تیتر اول روزنامه سازندگی، روز گذشته روی تصویر بزرگی از آیتالله هاشمی رفسنجانی این بود: «اگر هاشمی بود...» این مطلب که گفتگو با محسن هاشمی است، به بررسی جای خالی هاشمی رفسنجانی در وقایع دو ماه اخیر ایران میپردازد.
محسن هاشمی در این مصاحبه میگوید: «به اعتقاد آیتالله هاشمی رفسنجانی باید همه را درک کرد حتی آنـان که به خیابان برای اعتراض میآیند، چرا که این افراد میتوانند افرادی باشند که صدایشان را نشنیدیم و به این صورت خود را مطرح میکنند. آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه از عدم افراط و تفریط و سازندگی و توسعه کشور صحبت میکرد و به کار بردن اعتدال را به همه ارکان جامعه و مسئولان توصیه مینمود.»
خانواده هاشمی بعضاً نکاتی را به پدر مرحومشان نسبت میدهند که آرزو دارند او به آنها معتقد میبود! اما عملکرد هاشمی امر دیگری را نشان میدهد و شاید خانواده او تصور میکنند مردم دوران ریاست جمهوری هاشمی را از خاطر بردهاند.
آشوب و شورشهای دهه ۷۰ در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی شدیدتر از آنچه امروز کف خیابان جاری است، سر موضوعات دیگر رخ داد. از جمله میتوان به آشوب قزوین در تابستان ۷۳ برای مطالبه استان شدن این منطقه و جدایی از استان زنجان اشاره کرد. جالب آنکه هاشمی پس از وقوع آشوب در قزوین، بشارتی، وزیر کشور وقت را مأمور مدیریت اوضاع قزوین میکند و بشارتی هم به مردم قزوین میگوید که «قزوین از استان زنجان جدا و به استان تهران ملحق شده است»، اما مطابق خاطرات روزنوشت خود هاشمی رفسنجانی، او معتقد است که این تن دادن به خواسته و مطالبه اعتراضی مردم قزوین، نوعی «باجدهی» است و در اخبار سراسری نباید اعلام شود!
هاشمی در ۱۳ مرداد ۷۳ مینویسد: «عصر به خانه آمدم. گزارش حوادث قزوین را مرتب پیگیری میکردم؛ امروز اوضاع آرامتر است، ولی تمام نشده. آقای بشارتی [وزیر کشور]، اعلام داشته که قزوین از استان زنجان جدا و به استان تهران ملحق شده است؛ گرچه وزارت کشور نمیتواند چنین تصمیمی بگیرد، ولی در تسکین اوضاع مؤثر بوده. گفتم در اخبار شب، این خبر پخش نشود، چون احتیاج به تصویب هیئت دولت دارد و بهعلاوه، نوعی باجدهی است، ولی شب ایشان، تلفنی گزارش را داد و انتظار داشت که در ساعت ده ونیم، یک بار دیگر پخش شود. به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که مدیریت حادثه را به عهده گرفته است، گفتم خبر خوانده شود.»
جالب آنکه در خاطرات ۱۰ روز پس از این تاریخ هم هاشمی مینویسد که به بشارتی در مورد مسائل قزوین گفته که «کمتر مصاحبه کند.» او حتی در خاطرات خود به نحوی سرزنشآلود از موضع ابوترابی و باریک بین، ائمه جمعه قزوین در مورد اصرارشان بر استان شدن این شهر نام میبرد. این مدل درک اعتراض معترضان از سوی هاشمی رفسنجانی بود، اما گویا فرزندان هاشمی نمیخواهند او را آنگونه که بوده بپذیرند.
شورش در اسلامشهر به دلیل افزایش کرایه تاکسی و آشوب در منازعه بهخاطر زمین در مشهد هم از اتفاقات مهم دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی است که خواندن وقایع مربوط به آن را به محسن هاشمی توصیه میکنیم.
مرحوم هاشمی به تندی برابر منتقدان معروف بود؛ روزنامهای علیه او و دولتش مطلب مینوشت، هاشمی در خطبههای نماز جمعه به تندی جواب میداد. جالب که بخش زیادی از تبلیغات انتخاباتی اصلاحطلبان برای محمد خاتمی در آستانه انتخابات سال ۷۶ مبتنی بر همین نوع رفتار هاشمی بود که اصلاحطلبان ادعای اصلاح آن را داشتند. حالا هاشمی را درککننده معترضان توصیف میکنند!
از پایان دولتی هم که مورد حمایت کامل مرحوم هاشمی بود، فقط یک سال گذشته و نوع رفتار دولت روحانی (به عنوان اشبهالناس به هاشمی) با منتقد و معترض هم آمیختهای از تخریب و تحقیر و ناسزاگویی و سرکوب بود. آیا هاشمی آن زمان نظری در مورد درک معترضان نداشت؟!
روزنامه سازندگی چند روز پیش هم سرمقاله خود را نوشتهای از عفت مرعشی در مورد دخترش فائزه هاشمی اختصاص داده بود و به نظر میرسد سازندگی را علاوه بر ارگان رسمی حزب کارگزاران، میتوان رسانه رسمی خانواده هاشمی هم دانست.