کد خبر: 1127272
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۰
نگاهی به مبادلات ایران و اسرائیل، در دوره سلطنت پهلوی دوم 
روابط ایران و کشور اسرائیل در دوره پهلوی دوم، از جمله موضوعاتی است که توجه بخشی از پژوهشگران تاریخ را به خود جلب کرده است. روابطی گسترده که در سطوح سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی دنبال می‌شد و در عین حال، مطلقاً برخلاف منافع و نظر خواست ملت مسلمان ایران و رهبران دینی و ملی آن بود. در مقال پی آمده، نگاه مختصری داشته‌ایم به بخش روابط نفتی رژیم شاه با اسرائیل. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید آید. 
 سمانه رحمانی 
 
 رابطه حکومت شاه با اسرائیل، از چه دوره‌ای آغاز شد؟
در سال ۱۳۲۶. ش، کشور اسرائیل به طور رسمی تأسیس شد و طبعاً به حمایت جامعه جهانی و اخذ مشروعیت از کشور‌ها و جوامع بین‌المللی نیاز داشت. حکومت اسرائیل که در منطقه خاورمیانه تنها بود، جایگاه و مشروعیتی نداشت و هر روز در ترس از این به سر می‌برد که از سوی اعراب منطقه و مسلمانان مورد حمله قرار بگیرد؛ هم از این روی در منطقه خاورمیانه نیاز به یک حامی داشت. ایران کشوری بود که از همه لحاظ، این توانایی و ظرفیت را داشت. چه آنکه یهودیان از سده‌ها قبل وارد ایران شده و در این سرزمین ریشه دوانده بودند. سرزمینی که از لحاظ سوق‌الجیشی، چهارراه بین سه قاره بود و راه به آب‌های آزاد می‌برد. وجود سرزمینی پربرکت، دارای ذخایر معدنی، نفت و مورد توجه سرمایه‌داران و حضور سرمایه‌داران یهودی بهترین فرصت و امکان برای ایشان به شمار می‌رفت. از سوی دیگر، حمایت ایران از اسرائیل نیز یکی از بهترین فرصت‌ها را برای ادامه حیات به شاه می‌داد. محمدرضا پهلوی که مشروعیت و محبوبیتی در میان مردم ایران نداشت، هر لحظه بیم آن داشت که از طریق شورش داخلی، کودتا یا انقلاب حکومتش سرنگون شود. پس وجود اسرائیل با حمایت کامل امریکا، این موقعیت را برای او فراهم کرد که قدرتش را تثبیت کند. شاه در آغاز به صورت مخفیانه با اسرائیل ارتباط برقرار کرد و در دهه ۵۰ - که حمایت سرمایه‌داران بهایی و یهودی را در کنار خود دید- جرئت یافت تا به صورت آشکار، ارتباط خود را از اسرائیل اعلام کند و در این زمینه پرده‌پوشی را کنار بگذارد. 
 
 آغازین دوره از ایجاد رابطه ایران و اسرائیل، مقطع انکار و مخفی‌کاری
یکی از اصلی‌ترین بخش روابط ایران و اسرائیل در دوره محمدرضا پهلوی، در بخش اقتصاد و در حوزه فروش «نفت» متمرکز بود. می‌توان صادرات نفت ایران به اسرائیل را به سه دوره متفاوت تقسیم کنیم:
دوره اول: به رسمیت شناختن دولت اسرائیل از سوی دولت ساعد در سال ۱۳۲۸ هـ. ش/۱۹۵۰. م تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ادامه داشت. در سال ۱۳۲۶ هـ. ش (۱۹۴۸. م)، جنگ اعراب و اسرائیل آغاز شد. حکومت پهلوی با حمایت نفتی از اسرائیل، باعث نارضایتی مردم و مراجع شد. پس از اطلاع جراید از این موضوع، اعتراضات مردم به دعوت و رهبری آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی آغاز شد. ایشان در سخنرانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۷، ضمن حمایت کامل از مردم مظلوم فلسطین در این‌باره به دولت اسرائیل هشدار داد، همانطور در آینده نیز مسلمانان مصر را در مبارزات استقلال‌طلبانه آنان، مورد حمایت قرار داد و در بحران کانال سوئز، پیام تأییدی خطاب به جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور وقت مصر ارسال کرد و در مسجد ارک تهران، مراسمی برای گرامیداشت یاد شهدای این کشور برپا کرد. به هر روی در پی اعتراضات نیرو‌های مذهبی جامعه، حکومت پهلوی مجبور شد تا روابط اقتصادی و قرارداد‌های نفتی با اسرائیل را به صورت کاملاً محرمانه امضا کند. مئیر عزری در خاطرات خود به این مطلب اشاره دارد که براساس این مذاکرات، در مناطق نفتی جنوب ایران کارمندان یهودی عراقی و ایرانی را به جای کارمندان انگلیسی جایگزین کردند (۱) طبق اسناد به دست آمده، داد و ستد بازرگانی و نفتی اسرائیل با ایران تا دوران دولت دکتر مصدق ادامه داشت. 
 
 مقطع گسترش روابط اقتصادی و نظامی
دوره دوم: رابطه ایران و اسرائیل از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ را در برمی‌گیرد. دولت ایران در تلاش بود که روابطی مستقیم و رسمی با اسرائیل برقرار کند، ولی در تابستان ۱۳۳۹، جمال عبدالناصر دستور قطع روابط سیاسی با تهران را به دلیل همپیمانی شاه با اسرائیل صادر کرد و رفتار پهلوی را کمک به صهیونیست‌ها و مغایر با آرمان کشور‌های عربی و اسلامی خواند. متعاقب این اقدام، شیخ شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر نیز طی تلگرامی به شاه در ۵ مرداد ۱۳۳۹، این عمل را خیانت به مسلمین قلمداد کرد و از وی انتقاد کرد. شاه نیز پنج روز بعد در پاسخ به تلگرام رئیس‌الازهر اعلام کرد، شناسایی اسرائیل از سوی ایران ۱۰ سال قبل صورت گرفته و اکنون اتفاق تازه‌ای نیفتاده است! در پاییز ۱۳۳۳، سلطان حسین سنندجی، دبیر دوم سفارت ایران در لندن، ضمن ملاقاتی با مردخای گازیت دبیر اول سفارت اسرائیل، پیشنهاد فروش نفت ایران به اسرائیل را مطرح کرد. گازیت بی‌درنگ موضوع را به دولت مطبوعش گزارش داد. گفتگو‌های پنهانی بر سر نفت، از همین سال‌ها آغاز شد و نهایتاً ایران با فروش نفت خویش به اسرائیل موافقت کرد. 
پس از ملی‌شدن کانال سوئز در مرداد ۱۳۳۵ و حمله مشترک نیرو‌های انگلیسی، فرانسوی و اسرائیلی به مصر در ۷ آبان همان سال، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت، زیرا کانال سوئز به عنوان گذرگاه ۷۳ درصد از کالا‌های وارداتی و ۷۶ درصد از نفت صادراتی ایران، بسته شده بود و ایران باید راه‌های جدیدی برای واردات و صادرات خود پیدا می‌کرد. تحریم فروش نفت شوروی به اسرائیل در پی حمله این کشور به مصر نیز نفت ایران را به صورت تنها جایگزین نفت شوروی درآورد، (۲) بنابراین در
 تابستان ۱۳۳۵ هـ. ش/ ۱۹۵۷. م، نماینده شرکت ملی نفت ایران وارد اسرائیل شد تا با وزیر بازرگانی و صنعت اسرائیل (لوی اشکول و پنهاس ساپیر) در باره فروش نفت مذاکره کند. اسرائیلی‌ها این شخص را در خانه امنی در حومه تل‌آویو سکونت دادند و تعداد معدودی از مقامات آن کشور با او ملاقات کردند. پس از چند روز مذاکره، نفت ایران به بهای بشکه‌ای ۳۰/۱ دلار به اسرائیل فروخته شد. طبیعی است که قرارداد مزبور بدون دستور شاه، هرگز امضا نمی‌شد. بن‌گوریون، نخست‌وزیر اسرائیل که به شدت خوشحال بود و آن را موفقیت بزرگی برای کشورش می‌دانست، بلافاصله دستور داد لوله نفت ۱۸ اینچی بین بندر ایلات و بئر شبع احداث شود و از آنجا نفت ایران به وسیله کامیون‌های نفتکش به پالایشگاه حیفا حمل گردد. لوله مزبور در ظرف ۱۰۰ روز ساخته شد و در دسامبر ۱۹۵۷. م شروع به کار کرد. این خط لوله در ۶/۱۱/۱۳۹۹ هـ. ش/ ۲۰۲۰. م توسط مقاومت فلسطین مورد حمله موشکی قرار گرفت. به گفته مئیر عزری: «در تابستان ۱۹۶۰، عیمانوئل راسین با شریک فرانسوی خود دوریه به تهران آمد. او همراه من با انتظام، بهبهانیان و چند تن دیگر از سران بنیاد پهلوی، دیدار‌هایی انجام داد. سرانجام پیمانی میان وی با کمپانی نفت ایران بسته شد تا لوله‌کشی گاز در تهران آغاز گردد. پیرو این پیمان و پیدایش کمپانی تازه‌ای با نام مصرف گاز، ۵۱ درصد از سهام در کمپانی نوپا از آن