شیوه روایت تاریخ توسط بدخواهان ایران اسلامی، از نوع رهبری حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، روایتی وارونه و تحریف شده از وقایع چند دهه گذشته نظام جمهوری اسلامی ایران به دست میدهد. به ویژه اینکه این وارونهگویی، همیشه در بخش سیاسی بیشتر و مکارانهتر بوده است. به همین دلیل هم اگر در بخش ایجابی و سلبی به این تحریفها و واژگونهگوییها پاسخ داده نشود، ممکن است زمینه انحراف اذهان نسلهای بعدی را فراهم کند. به این معنا که اگر امروز از یک طرف در پی روایت صحیح و کامل حوادث تاریخی چهار دهه عمر نظام و تحلیل حوادث گوناگون آن نباشیم و از سوی دیگر به شبهه افکنیهای تاریخی دشمنان نظام پاسخ ندهیم، قطعاً نمیتوانیم از تأثیرگذاری تاریخ نگاریهای سرتاسر دروغ و تحریف، بر دنیای شناختی نسلهای بعد جلوگیری کنیم. در مقال پی آمده به واکاوی این موضوع پرداختهایم. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
تحریف واقعیات رهبری امام (ره) با تمام قدرت
مدیران و رهبران هر جامعه در رویارویى با موقعیتها، مسائل خطیر و دشواریها، علاوه بر هوشمندیهای فردی، عموماً در قالب چارچوبهای ارزشی، باورها و فرهنگ ذهنی خود اقدام به تصمیمگیری و عمل میکنند. در واقع آن ارزشها و باورهاست که در قالب رفتار یک رهبر یا مدیر متجلی میشود. گرچه باید توجه داشت که این ارزشها و باورهای مورد نظر رهبران جهان، ممکن است در وجه مثبت و براساس فضائل اخلاقی باشد یا ممکن است در وجه منفی و بر مبنای رذائل اخلاقی. (۱) بر همین اساس برای تحلیل مواضع، تصمیمات و عملکرد بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی، نمیتوان از مبانی فکری و ارزشی و چارچوبهای اعتقادی آنان غافل بود. از سوی دیگر و دقیقاً بخشی از دشمنان نظام، بدون در نظر گرفتن نظام فکری و ارزشی امامین انقلاب، به تحلیل رهبری ایشان در ۴۰ سال گذشته پرداختهاند. اتفاقی که موجب بیان روایتی انحرافی و وارونه از تاریخ نهضت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی شده است.
وارونهگویی تاریخ در منلوپارک
یکی از افرادی که به شکل عمدی و با تحلیلی عجیب، دست به تحریف تاریخ رهبری امام خمینی (ره) زده است، «عبدالکریم سروش» است. وی در ۵ اسفند سال ۱۳۹۷. ش در یک سخنرانی در منلوپارک کالیفرنیا عامدانه روایتی کاملاً وارونه و تحلیلی مغرضانه و براساس دادههای کاملاً غلط از تاریخ نهضت اسلامی و چگونگی شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران به مخاطبان خود ارائه کرده است. وی با حذف مبانی اندیشه و اعتقادی حضرت امام (ره) و تقلیل عمدی آرمانهای امام در مبارزه با رژیم شاه، به تحریف تاریخ اقدام کرد. سروش در بخشی از سخنرانی خود، مدعی شده بود: «روحانیت و آقای خمینی، حکومت شاه را قبول نداشتند، چون میگفتند به ظواهر شرع عمل نمیشود. اصلاً مسئله استعمار، استثمار و روابط بینالمللی شاه و اختلاف طبقاتی در سخنان [امام]خمینی وجود نداشت. [امام]خمینی سر بحث تقسیم اراضی شاه هم مشکلش این بود که بیحجابی را به شهر آورده. مشکل [امام]خمینی با شاه، سر مشروب فروشیها بود. پس حکومت شاه را در هم درپیچیدند، چون به ظواهر فقهی عمل نمیشد.» (۲).
