کد خبر: 1120131
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
خاطراتی از برگزاری انتخابات قانون اساسی در منطقه جنگی  در گفتگو با یک رزمنده دفاع مقدس
۱۱ و ۱۲ آذرماه ۱۳۵۸ رأی‌گیری قانون اساسی در کشورمان انجام گرفت. آن زمان تعدادی از رزمنده‌ها در شهر مهاباد حضور داشتند و باید در این شهر که به نوعی پایتخت ضد انقلاب به شمار می‌رفت، صندوق‌های رأی را به عموم مردم ارائه می‌دادند. متن زیر خاطراتی از آن روزهاست که در گفتگو با عبدالله نوری‌پور از رزمندگان حاضر در این برهه تقدیم حضورتان می‌شود. 
 غلامحسین بهبودی
۱۱ و ۱۲ آذرماه ۱۳۵۸ رأی‌گیری قانون اساسی در کشورمان انجام گرفت. آن زمان تعدادی از رزمنده‌ها در شهر مهاباد حضور داشتند و باید در این شهر که به نوعی پایتخت ضد انقلاب به شمار می‌رفت، صندوق‌های رأی را به عموم مردم ارائه می‌دادند. متن زیر خاطراتی از آن روزهاست که در گفتگو با عبدالله نوری‌پور از رزمندگان حاضر در این برهه تقدیم حضورتان می‌شود. 
 
انتخابات قانون اساسی در چه شرایط و حال و هوایی برگزار می‌شد؟
یادم است اوایل آذرماه ۱۳۵۸ مصادف با ماه محرم بود و فردای روز عاشورا که دهم آذر می‌شد، باید خودمان را برای رأی‌گیری قانون اساسی آماده می‌کردیم. همان طور که در تقویم‌ها هم ذکر شده است، یازدهم و دوازدهم این ماه به رأی‌گیری اختصاص داشت. تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند، صندوق‌های رأی را یک هلی‌کوپتر ارتش از ارومیه آورد. مقر پاسدار‌ها در خیابان حاشیه شهر قرار داشت. پادگان ارتش هم در همان خیابان بود. روز رأی‌گیری ارتشی‌های مستقر در پادگان برای همراهی کردن به مقر سپاه آمده بودند. 
 
واکنش ضد انقلاب به رأی‌گیری چه بود؟
آن زمان هیئت حسن نیت (که ما به آن سوء‌نیت می‌گفتیم) مذاکراتی با گروهک‌ها انجام داده و آتش بس در منطقه برقرار شده بود. به همین خاطر گروهک‌ها رفتار خصمانه‌ای با بحث رأی‌گیری نداشتند و حتی نمایندگانی برای استقرار در پای صندوق‌های رأی معرفی کردند. ما در پایتخت ضدانقلاب (مهاباد) قرار داشتیم. صرف‌نظر از مردم عادی که مثل تمام مردم ایران می‌آمدند تا آرای خودشان را به صندوق‌ها بیندازند، به حتم نیرو‌های کومله و دموکرات و دیگر گروهک‌ها گذشته از حضور نماینده‌های‌شان، خودشان هم بین مردم به مقر ما می‌آمدند تا به بهانه رأی دادن، آمار پاسدار‌ها را درآورند. 
 
یعنی امکان داشت آتش بس مجدداً به هم بریزد و از این آمار و اطلاعات علیه خودتان استفاده کنند؟
بله، ضد انقلاب یک هدف عمده داشت و آن هم جدایی کردستان از بدنه اصلی یعنی ایران بود. این آتش‌بس‌ها هم که غالباً از طرف دولت موقت تحمیل می‌شد، یک تنفسی برای گروهک‌ها ایجاد می‌کرد تا دوباره و با قدرت بیشتری به شیطنت‌های‌شان ادامه دهند. روز رأی‌گیری ما برای اینکه آمار دقیق نیرو‌ها لو نرود، تغییر قیافه می‌دادیم و هر بار با یک شک و شمایل جلوی نماینده گروهک‌ها می‌آمدیم. مثلاً یکبار عینک می‌زدیم و بار دیگر لباس مان را عوض می‌کردیم و سعی داشتیم تا آن‌ها قیافه ما را به خاطر نسپارند و آمار دقیق نیرو‌ها به دست‌شان نیفتد. اما یادم است یک نماینده گروهک‌ها بود که به ما شک کرده بود. با تعجب و دقت نگاهمان می‌کرد و حدس زده بود که داریم شیطنتی انجام می‌دهیم. 
 
استقبال مردم عادی از رأی‌گیری چطور بود؟
در مهاباد گروهک‌ها یک نوع پایگاه سنتی در قشری از مردم برای خودشان داشتند، اما برای ما هم عجیب بود که چطور مردم این شهر از انتخابات استقبال کرده و به پای صندوق‌های رأی آمده بودند. آن روز ما در مهاباد یک انتخابات بدون تنش برگزار کردیم. مردم بومی هم از اینکه در تأیید قانون اساسی کشورشان نقشی داشتند، خوشحال به نظر می‌رسیدند. یک رازی در نیرو‌های خودی بود و آن هم احترام و توجه به مردم عادی بود. همین برخورد دوستانه می‌توانست بدون در نظر گرفتن تبلیغات سوء دشمنان، الفت و دوستی بین پاسدار‌ها به عنوان جوانان انقلابی و مردم بومی ایجاد کند. 
 
این رفتار دوستانه بین مردم و رزمنده‌ها الان هم می‌تواند نقشه دشمنان را در مناطق مرزی خنثی کند؟
قطعاً حرف درستی است. من بعد از مهاباد همچنان در کردستان حضور داشتم. بعد‌ها و اواخر جنگ به جبهه غرب و جنوب هم رفتم. اما در کردستان درس‌های زیادی آموختم. خیلی وقت‌ها که ما یک نفر بومی را کنار جاده می‌دیدیم، اگر سواره بودیم، سعی می‌کردیم او را به مقصد برسانیم. این رفتار‌ها در ذهن مردم می‌ماند و باعث جذب‌شان می‌شد. به نظرم الان که باز گروهک‌ها سعی می‌کنند از اعتراضات و اغتشاشات به نفع خودشان استفاده کنند، بچه‌های پاسدار و دیگر نیرو‌های نظامی و انتظامی حافظ امنیت می‌توانند به تجربیات بچه‌های جبهه و جنگ مراجعه کنند و ارتباط با مردم را بیشتر از قبل مورد توجه قرار دهند.
 
در تاریخ دفاع‌مقدس می‌خوانیم که رزمنده‌ها حتی در محرومیت‌زدایی مناطق کردستان یا سیستان و‌بلوچستان و دیگر نقاط مرزی فعال بودند. 
دقیقاً باید عرض کنم که کار ما آنجا صرفاً جنگیدن با ضدانقلاب نبود. یک رزمنده هر کاری که می‌توانست برای مردم محروم انجام می‌داد. به عنوان نمونه مرحوم عبدالله والی که از او با عنوان پیامبر بشاگرد نام برده می‌شد، کار محرومیت‌زدایی را از کردستان شروع کرده بود. بعد‌ها می‌رود و در بشاگرد و مناطق محروم کرمان و هرمزگان و سیستان وبلوچستان کار می‌کند. همینطور خیلی از شهدای شاخص ما مثل حاج همت، شهید خرازی، شهید بروجردی، جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و... در کنار جنگ با ضدانقلاب، توجه زیادی به محرومیت‌زدایی از مردم منطقه داشتند. همه این‌ها باعث وحدت و یکدلی بیشتر بین اقوام مختلف ایرانی می‌شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار