اگر یک جریان سینمایی سه سال پیش سعی کرد عملیات ویژهای را که منجر به دستگیری عبدالمالک ریگی در آسمان ایران شد، بازیچه اغراض و امراض سیاسی کند و پشت پرده این عملیات را که جنبهای ملی دارد، با رنگ و لعابی به سبک فیلمهای جیمزباندی به ارجاعاتی سطحی تنزل بدهد، اینبار سریال سقوط کوشیده همان ابتذال را به طرزی دیگر و با درج عناصری مشابه به تصویر بکشد.
تولید فیلمها و سریالهایی از جنس روز صفر و سقوط نشان میدهد جریانی وجود دارد که به طرزی حرفهای خود را ملزم میداند در جنگ روایتها پیشدستی کند و دستکم به لحاظ نمایشی قرائتهایی خاص و تکبعدی درباره وقایع مهم تاریخ نظامی ارائه دهد. جالب است که سریال سقوط برای جا انداختن برخی مباحث روی تصاویر مستند رسانهای، چون الجزیره تأکید میکند، شبکه قطری که در جنگ رسانهای دستکم خود را در کنار دشمنان مقاومت قرار نداد. زیرنویسهای الجزیره که سریال سقوط علاقهمند به استناد به آن است، روی تصاویری که ایرانیها را صرفاً در اتاقکهای شیشهای سازمانهای امنیتی نشان میدهد درباره فتح موصل اینگونه گزارش میدهد: «سه گردان پیشمرگ کرد، ۱۵ هزار نیروی موسوم به بسیج مردمی شیعه عراقی، ۱۰ هزار نیروی سنی و نیروی زمینی و هوایی عراق از ششسو به سمت موصل یورش بردهاند» و نقش ایرانیها صرفاً در حد و اندازه فعالیتهای اطلاعاتی از نوع جیمزباندبازی نشان داده میشود که یک نیروی همهفن حریف در رأس آن قرار دارد. مأمور اطلاعاتی زیرکی که ابداً ماهیت ارگانی او معلوم نیست.
داعش گروهکی از منجلاب غرب یا از دل اسلام!
در سویی دیگر تأکید ویژه بر بدوی بودن در کنار اسلامی بودن نیروهای داعش به چشم میخورد. فرمانده داعش و نیروهای تحت امر او برخلاف حقیقت و ماهیت این گروهک مدام به آیههای قرآن ارجاع میدهند. داعش نیروی دستپرورده سرویسهای جاسوسی غربی و موساد است و اعضای این گروه اغلب از میان اراذل و اوباش و ولگردهای کشورهای مختلف جمعآوری شدهاند و از تربیت اسلامی به دور بودهاند تا صرفاً در پوشش اسلامی دست به جنایت بزنند، اما همان هدفی را که بنیانگذاران داعش بر آن تأکید داشتهاند در سریالی ایرانی مشاهده میکنیم. دروغ بزرگ سریال سقوط این است که داعش یک گروه اسلامی است. حقیقت ماجرا این است که اعضای داعش اغلب تسلطی بر قرآن نداشتند و ادبیات رایج میان آنها (نه آن بخش ظاهرمآبانه) به هیچ عنوان دینی و اسلامی نبوده است، اما اینکه کارگردان سقوط ترجیح داده آنها را نیروهایی اسلامی جا بیندازد خود یک تحریف بزرگ تاریخی محسوب میشود.
اساساً مشخصه اصلی داعش برخلاف ادعایی که داشتهاند، اسلامیت نبوده است و اگر قرار باشد فیلمساز ایرانی ما هم در همین دام بیفتد یک گل به خودی محسوب میشود. داعش در واقع از پوشش اسلام برای گمراه کردن افکار عمومی استفاده میکرد، اما سریال ایرانی سقوط مبتنی بر قرائت امریکایی- اسرائیلی روی مؤلفههای اسلامی آن تأکید ویژهای دارد. بعید است کارگردان، نویسنده و تهیهکننده این سریال از این حقیقت غافل بوده باشند که داعش به هیچ عنوان بویی از اسلام نبرده بود و شیوههای این گروه در سر بریدن و رفتار با زنان نسبتی با اسلام نداشته است. از این منظر میتوان سریال سقوط را اثری در راستای همان پروژه ضدایرانی و ضداسلامی دانست که از دل سرویسهای جاسوسی غربی کلید خورده است. نکته دیگر اینکه سریال سقوط ترجیح میدهد به شکلی افراطی و هیستریک روی خشونت این گروهک مسلماننمای اسرائیلی تأکید کند. این همان دامی است که برخی از آثار نمایشی با موضوع داعش که پیش از این ساخته شدهاند نیز در دام آن افتادهاند. اساساً امروزه همه با شنیدن نام داعش یاد مباحثی، چون سر بریدن، مثله کردن، آتش زدن و ویران کردن میافتند و اگر یک اثر نمایشی هدفگذاریاش این باشد که همین گزاره را با تأکید بر المانهای اسلامی به مخاطب القا کند، قدم در وادی دشمنان اسلام و ایران گذاشته است.
داعش گروهکی اسلامی یا اسرائیلی!
موضوع زمانی جالب میشود که میبینیم کارگردان مدام به دنبال این همانیسازی میان خشونت افراطی با دین اسلام در تصاویر و دیالوگها میگردد. گروهکی که نطفه آن با نگاه به این گزاره ایجاد شده که اسلام را دینی خشن و افراطی نشان بدهد، در سریال ایرانی نیز همان راه را پی گرفته است. فرمانده داعش مدام آیههای قرآن را بر زبان میراند. شعار لاالهالاالله روی پرچم سیاه داعش مدام در گوشه و کنار قاببندیهای سریال خود را به چشم بیننده تحمیل میکند. در هیچ کجای سریال نشانهای از حمایت موساد، سازمان سیا و سرویسهای جاسوسی غربی مشاهده نمیکنید، اما تا دلتان بخواهد شعارهای اسلامی بر زبان داعشیان جاری است تا مخاطب فراموش کند داعش نه از دل سیاستهای استعماری دول غربی، بلکه لابد از دل تمدن اسلامی سر برآورده است. این یک تحریف بزرگ تاریخی و البته ضدایرانی است. هر قدر نیروهای داعش در سریال سقوط از ادبیات اسلامی استفاده میکنند به همان اندازه از نیروهای جان برکف ایرانی اسلامزدایی شده است. گویا داعشیها مسلمان هستند و ایرانیها دین دیگری دارند! عجیب است که شعار اللهاکبر از زبان فرمانده داعشی نمیافتد. این سطحینگری در تولید یک سریال که موضوعی استراتژیک را برگزیده و گفته میشود از یک تیم مشاوره تخصصی هم بهره برده است، عجیب به نظر میرسد. این یک دروغ بزرگ است که ما به مخاطب القا کنیم در مواجهه با دشمنان ایران مکتبی نجنگیدهایم. تدوینگر سریال در سکانس پرتنش تعقیب و گریز در جاده مدام عبارت «ایرانیالحرامیه» را که از زبان فرمانده داعشی بر زبان جاری میشود با عبارت «الشرطه الاسلامیه» درج شده روی خودرو پیوند میزند تا روی تضاد اسلام و ایران تأکید کرده باشد.
نکته دیگر در تولید سریال سقوط که دست به تحریف تاریخ زده است، میتواند به جان هم انداختن نیروهای داخلی و ایجاد حساسیت و دستهبندی باشد. اینکه یک پیروزی ملی تحتالشعاع منیتهای گروهی و شخصی درآید راهی است که سریال سقوط آن را پیموده است.