ایران، ۴۰ درصد از آن کمپانی‌های سوپرول راسین و ۹ درصد نیز به محمدعلی قطبی میانجی پیمان نامه رسید.» ولی برخلاف خط لوله ایلات اشکلون که طی ۱۰۰ روز ساخته شد، خط لوله گاز تهران در دوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در دهه ۷۰ کشیده شد. یک سال بعد نیاز‌های نفتی اسرائیل، به علت مهاجرت‌های دسته جمعی و پیشرفت اقتصادی افزایش یافت؛ لذا «بن گورین» نخست‌وزیر اسرائیل، «لوی اشکول» را به تهران فرستاد تا با شاه در این باره مذاکره کند. او با استقبال سپهبد تیمور بختیار، در مهمانسرای ساواک اقامت داشت. گذشته از این در اواخر دهه ۱۳۳۰ هـ. ش، روابط اطلاعاتی- امنیتی ساواک با موساد به حدی رسیده بود که به خودی خود کمک زیادی به صادرات نفت ایران به اسرائیل می‌کرد. (۳) در آن سفر اشکول به دیدار شاه رفت و به دنبال آن صادرات نفت ایران به اسرائیل، دو برابر شد. (۴) تلاش برای فروش نفت ایران به اسرائیل در پاییز ۱۳۳۳ هـ. ش، نخستین گام جدی برای پیوند مجدد دو کشور تلقی شد. با این حال فقط در ۱۳۳۶ بود که دو کشور، برای صدور نفت ایران به اسرائیل قرارداد رسمی امضا کردند. 
 
 ایران بزرگ‌ترین فروشنده نفت به اسرائیل 
دوره سوم: از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ را در برمی‌گیرد. در این مقطع روابط اقتصادی و نفتی ایران با دولت اسرائیل کاملاً رسمی می‌شود. در سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ هـ. ش، با وجود خیزش سیاسی موجود در ایران به رهبری امام‌خمینی، همکاری اقتصادی بین دو کشور ایران و اسرائیل ادامه داشت و مهم‌ترین ویژگی و خصلت مناسبات اقتصادی دو کشور، مسئله نفت بود که به همراه «خط لوله نفتی»، با اهمیت‌ترین بخش روابط اقتصادی دو کشور را تشکیل می‌داد. در سال ۱۳۴۴ هـ. ش، ایران و اسرائیل شرکتی به نام شرکت نفت «ماوراء آسیا» تأسیس کردند و آن را در کانادا به ثبت رساندند. در سال ۱۹۶۷ م/ ۱۳۴۵ هـ. ش، اعراب تحریم نفتی علیه اسرائیل و غرب را آغاز کردند، ولی ایران با وجود فشار‌های اعراب، هرگز حاضر نشد در تحریم نفتی اعراب شرکت کند و همچنان به ارسال نفت به اسرائیل ادامه داد. توسعه اقتصادی این رژیم اشغالگر از یک‌سو و وابستگی شدید ایران به فروش نفت به منظور کسب درآمد بیشتر، در راستای اجرای برنامه‌های اصلاحات تحت عنوان انقلاب سفید از سوی دیگر هر دو کشور را بر آن داشت تا در دهه ۴۰، برای صدور و دریافت نفت بیشتر و سرمایه‌گذاری و توسعه خط لوله در اسرائیل اعلام آمادگی کنند. به موجب توافق طرفین برای ایجاد یک شرکت نفتی در تهران و تل‌آویو، در هر دو شهر برای آن شعبه‌هایی تعیین شد. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ هـ. ش/ ۱۹۶۷ م، خط لوله‌ای به طول ۲۶۰ کیلومتر از بندر ایلات در کنار دریای سرخ و بندر اشکلون در ساحل مدیترانه کشیده شد. مخارج آن را دولت ایران پرداخت که از این طریق نفت ایران به اروپا و به ویژه ایتالیا و رومانی ارسال شد. در سال ۱۳۴۰ هـ. ش، طی ملاقات «آباآبان» با شاه در تهران، با تقاضای اسرائیل مبنی بر افزایش میزان نفتی که ایران به اسرائیل می‌فروخت، موافقت شد. (۵) مقامات ایران با نگرانی از واکنش‌های کشور‌های عربی و جهان اسلام، سعی در سری نگهداشتن سرمایه‌گذاری در خط لوله ایلات- اشکلون داشتند و در این مورد با اسرائیلی‌ها به توافق رسیده بودند که این موضوع کاملاً مخفی بماند. حتی امریکایی‌ها هم به درستی قادر به تشخیص مالکان اصلی شرکت لوله مزبور نبودند. (۶)
