کد خبر: 1157145
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
«ابوالفضل متین» از رزمنندگان دوران دفاع مقدس و دانش‌آموز دبیرستان سپاه تهران روایتی از دوست خود شهید «احمد حاج بابایی» دارد که نشان از خودسازی این شهید است. این روایت را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از دفاع پرس، یک بار سال ۱۳۶۵ با احمد رفتیم بیرون گشت‌و‌گذار و کار‌های عقب‌مانده را انجام دادیم. یک موتور هوندا داشتم و رساندمش خانه. همیشه این‌جور مواقع خانهٔ رضا شفاعی می‌رفتیم. این بار، اما احمد خیلی اصرار کرد که شام را در منزل خودشان بمانم. زمستان بود. هنوز تهران لوله‌کشی گاز نشده بود و بخاری گازی وجود نداشت. هوا هم انصافاً خیلی سرد بود. یک چراغ علاء‌الدین گذاشت وسط اتاق و خواست که شب را در خانه‌شان بمانیم و صحبت کنیم. آخر شب که از خستگی خوابیدیم اتفاق عجیبی افتاد.

نصفه شب من از سردی هوا از خواب پریدم. دیدم احمد پشت به من در گوشهٔ اتاق درحالی‌که حواسش به من نبود و فکر می‌کرد من خوابیده‌ام، آستین‌هایش را تا آرنج زده بالا و دستانش را روی حرارت چراغ علاء‌الدین گرفته و گریه می‌کند. با خدا رازونیاز و طلب مغفرت و بخشش می‌کرد. به خودش می‌گفت: «دیروز این کار بد را انجام دادى. بد حرف زدی. با رفیقت تند شدی. فلانی را دلخور کردی. حالا طعم آتش دنیا را بکش ببین تحمل داری؟! ببین می‌توانی آتش جهنم را تحمل کنی؟!» و سخت، اما بی‌صدا گریه می‌کرد. پتو را کشیدم روی سرم که متوجه بیداری من نشود. شاید یک ساعتی همین جور داشت اعمالش را محاسبه می‌کرد.

صبح سر صبحانه دیدم دستانش سرخ شده. طوری که شک نکند، پرسیدم: «احمد دستت چی شده؟» گفت: «هیچی، یکمی تاول زده.» از جواب طفره رفت و چیزی نگفت. احمد سال ۱۳۶۵ فقط هفده‌ هجده ساله بود و این‌گونه مانند یک عارف سالک از خودش حساب می‌کشید و مراقب اعمال و افکارش بود. همیشه عادت داشت وقتی برای بچه‌ها نامه می‌فرستاد آخرش می‌نوشت «لا أَدْخُلُ الْجَنَّةِ إِلا وَأَنْتُمْ مَعى إن یُصِبْ» (وارد بهشت نمی‌شوم مگر اینکه شما‌ها (رفقایم) هم همراهم باشید؛ البته اگر لایق بهشت باشید.) خدا ما را به خاطر رفاقت با این شهدا مورد عنایت قرار بدهد و ببخشد؛ آمین.

گفتنی است شهید احمد حاج بابایی، یادگار «علی اکبر» و «فاطمه» هجدهم تیرماه سال ۱۳۴۶ در شهرستان تهران به دنیا آمد. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته حقوق قضایی بود و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر یازدهم تیرماه سال ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای زادگاهش قرار دارد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر