یکی از ناهنجاریهای اجتماعی که همواره شاهد بروز آن هستیم، پدیده اوباشگری است. اشرار عمدتا در گروه سنی جوانان قرار دارند که خیابانها و محلها را ناامن کرده و با عربدهکشی و قدرتنمایی دیگران را به وحشت انداخته و برای آنها عرض اندام میکنند. محلهایی که این افراد در آن پروش پیدا میکنند، عمدتا محلهای محروم شهر است. البته این بدان معنا نیست که همه افرادی که در این محلها پرورش پیدا میکنند دست به رفتار پرخطر میزنند. این دسته از افراد، از منزلت اجتماعی پایینی برخوردار هستند و به دلیل رنجی که از نابرابریهای اجتماعی میبرند عرض اندام میکنند و برای این که در معرض نگاه دیگران قرار گیرند برای خد و دیگران ایجاد خطر میکنند.
عمده این افراد با این تصور همراه هستند که در زندگی خود چیزی برای از دست دادن ندارند برای همین قادر به پذیرش رفتارهای اجتماعی نیستند و با ایستادگی مقابل شرایط موجود نگاهها را متوجه رفتار پرخطر خود میکنند. خانواده و مدرسه در این محلها نمیتوانند کارآیی لازم را داشته باشند از همین رو فقر فرهنگی حاکم بر این شرایط گرایش به درگیری را رقم میزند.
اوباش برای ایجاد وحشت بیشتر بدنهای خود را خالکوبی میکنند و هر چه این خالکوبیها ترسناکتر به نظر برسد بر ابهت آنها اضافه میکند. این افراد همچنین از القاب خاص برخوردار هستند و به واسطه همین القاب است که در جامعه شناخته میشوند. هر چه یک شرور سوابق درگیری بیشتری با پلیس داشته باشد یا سوابق بیشتر از زندان در پروندهاش ثبت شده باشد میتواند در جامعهای که برای خود تصور کرده از مشروعیت بیشتری برخوردار باشد. با شهرت پیدا کردن یک شرور او به تدریج برای خود نوچههایی دست و پا میکند که به واسطه آنها میتواند برای اشرار دیگر شهر یا کشور خط و نشان بکشد. خیلی مواقع اشرار برای گسترش قلمرویی که فعالیت میکنند درگیریهای خونین را هم رقم میزنند و به واسطه همین درگیریهاست که قلمرو خود را از دست داده یا میتوانند به قلمرو دیگران تعرض کنند. برخورد با پدیدههای اوباشگری همواره در جریان طرحهایی مستمر از سوی پلیس دنبال شده است. پاتوقهای این افراد عمدتا باشگاههای ورزشی یا قهوهخانهها میباشد که رفتارهای آنها در این مکانها تحت نظر قرار میگیرد. مشروبات الکلی، اسلحه، قمه، شمشیر و انواع چاقو و مواد مخدر از اقلامی است که همواره از مخفیگاه آنها کشف میشود.
با وجود آمد و شد مستمر این افراد به زندان، مشخص است که سازوکارهای قانونی در برخورد با اوباشگری نتوانسته منجر به قطع شدن چرخه اوباشگری شود. این طرحها هر چند در مقاطع کوتاه اثربخشی خود را نشان داده است، اما با گذشت زمان در وضعیت استمرار قرار گرفته است.
آن گونه که اشاره شد در محلهایی که این افراد پرورش پیدا میکنند نهادهای اجتماعی کارآیی ندارند و رویکردهای فرهنگی هم در این زمینه موفق نبوده است از همین رو مسیر مقابله پدیدههای اوباشگری رفع نابرابریهای اجتماعی در این مناطق و مشروعیت دادن به نهادهای اجتماعی است.