اما آیا واقعاً مشکل حضرت امام با رژیم شاه، فقط در عدم رعایت ظواهر شرعی بود؟ آیا امام در سخنانش هیچ اشارهای به استعمار و وابستگی حکومت پهلوی به کشورهای استعمارگر امریکا و اسرائیل نداشت؟ برای پاسخ به این سؤال، تنها کافی است به صوت و متن سخنرانی ایشان در عصر ۱۳ خرداد ۱۳۴۲. ش - که برابر با روز عاشورا بود- مراجعه شود تا مشاهده گردد که امام در آن روز شدیدترین حملهها را به شاه به علت استبداد و وابستگی به استعمار امریکا و اسرائیل میکند. (۳) همچنین سروش در قسمت دیگری از همان سخنرانی خود ادعا میکند: «اینها با همه چیز مشروطه مخالف بودند. ببینید حتی یک بار اسم ملاکاظم خراسانی یا حتی یک بار هم اسم علامه نائینی به زبان خمینی نیامد... حتی یک بار هم اسم سیدجمال اسدآبادی به زبان خمینی نیامد، اینها رو به تصادف نبینید. اینها نشان میدهد جهتگیری و سوگیری رهبر انقلاب کدام است. خب شما از یک فقیه، چه انتظاری دارید؟ یک فقهی به دستش رسیده و تکلیف خود میداند که از این فقه نگهداری کند. پس انقلاب اسلامی، یک انقلاب فقهی بود نه یک انقلاب دینی... انقلاب اسلامی، یک انقلاب ضد مشروطه بود. آقای خمینی و تابعان و همراهانش، تمام آنچه مشروطه بافته بود را اینها رشته کردند و به دنبال این بودند که تمام اختیارات را در دست بگیرند و هدفشان این بود که تمام آنچه مشروطه نوشته و به وجود آورده را محو کنند و از بین ببرند....» (۴).
اما آیا واقعاً امام خمینی در مواضع خود، از ابتدای نهضت تا پایان حیات، هیچ اشارهای به مشروطه، رهبران آن، قانون اساسی مشروطه و آخوند خراسانی و آیتالله نائینی نداشته است؟ برای پاسخ به این شبهه - که بر اساس دادههای کذب مطرح شده- کافی است به سخنرانیهای متعدد امام، با موضوع مشروطه مراجعه شود. ایشان به علاوه اینکه بارها از حوادث مشروطه و رهبران آن صحبت کرده و نام آخوند خراسانی را بردهاند، از قضا بارها و بارها در سالهای مبارزه، با استناد به مفاد قانون اساسی مشروطه و حتی متمم آن کل حکومت پهلوی (پدر و پسر) را زیر سؤال برده بودند. به طور ویژه در سال ۱۳۴۶. ش وقتی مجلس مؤسسان جلسهای تشکیل داد تا مادر ولیعهد را به عنوان نایب السلطنه انتخاب کند، امام در اطلاعیهای شدیداللحن و با استناد به قانون اساسی مشروطه، مشروعیت کل خاندان پهلوی و از جمله این اقدام مجلس مؤسسان را زیر سؤال برد. امام در بخشی از آن اطلاعیه آورده بود: «رضا شاه با قدرت سرنیزه و قلدری، قانون اساسی را تغییر داد و یک مجلس مؤسسان با زور و قلدری تأسیس کرد و ملت به هیچ وجه با او موافق نبود. در مجلسی که ملت هیچ گونه دخالتی در آن نداشت، موادی از قانون اساسی را تغییر داد، سلطنت قاجار را منقرض و سلطنت پهلوی را تصویب نمود. بنابراین قانون اساسی در مرحله اول با حفظ متمم آن برای همین مسائلی که ما طرح کردهایم میتواند مستند ما باشد. در مرحله دوم، مسئله سلطنت رضا شاه و سلسله پهلوی اصلاً قانونیت نداشته و این سلسله بر خلاف قانون اساسی [مشروطه]بر این مملکت تحمیل شده است....» (صحیفه امام، جلد ۴، صفحه ۴۲۹).
اما حالا سؤال اساسی و مهم این است که سروش چرا و با چه منطقی اینچنین به جعل و تحریف تاریخ انقلاب و شیوه رهبری امام خمینی (ره) میپردازد؟ پاسخ به این پرسش، البته چندان دشوار هم نیست! زیرا دشمنان نظام و افرادی مانند سروش با تکیه بر جهل مخاطبان نسبت به تاریخ انقلاب اسلامی و عدم شناخت آنها از امام و نظام شناختی و فکری او دست به این وارونهگوییها در روایت تاریخ میزنند.
