جامعه این روزها با بحرانهای زیادی درگیر است و به نظر میرسد حوزهای در فرهنگ، اجتماع و به خصوص اقتصاد نمانده که از بحران مصون ماندهباشد. نابسامانی وضعیت اقتصادی به دلیل تصمیمهای نادرستی که گرفته میشود، مدام به نگرانیهای عمومی دامن میزند؛ نگرانیهایی که به شکل افزایش ناامنی، سرقت، خشم، افسردگی، خودکشی، بیماری یا تصمیم به مهاجرت از وطن بروز پیدا میکند. چند سال است فرکانسهای بسیاری درباره مهاجرت نخبگان به حوزههای تصمیمگیری ارسال میشود، اما مشخص است فرکانسهای ارسالشده یا دریافت نمیشود یا در صورت دریافت به آن وقعی گذاشته نمیشود، از همینرو موج مهاجرت به حرکت خود ادامه میدهد؛ از جمله اینکه قائممقام رئیس بنیاد نخبگان درباره روند افزایشی مهاجرت در رشتههای علومپایه و مهندسی هشدار داده و اعلام کرده در برخی رشتهها مانند رشتههای علوم پایه و مهندسی، مهاجرت به بیش از ۷۰ درصد میرسد. در مورد سایر مهاجرتهای نخبگانی از جمله پزشکی هم وضعیت با وخامت مواجه است. خالیشدن کشور از نخبگان، پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. نخبگانی که با هزینههای بیتالمال پرورش پیدا میکنند و اراده اصلیشان ماندن کنار خانواده و خدمت به جامعه است، اما تصمیمگیریهای نادرست، مسیر را برای فراری دادن آنها همواره میکند. در وضعیت کنونی که جامعه از نخبگان خالی نشده با معضلات بسیاری درگیر هستیم. مثلاً در حوزه پزشکی، پروندههای بسیاری علیه پزشکان در دادسراهای جرائم پزشکی وجود دارد که به دلیل خطاهای پزشکی مطرح شدهاست. در حوزه نظام مهندسی هم وضعیت نارضایتی از جامعه مهندسان اسفبار است، چراکه بسیاری از سازههایی که بنا میشوند به جای اینکه محلی امن برای زندگی یا کار باشند، به قتلگاه ساکنان تبدیل میشود که پرونده متروپل شاخصترین پرونده تشکیل شده در اینباره است. همچنین رئیس شورای شهر تهران تأیید کرده وضعیت سازههای پایتخت بحرانی است تا جایی که در شهر ساختمانهایی هنگام بنا شدن آوار میشود!
قابل تصور است که با مهاجرت متخصصان، افراد غیرمتخصص توان مدیریت امور را نخواهند داشت و عملکرد آنها جامعه آماری متوفیان، سارقان، معتادان و آسیبپذیران جامعه را که در وضعیت کنونی هم آماری بالا دارد، بیشتر خواهد کرد؛ بحرانهایی که این روزها مدیران کشور آن را به زبان جاری میکنند، یک شبه ایجاد نمیشود، بلکه ناشی از تصمیمگیریهای نادرستی است که به دست افرادی غیرمتخصص یا ناکارآمد عملی میشود. شاهد مثال اینکه کشور چندسالی است با پدیده سیلاب درگیر است و جان و مال بسیاری از شهروندان به این دلیل از دست میرود. وقوع این اتفاقها مثل سیلابی که مرداد ماه در امامزاده داوود اتفاق افتاد، روشن میکند هیچ تدبیر عقلانی برای آمادگی مقابل سیلاب یا هر بحران دیگری وجود ندارد. همه مدیران در انتظار رسیدن بحران هستند تا بعد از آن بخواهند به فکر تدبیری برای آن باشند. زیاندیدگان این همه بیتدبیری و ایجاد بحران مردمی هستند که این گونه جان و مالشان را از دست میدهند.