پروژه «بولتن سیاه» آخرین اقدام مشترک سرویسهای اطلاعاتی دشمن با عناصر متواری از کشور و نیز پیادهنظام داخلی آن است که سعی دارد انتقام شکست و بیحیثیتی در منطقه را از شهدای مقاومت بگیرد.
به گزارش مشرق، بهمن ۸۹ شاخهای از اتاق فکر فتنه در یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا ادعا کرده بود میتوان از تحولات پیشآمده در مصر، الجزایر و نیز سوریه استفاده کرد و دوباره اغتشاش به راه انداخت. در این طرح عجیب طی دستورالعملی از عناصر میدانی و سفید مانده فتنه خواسته شده بود در روز ۲۵بهمن به خیابانها بیایند و با دادن شعارهای ساختارشکن مردم را دور خود جمع کنند.
حمایت از تروریستهای سوری
دو ماه بعد حادثهای مهم روی میدهد. شورای هماهنگی راه سبز امید (شاخه سیاسی و عملیاتی فتنهگران مستقر در پاریس) یک بیانیه پرحاشیه منتشر و اعلام میکند حامی اقدامات تروریستهای معارض در سوریه خواهد بود. در آن اطلاعیه سیاسی مشاوران موسوی اعلام کرده بودند از «حسین هرموش» سرهنگ خیانتکار سوری در گروهک ارتش آزادیبخش سوریه حمایت خواهند کرد.
یکی از همکاران شبکه فتنهگران در وبسایت خودنویس فاش کرد که نقشه ایجاد اغتشاش در برخی شهرها با هدف دادن سیگنال به امریکاییها صورت گرفته و روی آن ساعتها کار شده بود، اما وقتی مردم با ما همراهی نکردند، فهمیدیم به ته خط رسیدهایم، از این رو بیانیه دوم این بار در پاریس به نگارش درآمده و در آن قید شده بود جنبش سبز (فتنه) حاضر به همکاری با تروریستها در منطقه است، به شرط آنکه دولت اوباما آنها را در آینده به عنوان دولت انتقالی در ایران به رسمیت بشناسد.
حلقه اتصال منافقین در خیابان فاطمی!
روایت است که دو ستاد موسوی نقش اساسی را در سازماندهی فتنه بر عهده داشته است: یک ستاد در خیابان فاطمی و دیگری در قیطریه! اولی نقش سازماندهی خیابانی عناصر فعال را بر عهده داشته و دومی نقش لجستیک و هماهنگی را ایفا میکرد، اما حلقه اتصال این دو ستاد باهم بر عهده یک فرد به شدت تشکیلاتی بود که تا پیش از این نامش خیلی هم رسانهای نشده بود! در حالی که اصلاحطلبان تمایل داشتند فردی، چون تاجزاده یا میردامادی نقش کلیدی در ستاد موسوی را بازی کند، ناگهان نخستوزیر سابق از اردشیر امیرارجمند خواست ستادها را فرماندهی کند. امیرارجمند هم با زیرکی خاص قربان بهزادیاننژاد را رئیس ستاد کرد تا در پشت صحنه بازی را هدایت کند، اما اردشیر امیرارجمند چه کسی بود و چرا موسوی او را مرد سایه خود در ستادهایش قرار داد تا حدی که اصلاحطلبان نیز از او دلگیر شدند و به صورت مجزا برای خود ستاد تبلیغاتی بزنند؟
اردشیر امیرارجمند با شمایل یک چهره مذهبی، حقوق خوانده و استاد دانشگاه وارد ستاد موسوی میشود. او در اولین قدم ترتیب یک جلسه انتخاباتی برای موسوی در یکی از محلههای جنوب شهر تهران در مسجد نازیآباد را میدهد تا موسوی را فردی انقلابی و یک خط امامی تمامعیار نشان دهد. امیرارجمند حتی قرار ملاقات دانشجویان رادیکال دفتر تحکیم وحدت با موسوی را به هم زده و اعلام میکند تندروها راهی به ستادهای موسوی نخواهند داشت. او در حالی در ظاهر سعی داشت چهره انقلابی از موسوی بسازد که در پشت پرده جلسات پنهانی با اعضای گروهک نهضت آزادی و نیز گروهک جنبش مسلمانان مبارز حبیبالله پیمان و نیز اعضای گروهک امریکایی ملی- مذهبی (عزتالله سحابی) برگزار و با آنها مشورت میکرد.
امیرارجمند معتقد بود در آینده باید در درون نظام یارگیری و آنها را با بیرون نظام هماهنگ کرد. تشکیل ستادهای جعلی، چون رزمندگان و جانبازان حامی موسوی از جمله این دست فریبکاریهایی بود که محصول کار امیرارجمند بوده است.
تز منافقانه
اما تز یارگیری از درون محصول خلاقانه امیرارجمند محسوب نمیشد! او این مدل کار تشکیلاتی را از منافقین آموخته و آن را ساختهوپرداخته کرده بود؛ از صبح پیروزی انقلاب اسلامی با دستور تشکیلات برخی نیروهای منافقین با نقش بازی کردن و انقلابی جا زدن خود وارد برخی سازمانها، نهادها و وزارتخانههای حساس شدند. عباس زریباف از جمله افرادی است که به همین شیوه وارد نهادهای انقلابی و توسط چپهای سازمان مجاهدین انقلاب سفیدسازی شد، بعدها زریباف در عملیات مرصاد به درک واصل شد. گفته میشود موسوی به امیرارجمند قول داده بود پس از پیروزی در انتخابات وزارت حقوق بشر تشکیل دهد و او را وزیر آن کند.
تشکیل کمیته جعلی
امیرارجمند پس از حضور در ستاد موسوی کمیته جعلی صیانت از آرا را تشکیل داد. از ابتدا جرقه تشکیل این کمیته توسط هاشمیرفسنجانی زده شد و او در یک سخنرانی ادعا کرد ممکن است در انتخابات تقلب شود، دو ماه پس از این سخنان کمیته صیانت از آرا توسط موسویلاری و محتشمیپور تحت هدایت امیرارجمند تشکیل شد. کرباسچی در وصف این کمیته گفته بود که این تشکیلات جعلی نقش مزاحم را برای نظام دارد!
آنچه درباره امیرارجمند ناگفته مانده نقش او در هدایت ذهنی موسوی در توهم پیروزی در انتخابات است! امیرارجمند به موسوی القا کرده بود میتواند با تلقین پیروزی در انتخابات هوادارانش را بسیج خیابانی و با فشار بر نظام انتخابات را دچار چالش کند. با این ترفند موسوی یک ساعت قبل از پایان رأیگیری در ستاد خیابان فاطمی خود را برنده قطعی انتخابات خواند، هدف آن بود با این کار نظام در کار انجامشده قرار بگیرد.
پیوند چریک حقوق بشری با جریان نفاق چگونه است؟
به اعتقاد پژوهشگران تاریخ معاصر، به خیابان آوردن اوباش در ۳۰خرداد برای امیرارجمند حیثیتی بوده و با وجود مخالفت بعضی از اعضای مجمع روحانیون مبارز در انتخاب این روز برای آشوب، او از خاتمی و موسوی خوئینی امضا گرفته و بیانیه را نگارش کرده و روی وبلاگها و اکانتهای سازماندهیشده در شبکههای اجتماعی و نیز رسانههای فارسیزبان خارج از کشور قرار داده است. از نگاه منافقین بازتولید ماجرای ۳۰خرداد ۲۸سال پس از آن میتوانست عرضاندام مهمی محسوب شود!
امیرارجمند از دهه۶۰ با جریان نفاق ارتباط برقرار کرده بوده است. مادر وی افسر محرمزاده، هوادار منافقین بوده و منصور امیرارجمند برادر بزرگ اردشیر از منافقین فعال در بخش اطلاعات شهر استراسبورگ فرانسه است. منزل منصور برادر بزرگ اردشیر در زمان ورود منافقین به فاز نظامی محل اختفای تعدادی از سران این گروهک بوده است. منصور پس از ماجرای خونین و کشتار کودکان به دست عوامل منافقین در تهران به فرانسه متواری و در شهر استراسبورگ مقیم شده است.
مادر اردشیر، «افسر محرمزاده» در سالهای اخیر در فرانسه علاوه بر همکاری با نفاق حتی با سلطنتطلبان نیز مراوده داشته است. این همکاریها فرضیه دستآموز بودن چریکهای این سازمان را تقویت میکند. میدانیم که رژیم پهلوی، خود با مدیریت ساواک، پروژه ساخت اپوزیسیون مصنوعی را در دستور کار داشت. بسیاری از عناصر به ظاهر چریکی و چپ و مخالف رژیم پهلوی دستپروردههای خود ساواک بودند.