مبارزه قلمی با تحریف و وارونهگویی دشمنان
بسیاری از کارشناسان فرهنگی معتقدند تا هزاران هزار مقاله و رساله پژوهشی درباره یک موضوع نگاشته نشود، ۱۰۰ رمان خوب درباره آن موضوع تولید نخواهد شد و تا ۱۰۰ رمان خوب از یک موضوع وجود نداشته باشد، ۱۰ فیلمنامه خوب هم درباره آن موضوع نخواهیم داشت! از آنجا که برای آگاهی عمومی مردم از مسئله مهمی همچون شناخت پیدا کردن از نظام ارزشی و فکری امامین انقلاب و مبارزه با تحریف تاریخ دوران رهبری ایشان، لازم است تولیدات باکیفیتی در رسانههای صوتی و تصویری داشته باشیم، پس باید در بخش اول یعنی تدوین مقاله و کتابهای پژوهشی، به تولید انبوه برسیم، زیرا قطعاً نمیتوان از عموم مردم به ویژه متولدین ۱۳۶۵ به بعد انتظار داشت ۲۱ جلد صحیفه امام را مورد مطالعه قرار داده و شخصاً نسبت به تاریخ انقلاب، از منظر کلام و پیام و مواضع آگاهی پیدا کنند و نظام فکری و ارزشی ایشان را بشناسند. همچنین نمیتوان از قاطبه مردم انتظار داشت همه مجموعه «حدیث ولایت» - مجموعه بیانات و مکتوبات مقام معظم رهبری- را خوانده و از مواضع ایشان در برهههای مختلف تاریخ دهه ۶۰ و ۷۰، خبر داشته باشند. بنابراین برای ایجاد این شناخت، باید کتابهای پژوهشی موضوعی از مجموعه بیانات و پیامهای امامین انقلاب، با زبانی ساده تهیه شود تا با مراجعه نویسندگان و اهل قلم به آنها در این موضوع، رمان، فیلمنامه مستند، فیلمنامه داستانی و... برای مخاطب عام تولید شود. اما آیا اینکار صورت گرفته است؟
کتابهایی موضوعی و تحلیلی درباره رهبری امامین انقلاب
طی یک دهه اخیر، کتابهای موضوعی جذابی توسط پژوهشگران کشور، بر اساس سخنان و مواضع حضرت امام در «صحیفه» و همچنین سخنان و مواضع آیتالله خامنهای در ۳۰ سال گذشته به مرحله طبع رسیده است. اما گاهی برخی از پژوهشگران با ابتکاری جالب، اقدام به تطابق سخنان و مواضع امام و رهبر معظم انقلاب در یک یا چند موضوع خاص کردهاند. این نوع کتابها به شکل روشنتر و گویاتری تاریخ انقلاب، مواضع، شباهتها و گاهی تفاوتهای رهبری امامین انقلاب را پیش چشم مخاطبان به نمایش میگذارد. برای مثال یکی از مسائل مهم سیاست داخلی در نظام جمهوری اسلامی، اختلاف جناحهای سیاسی با هم و نوع مدیریت آن اختلافها توسط امام خمینی و آیتالله خامنهای بوده و همچنان هست. به ویژه اینکه این اختلافات عموماً از طرف مردم منفی تلقی شده و گاهی کشمکشهای احزاب و جناحهای سیاسی، حتی موجب تنش و اختلال در فضای سیاسی کل کشور هم شده است. مثلاً هفت ماه بعد از تشکیل مجمع روحانیون مبارز و شکلگیری رسمی جناح چپ، اختلافات میان جناح راست و چپ بروز نامطلوبی در میان مردم پیدا کرد. در آن شرایط حجتالاسلام محمدعلی انصاری در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۶۷. ش در نامهای به امام خمینی، ضمن شرح اختلافات و تأثیر منفی آن بر جامعه و مردم انقلابی، از ایشان توصیه و راهنمایی خواست. رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به درخواست ایشان در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۶۷. ش نامهای روشنگرانه مینویسند که در آن تاریخ به «منشور برادری» مشهور میشود. با مراجعه به اصل متن امام درمییابیم که ایشان اصل اختلاف را مسئله بدی نمیدانند و برهمین اساس هم سیاسیون کشور از هر دو جناح را به برادری و وحدت مقابل دشمنان اسلام و نظام فرا میخوانند. اما آن بخشی از اختلافات را که به دلیل خروج از اصول ایجاد شده را به شکل واضحی محکوم کرده و درباره آن به سیاستمداران هشدار میدهند. چنانچه در بخشی از این نامه آمده است: «اگر در این نظام کسی یا گروهی، خدای ناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید.» (صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۱۸۰).
اما جالب است که دقیقاً مقام معظم رهبری هم درباره آن اختلافها تحلیلی کاملاً شبیه به حضرت امام دارند. ایشان با اشاره به اختلافات سیاسی دهه ۶۰، آن را عموماً اختلافات سلیقهای و در چارچوب اصول نظام مطرح میکنند و میگویند: «در آن سالهای ریاست جمهوری بنده، دو گروه در کشور بودند: چپ و راست. عدهای میگفتند چپ، یک عده میگفتند راست. بنده یک بحث تحلیلی مفصلی کردم – سالهای ۶۳-۶۲ بود، حالا دقیقاً یادم نیست - و ثابت کردم که این اختلافات مثل اختلافات قبایل قدیمی عرب است. یک قبیله با یک قبیله دیگر بد بود، منشأش نه یک مبنای اقتصادی بود و نه یک مبنای اعتقادی. فرض کنید یک وقتی اسب این قبیله در مرتع یکی از افراد آن قبیله چریده، او هم مثلاً گفته بالای چشمت ابروست، این هم یک جوابی داده و احیاناً خونی هم بینشان ریخته شده یا نشده، اما این دو تا قبیله دیگر تا ابد باید با هم دشمن باشند! بنده ثابت کردم که اختلافات آن روز چپ و راست در کشور ما، از این قبیل است و بود. اختلافات عاطفی و اخلاقی، به دستهبندیهای سیاسی تبدیل شده بود....»
در واقع ایشان وجود برخی اختلافات سیاسی را در دهه ۸۰ متفاوت از اختلافات سیاسی دهه ۶۰ عنوان کرده و درباره آن در همان سخنرانی اظهار میدارند: «البته امروز آنطور نیست، امروز یک عده عمیقاً با نظام جمهوری اسلامی مخالفند، حالا با زبانها و شعارهای گوناگون و تحت پرچمهای مختلف، با اصل نظام مخالفند. مخالفت هم نه به خاطر اینکه یک جایگزین بهتری برای آن دارند، با همان شعارهایی که جمهوری اسلامی به خاطر مبارزه با آنها به وجود آمد، میخواهند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند. جمهوری اسلامی براساس نفی سلطه غرب و امریکا سرکار آمد، اما اینها طرفدار سلطه غربند. جمهوری اسلامی برای گسترش دین و معنویت و مفاهیم اسلامی سرکار آمد، در حالی که اینها اصلاً مخالف گسترش این مفاهیماند. جمهوری اسلامی شعار خودش را وحدت دین و سیاست قرار داد، در حالی که اینها اصلاً دشمن وحدت دین و سیاستند....» (۱۸ آبان ۱۳۸۵. ش در دیدار با دانشگاهیان سمنان)
حالا با مقایسه موضع امام و رهبر معظم اسلامی در این موضوع، به راحتی میتوان دید که هر دو مشکلی با گوناگونی سلیقههای مختلف سیاسی در قالب احزاب و جناحهای گوناگون تا جاییکه اصول رعایت شود، ندارند. اما زمانی که اختلاف سر اصول و مبانی ارزشی نظام میشود، امامین انقلاب شدیداً با آن مخالفت کرده و موضعی سفت و سخت علیه آن میگیرند. (۵)
کلام آخر
مشابه موضوع مطرح شده در بخش قبل، در موضوعات گوناگون در شیوه رهبری امامین انقلاب مشاهده میشود. چنانچه «جایگاه مردم در نگاه ایشان» و اهمیت هر دو به رأی مردم و در کنار آن حفظ اسلامیت نظام که هم در مواضع حضرت امام و هم در مواضع رهبر معظم انقلاب در قالب گفتمان «مردم سالاری دینی» تبلور یافته است، نشان میدهد که امامین انقلاب در مقاطع مهم و خطیر عمر نظام، هیچگاه اجازه ندادهاند که اسلامیت و جمهوریت در ایران اسلامی از هم جدا شود یا یکی بر دیگری غلبه پیدا کند. (۶)
از سوی دیگر اگر پژوهشگران، نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا، در رسانههای صوتی و تصویری به کتابهایی اینچنین مراجعه کنند، به راحتی میتوانند علاوه بر شناخت تاریخ آن دوره، به چرایی و چگونگی موضعگیری امامین انقلاب در آن موضوعات خاص علم و آگاهی پیدا کنند. آنگاه میتوانند هم در بخش سلبی با تحریف کنندگان و وارونه گویان تاریخ انقلاب مقابله کنند و پاسخ دروغگوییها و شبهه افکنیهایشان را بدهند و هم در بخش ایجابی به تولید محتوا در قالبهایی همچون «رمان»، «مستند سیاسی»، «فیلم و سریالهای تاریخی» و... بپردازند و با روشنگری و ایجاد شناخت و بصیرت در مخاطب، اساساً اجازه تأثیرگذاری تحریف کنندگان بر عامه مردم را ندهند.
منابع:
۱- حمیدزاده، بهرام، مقاله «نگاهی به رفتار مدیریتی و رهبری امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی»، فصلنامه حصون، شماره ۶، زمستان ۱۳۸۴. ش
۲- سایت تاریخ ایرانی به نشانی: http://tarikhirani. ir/fa/news/۶۵۹۴/%D۸%AE%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%B۴- %D۸%B۳%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%B۴،
۳- صحیفه امام، جلد اول، صص ۲۴۶ و ۲۴۷،
۴- سایت تاریخ ایرانی
۵-گنجی، عبدالله، «مو به مو» - واکاوی سیره حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای در امامت و رهبری-، انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۴۰۱. ش، صفحات ۴۳۲ تا ۴۴۰،
۶- همان، صص ۵۰۲ تا ۵۰۷