ارتجاع و ارتداد سرعتگیر
نگرانی از انحراف در مسیر آرمانهای انقلابی، جزء جدانشدنی از هر حرکت انقلابی و موفق در طول تاریخ است. این نگرانی در انقلابهای غیرمدرن تاریخ که باعث ایجاد تحولات در مقابله با جناح باطل شده بودند نیز وجود داشته است. در قصص قرآنی نیز از سرنوشت حکومت حضرت سلیمان (ع)، انحراف قوم بنیاسرائیل بعد و حین حیات مبارک حضرت موسی (ع) و به خصوص بعد از پیروزی بر فرعون، نکات عبرتآموزی به چشم میخورد. حکومت نبوی (ص) نیز از این مسئله مستثنی نبوده است و در سالیانی نه چندان طولانی بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (ص)، شاهد احیای مجدد سنتهای جاهلیتی همچون سلطنت موروثی، اشرافیت و فساد در حاکمان بیکفایت و فاسد اموی و عباسی هستیم.
این تجربیات چند هزار ساله، در انقلابهای مدرن چند قرن اخیر نیز به وضوح قابل مشاهده است. «با گذری به فرایند برخی انقلابهای جهان در قرون اخیر، مشاهده میکنیم که با نفوذ دشمنان انقلاب و افراد وابسته به قدرتهای استعماری یا متلاشی شده یا از محتوی خالی و به انحراف کشیده شدهاند، نظیر انقلاب کبیر فرانسه که بعد از مدت کوتاهی، به سبب درگیریها و خونریزیهای ناشی از آن، از مسیر اصلی خودش منحرف شد یا انحراف از انقلاب اکتبر روسیه که به گواه تاریخ با کشتار بیسابقه از مرز ۱۹ میلیون نفر گذشته بود، به گونهای که سران حزب کمونیسم یکی پس از دیگری سلف خویش را به خیانت متهم میکردند یا در انقلاب ویتنام که با آن همه شهامت که اعجاب جهانیان رابرانگیخته بود، چگونه به برادرکشی پرداختند... (۱)». انقلاب فرانسه سرنوشتی غمانگیز در میان انقلابهای مدرن داشته است. «در فرانسه از لحاظ آرمانهای انقلاب، هیچ یک از آن ایدههایی که در ذهن انقلابیون بود، تحقق نیافت و در طول دو دهه از انقلاب فرانسه، سه گروه روی کار آمدند که هر یک از آنها، گروه قبل از خود را قلع و قمع کردند و با تبعید و اعدام انقلابیون سابق، زمینه را برای حکومت ناپلئون و بازگشت استبداد و پادشاهی فراهم ساختند (۲)». مشابه این سرنوشت در انقلاب اکتبر روسیه، به روی کارآمدن دیکتاتوری استالین منجر شد. «پس از انقلاب ۱۹۳۷ روسیه نیز برخلاف اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب، فردی همچون استالین بر سر قدرت قرار میگیرد که دیکتاتوری سیاه خود را به اجرا میگذارد و زمینه برای تبعید و اعدام گسترده انقلابیون فراهم میشود (۳)». حتی در دل نهضت بیداری اسلامی نیز این مسئله در مصر به وقوع پیوست و به دلیل انحراف جماعت اخوانالمسلمین از مسیر انقلابی دینی و مردمی، بعد از مدت کوتاهی بقایای نظام در واقع پادشاهی حسنی مبارک روی کار آمدند و جریان برآمده از دل مردم را سرکوب کردند.
این تجربه ناموفق ارتداد از انقلاب به لطف الهی، هدایت ولی امر و بصیرت مردم انقلابی شامل حال انقلاباسلامی ایران نشده است. هر چند دشمنان تلاش میکنند انقلاباسلامی ایران را نیز بر اساس نظریه کرین برینتون، دچار ترمیدور و بازگشت نشان دهند. مرور ادبیات رسانههای معارض انقلاب در سالهای به خصوص بعد از فتنههای ۷۸ و ۸۸، حاکی از پرکاربرد شدن پرداختن به مضمون ترمیدور انقلاب با تعابیری، چون «انقلاب فرزندان خود را میبلعد (۴)» است، زیرا اینان با امید بستن به ریزشهای نخبگان و چهرههای سابقاً انقلابی در پس فتنههای اجتماعی- سیاسی، به دنبال بازنمایی از ایجاد شرایط مشابه ترمیدور و شبیه انقلابهای روسیه و فرانسه در انقلاب ایران هستند.
تغافل نسبت به رویکرد انقلاب، در بسیاری از انقلابهای دوران جدید روی داده است. رهبر معظم انقلاب این ویژگی انقلابهای مدرن را به دقت رصد و مطالعه کرده اند و با کنایه نسبت به این مسئله، ویژگی پایایی نسبت به آرمانهای انقلابی را در انقلاباسلامی بارز جلوه میدهند.
در ادامه به برخی مصادیق فاصله گرفتن از شعارها و اهداف انقلاب در سیاستها و نیز رفتار مسئولان اشاره میشود.
رهبر معظم انقلاباسلامی در یکی از مواردی که به اشتباهات تاکتیکی برخی مدیران و خواص اشاره کردند، به مسئله خامفروشی در برخی دورههای مدیریتی اشاره داشتند. هر چند خامفروشی که یکی دیگر از یادگارهای منحوس دوران پهلوی است، در تمام سالهای بعد از انقلاب به یکی از آفتهای اقتصاد ما بدل گشته است، اما در برخی دورههای مدیریتی این مسئله تبدیل به یک رویه و برنامهریزی بلندمدت شد؛ مسئلهای که نبود تدبیر در آن را میتوان با افزایش تحریمهای غیرعادلانه و نیز هوشمند کردن این سلسلهتحریمها، در آستانه دهه پنجم انقلاب به وضوح درک کرد؛ فشاری که بعد از ناکامی استراتژیهای جنگ سخت همچون جنگ تحمیلی، جنگ نیابتی و تجزیهطلبی و حتی شورشهای سیاسی اجتماعی مثل فتنه ۸۸، به مهمترین امید دشمن برای فشار بر انقلاباسلامی بدل گشته و این زمینه نامبارک، توسط نگاه سادهلوحانه غربگرایان به نظام بینالمللی مهیا شده است. پیشبینی از این اتفاق نامبارک که حاکی از هوشمندی و درایت رهبر معظم انقلاب (به رغم اینکه ایشان مدیری عالی هستند و نه کارشناس ارشد یا مدیر در حوزههایی، چون اقتصاد انرژی، روابط بینالملل یا اقتصاد سیاسی) و از طرفی بیتدبیری یا بعضاً خیانت غربگرایان به اقتصاد و معیشت مردم دارد، در بیانات معظمله نیز مشهود است: «من ۱۸-۱۷ سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر میشود؟! بله، میشود، باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد (۵)». اشاره رهبر معظم انقلاب به طور مشخص به دولت کارگزاران سازندگی و همچنین دولت اصلاحات است.
با اتمام جنگ تحمیلی و شروع دولت موسوم به سازندگی، جریانی که در ادبیات رایج بینالمللی به «تکنوکرات»ها معروف هستند، در کشورمان نیز همزمان با دولت اول آقای هاشمیرفسنجانی روی کار آمدند.
یکی دیگر از انحرافات به وجود آمده از سوی جریان کارگزاران در سالهای بعد از جنگ تحمیلی، تجملگرایی به خصوص در مدیران بود. متأسفانه طلایهدار این مسئله نیز مرحوم هاشمیرفسنجانی بود. «هاشمیرفسنجانی در ۱۸آبان۱۳۶۸ در خطبه نماز جمعه معروف خود که بعدها به خطبه مانور تجمل معروف شد، بیان داشت: رفتارهای درویشمسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده که مسئولان ما به «مانور تجمل» روی آورند (۶)». شاید بتوان به جرئت این فرمان را سرآغاز رسمیت دادن به تجملگرایی به خصوص در مسئولان دانست؛ آفتی که امروز سبب تضاد طبقاتی قابل توجهی بین بعضی مسئولان و مردم عادی کشور شده است.
از جمله اشتباهات راهبردی برخی مسئولان و انحرافات در حوزه سیاستگذاری و تدوین برنامه اداره کشور، گرایش به توسعهگرایی بود، آن هم طبق تعریفی که غرب از آن ارائه میدهد. هر چند معادل توسعه (Development) در ادبیات انقلاباسلامی و کلام رهبران انقلاب، پیشرفت و رشد است، اما آنچه غربگرایان عملاً به دنبال آن هستند، اجرای برنامههای توسعه دیکتهشده از سوی قدرتهای استکباری بوده است که به نوعی میتوان آن را روش جدیدی برای استثمار و بردگی کشورهای تحت سلطه و به اصطلاح پیرامون دانست. این در حالی است که نسخههای تجویزی غرب به هیچ وجه حتی برای خود ایشان نیز مسیری برای رسیدن به رشد اقتصادی و توسعه واقعی نبوده است. «کشورهای غربی توسعهیافته، نه با اتکا بر سیاستهایی که امروز آنها را برای جهان سوم تجویز میکنند، بلکه دقیقاً با تکیه بر تولید علم، سیاستهای صنعتیسازی، عناصر امپریالیستی و سیاستهای اقتصادی مرکانتلیستی، به توسعه دست یافتند (۷).»
منابع:
۱- آسیبشناسی انقلاب اسلامی ایران، مهرعلی لطفی، فصلنامه خط اول، سال اول، شماره ۲، ص ۳۴،
۲- ارزیابی نظریه چرخش انقلابها و تطبیق آن بر انقلاب اسلامی ایران، شباننیا، معرفت سیاسی، سال چهارم، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۱، صص ۱۳۵-۱۳۴،
۳- ارزیابی نظریه چرخش انقلابها و تطبیق آن بر انقلاب اسلامی ایران، شباننیا، معرفت سیاسی، سال چهارم، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۱، ص ۱۳۵،
۴- عبارتی منتسب به فرانتس فانون که حاکی از این است که انقلابها بعد از مدتی به پیشگامان خود خیانت و آنها را حذف میکند.
۵- بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی به مناسبت سال نو، ۱/۱/۱۳۹۲،
۶- رفتارشناسی نفوذ و مانور تجمل در دوره آقای هاشمیرفسنجانی و امروز، خبرگزاری تسنیم، ۲۱/۱۱/۱۳۹۴،
۷- رضا سراج، محمدجواد اخوان، از مکتب نیاوران تا کابینه توسعهگرا، دیدمان، ۱۳۹۵، ص ۲۲۴.