از سوی دیگر، خواهر بزرگ اردشیر، نازی امیرارجمند کارمند حزب رستاخیز و لیلی امیرارجمند از بستگان نزدیک وی، منشی فرح پهلوی بوده است که این مسئله نفوذی بودن این خانواده در گروههای چپ به ویژه منافقین را تقویت میکند.
از پروژه هدیه۶۰ تا ماجرای بولتن سیاه
در ۱۴دیماه۱۳۹۰ حدود دو ماه مانده تا برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، بر اساس اخباری که در یک روزنامه لبنانی منتشر شده بود، امریکاییها با همکاری برخی کشورهای وابسته و تعدادی از همپیمانان خود و نیز با جلب همکاری اطلاعاتی- عملیاتی تعدادی از گروههای ضدانقلاب و بخشی از عوامل فتنه۸۸، درصدد اجرای سناریوی عملیاتی موسوم به
(۶۰ ُ GIFTs) در ایران بودند.
در این سناریو تقسیمکاری بین بیگانگان و ائتلاف فتنه و ضدانقلاب صورت گرفته بود تا از سویی خط تحریم اقتصادی ایران با حداکثر عملیات روانی ظرف ۶۰روز آینده و در قالب چند فاز طراحیشده، دنبال شود و از سوی دیگر ائتلاف فتنه و ضدانقلاب با هماهنگی عناصر داخل و خارج از کشور، اجزای دیگر سناریو را دنبال کنند. در این خبر آمده بود که مأموریتهایی از قبیل دمیدن در شیپور «مخاطرات تحریم اقتصادی امریکا» و ترویج ضرورت «تحریم انتخابات مجلس» و القای نارضایتی و یأس مردم و بازآفرینی شگرد سوخته تقلب، از جمله مهمترین مأموریتهای ائتلاف ضدانقلاب و فتنهگران بود. در این زمینه، بنگاه دولتی بیبیسی فارسی، منسجمتر و قویتر از مقطع فتنه۸۸، نقش هماهنگکننده و پشتیبان را برای نامبردگان ایفا میکرد. این خبر اضافه میکرد که در ستاد مذکور، ارتباط سرویسهای اطلاعاتی غربی با عناصر فتنه و گروهکهایی همچون منافقین و سلطنتطلبان و بیبیسی فارسی را اردشیر امیرارجمند برقرار میکرده و مشاور موسوی سرپل هماهنگی این خطوط باهم بوده است.
اردشیر امیرارجمند قرار بود با پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی سرویس اطلاعاتی فرانسه و با حمایت کاملاً پنهان سازمان منافقین و راهاندازی سریع دفتر موسوم به شورای هماهنگی راه سبز امید در پاریس باعث همافزایی منافقین، سلطنتطلبان، عناصر فتنه و سایر گروههای اپوزیسیون در فرانسه شود.
و، اما بولتن تروریستی اخیر موسوی...
حالا با تبارشناسی امیرارجمند به خوبی میتوان فهمید که منظور مشاور ارشد سردسته فتنهگران در تلویزیون بیبیسی از عبارت از شکلی به شکل دیگر درآمدن جنبش سبز (شبکه شیطانی فتنه) چه بوده است! انتشار غیرمنتظره و بدون معنای یک بولتن تبلیغاتی و تروریستی برای موسوی را نیز باید در همین خط بررسی کرد.
در شرایطی که امریکاییها با مشارکت گروهک موساد و برخی اراذلواوباش خیابانی از مدتی قبل سناریوسازی علیه مقاومت مردمی و اسلامی را کلید زدهاند، امیرارجمند نیز با اشاره دشمن و در هماهنگی کامل با منافقین پازل آنها را در بخش رسانهای تکمیل و متنی موهوم را به نام مردهای متحرک، چون موسوی بهصورت هدفمند در رسانهها و شبکههای اجتماعی پخش کرده است، هدف پروژه آن بود تا به تعبیر خودشان علیه مقاومت سیاهنمایی شود.
نکته جالب آنکه امیرارجمند تا قبل از دستگیری معدوم روحالله زم توسط اطلاعات سپاه، این دست پروژههای تابلودار را به این فرد واگذار و از ویژگیهای روحی جاهطلبانه زم در جهت پیشبرد اهداف اطلاعاتی امریکاییها و رژیمصهیونیستی استفاده میکرد. پس از حذف زم، بسیاری از عناصر ضدانقلاب به دلیل ریسک بالا حاضر به همکاری با امیرارجمند نبودهاند و او این بار مجبور شده است مستقیماً پروژه «بولتن سیاه» را در وبسایت کلمه بارگذاری کند.