پس از جنگ شش روزه در ۱۹۶۷، اسرائیل بهره‌برداری از چاه‌های نفت «ابورود پس» در شبه جزیره سینا را آغاز کرد تا بتواند وابستگی خود را به نفت خارجی کاهش دهد، اما مایل بود، مطمئن شود که نفت ایران را همچنان دریافت خواهد کرد. (۷) طی مسافرت شاه به امریکا در سال ۱۳۴۹، وی از سرمایه‌داران صهیونیست دعوت کرد تا جهت تشکیل کنسرسیوم نفت به ایران بیایند و سرمایه‌گذاری کنند. بنابراین ۳۵ نفر از کل کمپانی‌ها و بانک‌های امریکا به تهران آمدند که «دیوید ایلیان» و «دیوید راکفلر» دو یهودی صهیونیست، در رأس آنان بودند. (۸) از اوایل دهه ۱۳۵۰ هـ. ش، به بعد ایران از بزرگ‌ترین فروشندگان نفت به اسرائیل شد تا روابط تجاری طرفین بیش از بیش به صورت پایاپای صورت گیرد. اسدالله علم در خاطرات خود موافقت شاه را در موضوع صادرات نفت ایران به اسرائیل بیان می‌کند. (۹) در معاملات و قرارداد‌های نفتی که یهودیان اسرائیل با ایران می‌بستند، افراد وابسته به دربار هم تلاش زیادی برای پیشبرد اهداف اسرائیل انجام می‌دادند. مئیر عزری درباره این موضوع می‌گوید: «در ۲۵ فوریه ۱۹۶۹، کمپانی تازه‌ای با نام ترانس آسیاتیک، برای همکاری‌های دوسویه تأسیس گردید که در پی آن سران نفت ایران مانند دکتر منوچهر اقبال، دکتر پرویز مینا، رضا فلاح و فتح‌الله نفیسی در آن حضور داشتند. مقامات ایران مایل بودند تا ارتباطات نفتی میان ایران و اسرائیل آشکار نگردند....» البته در این مورد افشاگری‌های بسیاری توسط مطبوعات ایرانی و اسرائیلی انجام می‌شد که هر دو دولت جلوی این افشاگری‌ها را می‌گرفتند. صادرات نفتی ایران از بندر خارک به بندر ایلات به حدی زیاد بود که از بندر اشکلون به بازار کشور‌های پیرامون مدیترانه می‌رفت. این روند هر روز گسترده‌تر می‌شد تا جایی که در ماه می‌۱۹۷۰ / ۶ اسفند ۱۳۴۸، روبرت دوروچیلد فرزند الن دوروچیلد، از پایانه خارک دیدن کرد و با تانکر «پاتریا» به بندر ایلات بازگشت. بعد از مرگ جمال عبدالناصر، روابط ایران با مصر دوستانه شد و انورسادات در تلاش بود که ایران نفت خود را از راه مصر و توسط یک خط لوله نفتی جدید به اروپا صادر کند، پس در این صورت خط لوله ایلات- اشکلون عملاً از کار می‌افتاد. در این زمان طبق موافقتنامه کمپ دیوید، اسرائیل صحرای سینا و چاه‌های نفتی ابورودیس را به مصر برگرداند، صدور نفت ایران به اسرائیل افزایش یافت و حتی در سال ۱۹۷۵. م/۱۳۵۴ هـ. ش، حکومت ایران متعهد شد تا تمامی احتیاجات نفتی اسرائیل را تأمین کند و این تضمین دولت ایران، خود جزیی از معاهده سری میان مصر و اسرائیل بود که «هنری کیسینجر» وزیر خارجه وقت امریکا، مذاکرات مربوط به آن را به عهده داشت. (۰۱) 
 
 شاه و هویدا، منکر صدور نفت به اسرائیل
محمدرضا پهلوی و امیرعباس هویدا همیشه در مصاحبه‌های خود، منکر ارسال نفت به اسرائیل می‌شدند و ادعا می‌کردند که کنسرسیوم به اسرائیل نفت می‌فروشد و حتی پس از قرارداد نفتی ۱۹۷۳. م، شاه مدعی شد هنگامی که نفتکش‌ها بنادر ایران را ترک می‌کنند، ایران از مقصد نهایی آن‌ها بی‌خبر است! «اسحاق رابین» نخست‌وزیر اسرائیل، در سال ۱۳۵۴ هـ. ش/۱۹۷۶. م، به تهران آمد. به محض ورود نخست‌وزیر اسرائیل به هتل رامسر، تعدادی از یهودیان ایرانی و کارشناسان اسرائیلی - که در طرح‌های مختلف کار می‌کردند و برای گذراندن تعطیلات به رامسر رفته بودند- او را شناختند و برایش کف زدند! در نتیجه خبر مسافرت نخست وزیر اسرائیل به ایران، ابتدا در میان جامعه یهودیان ایران و سپس در مطبوعات بین‌المللی منتشر شد، اما دولت ایران از انتشار آن در مطبوعات داخلی جلوگیری کرد. در این ملاقات شاه به رابین اطمینان داده بود که نفت ایران کماکان به اسرائیل صادر می‌شود و جای نگرانی نیست. در این دوران ایران به برکت چهار برابر شدن بهای نفت، به یک‌باره ثروتمند شده بود، بنابراین ارسال نفت ایران به اسرائیل، بدون وقفه تا انقلاب اسلامی ایران 
در سال ۱۹۷۹. م/۱۳۵۷ هـ. ش، ادامه یافت. (۱۱) نتیجتاً می‌توان گفت که ارتباط شاه با اسرائیل تا قبل از کودتای ۲۸/مرداد ۱۳۳۲، به صورت کاملاً محرمانه بود، ولی بعد از کودتا با وجود اعتراضات شدید دنیای اسلام، مراجع تقلید و مردم ضداستعمار ایران، پهلوی دوم دولتی بهایی و حامی اسرائیل با نخست‌وزیری هویدا را بر سر کار آورد و ارتباط خود را با این کشور، هر روز بیشتر ساخت تا اینکه این استبداد و وابستگی به غرب، علاوه بر اهمیت‌ندادن به خواست تاریخی ملت ایران، باعث شد که مردم به رهبری امام‌خمینی، خواستار سرنگونی حکومت پهلوی و قطع روابط با استعمار شرق، غرب و اسرائیل شوند. انقلابی که چند ماه بعد از پیروزی خویش، با رأی مردم موجب استقرار حکومت اسلامی شد و بدین وسیله باج‌دهی کشور در بخش نفت به امریکا و اسرائیل به اتمام رسید. 
 
 پی نوشت‌ها:
۱ - مئیرعزری، یادنامه، ص ۳۹.
۲ - همان، صص ۱۳۲- ۱۳۱. 
۳ - علی فلاح نژاد، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، ص ۲۰۷.
۴- علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران – دولت دست نشانده ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷، قومس، تهران، ۱۳۷۶، ص ۴۱۱. 
۵ - علی فلاح‌نژاد، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱، ص ۲۱۵.
۶- اسناد لانه جاسوسی امریکا، ج ۱۲، ش ۳۶، ص ۵۰۰۸، تهران، نشر بزرگ اندیشه.
۷- علیرضا زهیری، عوامل شکل‌گیری رفتار سیاسی ایران در قبال اسرائیل، قم، زمستان ۱۳۷۷ ص ۱۵۴، فصلنامه انقلاب اسلامی، معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی در دانشگاه‌ها، سال اول، پیش شماره اول.
۸- آرش تابع، مجموعه مقالات و تحقیقات در مورد نفوذ صهیونیسم، ص ۳۵۹، گزارش ارینست برون امریکایی از دربار شاه. 
۹- گفتگو‌های من با شاه، خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم، تهران، طرح نو ۱۳۷۱، ج ۲، ص ۷۰۷.
۱۰- رضا زارع، ارتباط ناشناخته، بررسی روابط ایران و اسرائیل ۱۳۲۷- ۱۳۵۷ تهران مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص ۳۷.
۱۱- فخر روحانی، اهرم‌ها- سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی صفات و عملکرد‌های شاه، تهران، بلیغ، ۱۳۷۰، ج ۱، صص ۱۹۳- ۱۹۲.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار