‌گیرند و نگاه جامعه آن‌ها را اذیت می‌کند؟ چرا وقتی یک نفر قتل غیرعمد انجام می‌دهد، خانواده زندانی هم در خانه محصور می‌شوند و ارتباط خود را با دیگران به طور کامل قطع می‌کنند، لذا به نظر من بدترین موضوع نگاه جامعه به خانواده فرد زندانی است. روزی در زندان مشهد بودم. خانم معلمی بود که مشکل مالی و رد مال داشت. در مسیر برگشت برای گذراندن طرح جایگزینی اشتغال به جای حبس (گذراندن دوران محکومیت) در یکی از کارخانه‌ها، تعریف می‌کرد «من پنج سال است زندانی هستم و عروسم آلمان است. وقتی مرخصی می‌آیم به دوستان و آشنایان می‌گویم از آلمان آمده‌ام و زمان برگشت به زندان به اطرافیان می‌گفتم، می‌روم آلمان. بیشتر از پنج سال است نگهداری و مراقبت از این راز از من انرژی برده بود.» چرا وقتی قانون زندانی را محاکمه کرده، جامعه هم خانواده او را محاکمه می‌کند؟ چرا وقتی زندانی به زندان می‌رود، تیر‌های سمی به سمت خانواده‌ها شلیک می‌شود. اینجاست که باید گفت چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. من ۲۰ سال است با این قشر کار می‌کنم. آنقدر مظلوم هستند که حتی توان طرح نیاز‌های ضروری خود را ندارند. خانواده زندانیان همیشه به من می‌گویند جای او (محکوم) خوب است و این ما هستیم که اذیت می‌شویم. او صبحانه، ناهار، شام و جای خواب دارد و این ما هستیم که در بیرون اسیر نگاه‌های دیگران هستیم. ما درگیر ثبت‌نام مدرسه بچه و دریافت کمک‌های حمایتی هستیم. متأسفانه خانواده زندانیان در جامعه امنیت نگاه ندارند. در حالی که نسبت به خانواده معلول چنین نگاهی وجود ندارد و او را یک قهرمان می‌دانند. همسر یک زندانی هم می‌تواند رها کند و برود، اما ماندن او در زندگی هم حرکتی قهرمانانه است. ما برای خانواده زندانی ارزشی قائل نیستیم در حالی که خانواده، مرتکب جرم نشده است، اما بچه‌های آنان محکوم به مشکلات بسیاری می‌شوند. من می‌گویم اگر یک نفر کشته شد، خانواده دو طرف طبق قانون حقوقی در قبال یکدیگر دارند. ما وقتی یک زندانی را برای مواد مخدر به زندان می‌فرستیم، چه حقوقی را برای خانواده او در نظر می‌گیریم؟! بانک قرض‌الحسنه حمایت همان چیزی است که نه نشدنی، نه غیرقانونی، نه غیراسلامی و نه غیرشرعی است و می‌توان از این طریق حداقل‌های نیاز‌های درمانی، تحصیلی، اجاره خانه و ابزار کسب‌وکار خانواده زندانیان را تأمین کرد. چرا اراده‌ای برای حمایت از این خانواده‌ها وجود ندارد؟!

آیا شما با زندانیانی از قشر نوجوان ارتباط دارید؟ نیاز‌های خانواده نوجوانان بزهکار و خود آنان چیست؟
بالاترین نیاز بچه‌های کانون اصلاح‌و‌تربیت این است که بپذیریم نوجوان هستند. مطالبه خانواده‌های این قشر نیز در نظر گرفتن سن بچه‌هاست. خانواده‌ها فریاد می‌زنند تو را به خدا قوانین مردانه و بزرگسالانه را برای بچه‌های ما پیاده نکنید. مگر لباس فرد ۴۰ ساله مناسب نوجوان کانون اصلاح‌و‌تربیت است. باید تیمی از قوه قضائیه قوانین خاص برای نوجوان در نظر بگیرد. مددکار زندان به من می‌گوید که بچه بعد از گذراندن زندان تبدیل به یک بزهکار حرفه‌ای می‌شود و این درد بزرگی برای خانواده‌هاست. برای نوجوان باید ابزار و دیالوگ مخصوص داشت تا تبدیل به بزهکار نشود. آب را از سرچشمه نباید گل‌آلود کرد. کانون اصلاح‌و‌تربیت سرچشمه است و باید برای این سرچشمه دلسوزی کرد.
شاید بهتر باشد بگوییم در برخی جرائم، فرق فرزندی که زندانی می‌شود با فرزند آزاد یک خانواده تنها در وقوع یک لحظه خطاست، این در حالی است که جامعه به خانواده‌ای که فرزند آن‌ها در کانون است، مثل یک بیمار دارای بیماری واگیردار نگاه می‌کند. ما دچار اشتباه بزرگ فرهنگی شده‌ایم که هر کس سوء‌پیشینه داشت، فرد خطرناکی است. این غلط است. در حال حاضر با ۴ هزارو ۵۷ نفر مستقیم و غیرمستقیم در سه کارخانه و هشت کارگاه مشغول کار هستم. به این نتیجه رسیده‌ام که این افراد قربانی عدم‌توزیع عادلانه ثروت، عدم‌تعادل در قانونگذاری، ندیدن‌ها و بی‌توجهی‌ها هستند. در میان همه افرادی که طی ۲۰ سال فعالیت وارد کارخانه و کارگاه‌های من شده‌اند، تنها ۳‌درصد ریزش داشته‌ایم، به این معنی که مجدداً مجرم شده‌اند و مابقی یعنی ۹۷‌درصد به شکل عادی در جامعه مشغول کار هستند، بسیاری از آن‌ها تشکیل خانواده داده‌اند و فرزند دارند و مثل افراد عادی زندگی می‌کنند. ترس خانواده زندانی نوجوان این است که چرا قاضی نگاه نمی‌کند که حکم برای مرد ۴۰ ساله است یا یک نوجوان؟! یکی از نقد‌های موجود این است که چرا هرگز به حرف خانواده زندانی در مناسبت‌های مختلف توجه نمی‌شود. این زندانی‌ها حرف دارند.

شما بیش از ۲۰ سال است در راهی قدم گذاشته‌اید که امروز بهانه این مصاحبه است. بسیاری از زندانیان نگران هستند که با سوء‌پیشینه نتوانند به جامعه برگردند و مشغول کار شوند. بسیاری از خانواده‌ها در طول مدت زندان، اقدام به طلاق یا کناره‌گیری می‌کنند چراکه معتقدند فرد زندانی بعد از زندان هم به دلیل سوء‌پیشینه نمی‌تواند جایی مشغول کار شود. به عنوان فعال این حوزه برای دیگران چه حرفی دارید و چگونه می‌توانید به افراد دارای سوء‌پیشینه اعتماد کنید؟
هیچ راهی به جز این وجود ندارد. اگر امنیت می‌خواهید باید به فرد زندانی و بزهکار کار بدهید و در بسیاری از کشور‌های دنیا هم چنین نگاهی دارند. من به دوستان کارآفرین می‌گویم وقتی دو بوکسور روی رینگ با یکدیگر مسابقه می‌دهند، بوکسور شماره یک بوکسور شماره ۲ را زیر مشت و لگد خود می‌گیرد، بوکسور شماره ۲ بوکسر شماره یک را بغل می‌کند و اگر کسی تحلیل کند که دلش برای او تنگ شده غلط است، بوکسور شماره ۲ صرفاً برای اینکه از ضربات بوکسور شماره یک مصون بماند او را بغل می‌کند. اگر می‌خواهیم از ما دزدی نشود، روی صورت دخترمان اسیدپاشی نشود یا با قمه به جان بچه‌های ما نیفتند، باید به اندازه خودمان قدمی برای آن‌ها برداریم و همانند آن بوکسور آنان را بغل کنیم. ما باید خود را جای دیگری قرار دهیم. اگر این اتفاق برای ما افتاد، آیا ناراحت نمی‌شویم از اینکه کسی به ما کار ندهد یا خانواده ما را پس بزند. آیا حاضر هستیم شبیه یک خانواده مبتلا به طاعون با ما رفتار شود؟! این آموزه اصیل دین ماست که هر چه برای خود نمی‌پسندیم، برای دیگران هم نپسندیم چراکه هر آن ممکن است ما یا خانواده ما درگیر یک جرم شویم که هیچ قصور و تقصیری در آن نداریم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار