کد خبر: 1148251
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۶
لشکر ۲۵ کربلا توانست در عملیات بدر به اهدافی که برایش در نظر گرفته شده بود دست یابد. آن هم با کمترین تعداد شهدا اما به هرحال بدر در دیگر محور‌ها با مشکل رو به رو و نهایتا با عدم الفتح مواجه شد.
 

به گزارش جوان آنلاین به نقل از دفاع پرس، آن طور که «مسلم حبیب‌نیا» از نیرو‌های اطلاعات - عملیات لشکر ۲۵ کربلا می‌گوید، این لشکر توانست در عملیات بدر به اهدافی که برایش در نظر گرفته شده بود دست یابد. آن هم با کمترین تعداد شهدا. اما به هرحال بدر در دیگر محور‌ها با مشکل رو به رو شد و نهایتا با عدم الفتح مواجه شد.

عملیات بدر ۱۹ تا ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ (زمان این عملیات را بین ۷ الی ۱۰ روز ذکر کرده‌اند) یکی دیگر از تک‌های بزرگ ایران در داخل خاک دشمن بود که در پی استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز انجام گرفت. عملیاتی که به دلیل عمق بسیار زیاد منطقه درگیری، با مشکلات تدارکاتی بسیاری مواجه بود. خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس در گفت‌وگویی که با «مسلم حبیب‌نیا» انجام داده این عملیات را از زاویه دید یک نیروی اطلاعات - عملیات نگاهی دوباره انداخته است که مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.

۱۵ ساعت شنا در هور برای شناسایی خطوط دشمن

دفاع‌پرس: منطقه هورالعظیم پیش از عملیت خیبر در اسفند سال ۱۳۶۲ بکر بود. اما بعد از خیبر، دشمن روی منطقه هور حساس شد، در این شرایط چرا ما باید دوباره عملیات بدر را در هور انجام می‌دادیم؟

در دوران دفاع مقدس وقتی که یک عملیات به همه اهدافش نمی‌رسید، لازم بود تا ما برای تکمیل خط پدافندی دست به عملیات دیگری بزنیم. این امر باعث می‌شد تا نگهداری منطقه مورد نظر با هزینه و تلفات کمتری صورت بگیرد. مثلا ما در یک عملیات خطی را از دشمن می‌گرفتیم و آنجا پدافند می‌کردیم. چون آن منطقه به صورت کامل به تصرف درنیامده بود، برای پدافندش دچار زحمت می‌شدیم و گاه تلفات می‌دادیم. در این شرایط عملیات تکمیلی کمک می‌کرد تا حاشیه امینی برای مناطق تصرف شده ایجاد شود. این یک قاعده کلی برای تمام عملیات دفاع مقدس بود که باعث می‌شد در یک منطقه چند عملیات صورت بگیرد اما در خصوص بدر و خیبر علاوه بر این قاعده کلی، یک مساله مهم وجود داشت و آن هم هدفی بود که این دو عملیات دنبال دست یافتن به آن بودند.

در عملیات خیبر ما در پی تصرف منطقه القرنه و جاده بغداد- العماره- بصره بودیم که از باریکه خشکی القرنه عبور می‌کرد. اگر ما این جاده را می‌گرفتیم، ارتباط سپاه سوم عراق در شمال منطقه با سپاه هفتم در جنوب منطقه قطع می‌شد. از این حیث دشمن در جبهه حساس و استراتژیک جنوب دچار مشکلات زیادی می‌شد. چون در عملیات خیبر نتوانستیم این جاده را تصرف کنیم، دوباره در عملیات بدر برای رسیدن به این هدف تلاش کردیم.

دفاع‌پرس: لشکر ۲۵ کربلا چه وظیفه‌ای در این عملیات داشت؟

ما باید پاسگاه ابوترابه را می‌گرفتیم که در شمال همان باریکه خشکی بود. بعد از تصرف ابوترابه در مراحل بعد باید اهداف دیگری را دنبال می‌کردیم که به دلیل عدم موفقیت برخی از نیرو‌های خودی در محور‌های دیگر، ما هم توقف کردیم و عملیات را ادامه ندادیم.
شما نیروی اطلاعاتی بودید و قاعدتا منطقه را خوب می‌شناختید.

دفاع‌پرس: برای روشن شدن ذهن مخاطب مان اگر می‌شود کمی مختصات منطقه را شرح بدهید.

۱۵ ساعت شنا در هور برای شناسایی خطوط دشمن

شروع حرکت ما از پاسگاه تبور در خشکی خودمان بود. این پاسگاه در غرب هویزه است. از سمت سوسنگرد و هویزه (یادمان شهدای هویزه) که به سمت غرب بروید، پاسگاه تبور در منتهی علیه خشکی خودمان قرار دارد. از آنجا به بعد هور شروع می‌شود. حرکت نیرو‌های لشکر ما از تبور بود. سمت راستِ تبور، پاسگاه رفیه قرار دارد. سمت چپ هم که به جنوب می‌رود و به ترتیب پاسگاه شط علی، پاسگاه برزگر، پاسگاه شهابی و... قرار دارند. نهایتا این نوار مرزی به طلائیه می‌رسد که دست دشمن بود و طی عملیات خیبر نتوانستیم آنجا را از دشمن بگیریم. ما از تبور وارد هور می‌شدیم، اما یگان‌های دیگر از نقاط مختلف خشکی خودی حرکت می‌کردند. به عنوان مثال بچه‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع) از شط علی وارد هور شدند و به عملیات پرداختند.

دفاع‌پرس: شناسایی منطقه عملیاتی بدر از چه زمانی شروع شد؟

از اواخر دی ماه کار شناسایی را شروع کردیم و تا اسفندماه و مقارن با شروع عملیات ادامه دادیم. من همیشه می‌گفتم سه شب به من فرصت بدهید تا منطقه را شناسایی کنم و شب چهارم اضافه است. اما شناسایی در منطقه هور فرق داشت. عمق منطقه بسیار زیاد و شرایط جغرافیایی کاملا متفاوت بود. در خشکی حد منطقه مشخص بود. مثلا با دوربین‌هایی که در اختیار داشتیم، عمق منطقه را می‌دیدم و می‌دانستیم که باید تا فلان جا برویم و شناسایی انجام بدهیم. اما اینجا هیچ چیزی مشخص نبود. آبراهه‌ها پیچ و تاب زیادی داشتند و ارتفاع نی‌ها گاه تا ۱۴ متر هم می‌رسید.

اصلا متوجه نمی‌شدیم آن طرف نیزار‌ها چه چیزی انتظارمان را می‌کشد. این موضوع باعث می‌شد کار کند شود. از طرف دیگر عمق منطقه واقعا زیاد بود. خیلی از مواقع ما چند کیلومتر را در شب طی می‌کردیم. سپس با روشنایی هوا میان نیزار‌ها مخفی می‌شدیم تا شب بعد فرا برسد و مجدد به سمت خط دشمن می‌رفتیم. این فرایند رفت و برگشت ۴۸ ساعت طول می‌کشید. با یکی، دو بار هم نمی‌شد شناشایی را کامل کرد. به نظرم هر کدام از ما هفت یا هشت بار به شناسایی رفتیم و برگشتیم. همه این‌ها زمان بر بود و باعث می‌شد عملیات شناسایی بیش از حد معمول طول بکشد.

دفاع‌پرس: قبلا که با بچه‌های قرارگاه سری نصرت گفت‌وگو کردم، آن‌ها می‌گفتند گاهی سوار بر قایق‌های یونولیتی به شناسایی می‌رفتند. شما هم از این قایق‌ها استفاده می‌کردید؟ اصلا روال کارتان چطور بود؟

ما از خشکی خودمان که حرکت می‌کردیم، با قایق‌های موتوری و به اصطلاح نرم‌گاز چند کیلومتر طی مسیر می‌کردیم. بعد به جایی می‌رسیدیم که جلوتر نمی‌شد رفت. چون امکان داشت دشمن صدای قایق‌ها را بشنوند. در این قسمت، از یونولیت‌هایی استفاده می‌کردیم که شما گفتید. این یونولیت‌ها از همان جنسی بودند که در ساخت پل‌های خیبری از آن‌ها استفاده شده بود. در اصلاح به آن‌ها پل‌های «آکاسیوی» می‌گفتیم. عرض و طول‌شان یک در دو متر بود. در حاشیه این قطعات، نبشی‌های آلمینیومی سبک پرس شده بود. نبشی‌ها شاخک‌هایی داشتند که روی‌شان پین وجود داشت. پین‌ها به ما امکان می‌دادند تا قطعات آکاسیوی را به هر شکل که بخواهیم کنار بچینیم و آن‌ها را بهم بچسبانیم. به این ترتیب سطح معلقی در آب تشکیل می‌دادیم که می‌شد روی این سطح چادر بزنیم و خودمان را در انتظار تاریکی شب بعد، در میان نیزار‌ها مخفی کنیم.

۱۵ ساعت شنا در هور برای شناسایی خطوط دشمن

شب که از راه می‌رسید، باقی راه را سوار بر بلم‌های پارویی طی می‌کردیم. معمولا وقتی سوار این بلم‌ها می‌شدیم، لباس غواصی به تن می‌کردیم تا هر آن آماده رفتن به داخل آب باشیم. با بلم‌ها تا آنجا که می‌شد به مقر دشمن نزدیک می‌شدیم. سپس بلم‌ها را میان نیزار‌ها مخفی می‌کردیم و باقی راه را با لباس غواصی و داخل آب طی می‌کردیم. پاسگاه ابوترابه عراق در یک جزیره ماندنی قرار داشت. به شکل کلی، پاسگاه‌های دشمن در این منطقه هر کدام روی جزیره‌هایی قرار داشتند که داخل هور بودند. لشکر ما باید بعد از تصرف ابوترابه، به سمت پاسگاه ابوذکر می‌رفت و آنجا را هم تصرف می‌کرد. روستای ابولی‌لی نزدیک ابوذکر بود که تصرف آنجا هم در حیطه لشکر ما بود. سپس در ادامه باید به سمت الزجیه در شمال باریکه خشکی القرنه می‌رفتیم که خب در این مرحله عملیات بدر متوقف شد و ما دیگر به آنجا نرفتیم.

دفاع‌پرس: گویا شما قبل از عملیات بدر هم در منطقه هور شناسایی انجام داده بودید، تاثیر انجام عملیات خیبر و هوشیاری دشمن در این منطقه را چطور دیدید؟

ما اوایل سال ۶۲ یکسری شناسایی‌هایی را در هور انجام داده بودیم. آن زمان قرار بود یک عملیاتی در این منطقه انجام بشود که بنا به دلایلی لغو شد. وقتی که بعد از حدود یکسال و چند ماه به هور برگشتیم، سطح هوشیاری دشمن به دلیل انجام عملیات خیبر، بالاتر رفته بود. قبلا آن‌ها در اطراف پاسگاه‌هایی که داخل هور داشتند، نهایتا یک ردیف سیم خاردار می‌کشیدند. چون این پاسگاه‌ها به خودی خود هدف نظامی مهمی محسوب نمی‌شدند و دشمن فکرش را نمی‌کرد که ما بخواهیم در هور عملیات انجام بدهیم. اما بعد از عملیات خیبر آن‌ها احساس خطر کردند و هوشیارتر شدند. عمق موانع و سیم خاردار‌ها را بیشتر کردند و حریم پاسگاه‌ها را هم افزایش داده بودند. مثلا بخش‌هایی از نیزار‌ها را از بین برده و اطراف پاسگاه‌ها را خالی کرده بودند تا دید بیشتری روی منطقه داشته باشند. این مسائل باعث می‌شد کار شناسایی و سپس انجام عملیات نسبت به قبل سخت‌تر شود.

دفاع‌پرس: سخت‌ترین بخش عملیات شناسایی بدر چه بود؟

بعد از اینکه ما با بلم‌ها خودمان را به خط دشمن می‌رساندیم، از آنجا به بعد باید با لباس غواصی داخل آب می‌شدیم. پیش می‌آمد که ۱۴ یا ۱۵ ساعت تمام داخل آب می‌ماندیم. البته اینجا ما شنا نمی‌کردیم. بلکه با استفاده از نی‌ها و کمک گرفتن از آنها، خودمان را روی آب نگه می‌داشتیم. در تمام این مدت باید در پناه نیزارها، پاسگاه دشمن را دور می‌زدیم و همه جایش را خوب شناسایی می‌کردیم. کار طاقت فرسایی بود. اما آن قدر گرم کار می‌شدیم که خیلی وقت‌ها اصلا متوجه گذشت زمان نمی‌شدیم.

دفاع‌پرس: کسی از نیرو‌های اطلاعات- عملیات در این شناسایی‌ها شهید یا اسیر شد؟

نه هیچ اتفاق خاصی برای بچه‌های ما نیافتاد. حتی مجروح هم ندادیم. علی رغم بعد مسافتی که داشتیم، به لطف خدا کارشناسایی منطقه عملیاتی بدر بدون هیچ گونه تلفاتی انجام گرفت.

دفاع‌پرس: در مرحله اول عملیات بدر، لشکر ۲۵ کربلا توانست به اهدافی که برایش تعیین شده بود دست پیدا کند؟

بچه‌های لشکر ما ابتدا از تبور در خشکی خودی وارد هور شدند. آنجا از طریق آبراه شعبان تا پاسگاه ابوترابه دشمن رفتند. طبق شنسایی‌های خوبی که انجام گرفته بود، ما همان شب اول توانستیم ابوترابه را به کمترین تلفات بگیریم. بعد از ابوترابه باید وارد آبراه نهروان می‌شدیم که یک آبراه عمیق و عریض بود. آبراه شعبان و آبراه الفصاله از همین آبراه شعبان منشعب می‌شدند. آبراه نهروان تا منطقه الزجیه عراق در شمال خشکی دشمن یا همان باریکه خشکی القرنه می‌رفت. ما باید ابتدا پاسگاه ابوترابه و سپس پاسگاه ابوذکر و روستای ابو‌لی‌لی را می‌گرفتیم و سپس به سمت الزجیه می‌رفتیم. همان طور که عرض کردم در مرحله اول ابتدا ابوترابه را گرفتیم، اما در پاسگاه ابوذکر و روستای ابو‌لی‌لی با مقاومت سخت دشمن روبه‌رو شدیم. با این وجود منطقه وسیع اطراف ابوذکر را گرفتیم و این پاسگاه از سه و نیم طرف به محاصره ما درآمد. در ادامه عملایت وارد آبراهه نهروان شدیم و تا چهار کیلومتری الزجیه هم پیشروی کردیم و آنجا خط پدافندی را تشکیل دادیم. باید در مراحل بعدی از شمال وارد باریکه خشکی القرنه می‌شدیم که عملیات متوقف شد و ما در همین منطقه خط پدافندی تشکیل دادیم و با گذاشتن پل‌های خیبری (آکاستیوی) چهار یا پنج گردان را همان جا مستقر کردیم.

۱۵ ساعت شنا در هور برای شناسایی خطوط دشمن

دفاع‌پرس: پاسگاه ابوذکر که به محاصره‌تان درآمده بود همچنان در دست دشمن باقی ماند؟

به نظرم تابستان سال بعد یعنی سال ۶۴ بود که طی عملیات قدس یک، پاسگاه ابوذکر و روستای ابولی‌لی را هم به تصرف درآوردیم. البته این دو نقطه در هور از قبل در محاصره ما بودند و به لحاظ نظامی خطری برای ما محسوب نمی‌شدند.

دفاع‌پرس: پس لشکر کربلا در این عملیات به اهدافی که برایش تعیین شده بود رسید، چه میزان شهید یا مجروح دادید؟

بله ما به اهدافی که برای‌مان تعیین شده بود تا حد زیادی رسیدیم. آن هم با کمترین میزان تلفات. نمی‌دانم شاید آمارم دقیق نباشد. اما تا آنجا که یادم است، لشکر ما در این عملیات کمتر از ۱۰ نفر شهید داد. به لحاظ دستیابی به منطقه مورد نظر و همین طور تلفات بسیار کم، لشکر ما عملکرد موفقیت آمیزی داشت. ولی به هرحال عملیات بزرگی مثل بدر کار یک لشکر و دو لشکر نبود. همه یا حداقل عمده یگان‌های شرکت کننده باید به اهداف خودشان می‌رسیدند تا بگوییم عملیات موفق شده است. در محور‌های دیگر برخی از لشکر‌ها نتوانستند به اهداف مورد نظر برسند که این موضوع باید جای خودش بررسی شود. مثلا لشکر عاشورا حتی توانست از دجله هم عبور کند و ماجرای شهادت آقا مهدی باکری آنجا پیش آمد. در طرح عملیاتی باید لشکر‌ها بهم الحاق صورت می‌دادند یا در اصطلاح ما رزمنده‌ها، بهم دست می‌دادند تا یگانی که پیشروی کرده است دور نخورد. اگر این الحاق صورت نمی‌گرفت، عراقی‌ها که استاد پاتک بودند و ارتشی کلاسیک داشتند، از رخنه‌های ایجاد شده در طرفین یگان پیشروی کننده استفاده می‌کردند و او را دور می‌زدند. در بدر هم بعد مسافت و عمق منطقه عملیاتی باعث شد تا برخی از یگان‌ها نتوانند به اهداف‌شان برسند؛ لذا باقی یگان‌هایی که پیشروی کرده بودند یا مجبور به بازگشت شدند یا مثل یگان ما همان جایی که رسیده بودند خط پدافندی تشکیل دادند و عملیات را ادامه ندادند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار