مقام معظم رهبری در ششم اردیبهشت ماه سال جاری در دیدار رمضانی دانشجویان فرمودند: «قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرایندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی حضور سخت افزاری و نرم افزاری در این نظم جدید بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است». جنگ روسیه در اوکراین، امریکا و اروپا را دچار سکته محاسباتی (Computational stroke) کرده و در گالری ترس به هذیانگویی و اتخاذ مواضع ضد و نقیض واداشته است. مواضع اخیر امریکاییها و اروپاییها درباره تحریمها علیه ایران و نحوه بازگشت امریکا به برجام نیز در چارچوب جنگ روسیه علیه ناتو قابل بررسی است.
جنگ روسیه علیه ناتو در اوکراین، غرب بهویژه اروپا را با بحران فراگیر انرژی مواجه ساخته و به دلیل نیاز غرب به منابع غنی انرژی ایران، تصمیمگیری بر ضد ایران و تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی را با تردید جدی روبهرو ساخته است. یکی از اصلیترین محورها و اهداف سفر بایدن به منطقه غرب آسیا (و دیدار با رژیم سعودی حاکم بر حجاز) نیز توافق و یافتن راهی برای تضمین افزایش تولید نفت (هدفی که محقق نشد) بود. غربیها خوب میدانند که اینک موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی، ذخایر عظیم انرژی، نقش بینظیر و راهبردی جمهوری اسلامی در محور مقاومت، عمق استراتژیکی و اقتدار دفاعی، ایران را فراتر از قدرت برتر منطقه به هژمون منطقه غرب آسیا تبدیل ساخته و امریکاییها بر اساس اراده جمهوری اسلامی مجبور به ترک منطقه غرب آسیا بوده و خروج امریکا از منطقه به منزله مهر پایان هژمون امریکا و فروپاشی قطعی رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی و سایر دولتهای هم پیمان امریکا در منطقه خواهد بود.
پروپاگاندای غرب درباره فروش پهپادهای ایرانی به روسیه و تشدید ایران هراسی از موفقیتهای نظامی ایران، اگرچه ادامه گزارش ۱۳۰ صفحهای «آژانس اطلاعات دفاعی امریکا» (DIA) وابسته به پنتاگون در نوامبر ۲۰۲۰ (آبان ۹۸) بوده و خلاصه یک روند ۳۰ساله و مهر پایانی بر کتاب «استراتژی امنیت ملی امریکا در قرن ۲۱» تلقی میگردد، اما بدون شک این موضعگیری برگی از کتاب استیصال و سردرگمی آنان در قبال ایران پس از جنگ روسیه در اوکراین به حساب میآید. سران مغرور و نادان کاخ سفید با پرداختن به پهپاد ایرانی درپی «پیشبرد پروژه ایران هراسی در مصاف با برجام»، «تحریک هم پیمانان اروپایی به همراهی با امریکا در نبرد با روسیه»، «کمک به اتحاد و ائتلاف دولتهای وهابی در منطقه و تشکیل ناتوی عربی علیه ایران»، «تلاش برای رفع اختلافات گسترده داخلی و ایجاد وحدت علیه ایران در درون هیئت حاکمه امریکا»، «مدیریت افکار عمومی جهانی بر ضد توان نظامی ایران»، «تلاش برای دورکردن چین از ایران و ممانعت از شکلگیری ائتلاف بزرگ شرق» و... هستند، اما حقیقت این است که در شرایط حاضر اینگونه موضعگیریهای شتابزده:
۱- مهر تأییدی بر ظهور و حضور ایران در تراز جهانی و فراتر از غرب آسیاست.
۲- نشانه باور سقوط رؤیای امریکاییها برای سیطره بر جهان و ظهور قرن جدید امریکایی است.
۳- نشان میدهد که امریکا پذیرفته است که قرن جدید امریکایی، نظم نوین جهانی، خاورمیانه جدید، دهکده جهانی، پایان تاریخ، جنگ تمدنها و... افکار وهم آلود و دستنیافتنی سران مغرور امریکا بوده است.
٤- مهر تأییدی بر مرگ رؤیای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی از طریق تحریم است.
۵- عملاً اعتراف به بازگشت جمهوری اسلامی به شعار بنیادین «نه شرقی، نه غربی» و مؤثر بودن حرکت ایران از دامان غرب سلطه گر به بازار گسترده شرق است.
۶- نشانه تصویری جدید از اعترافات چندباره امریکاییها به شکلگیری قرن جدید آسیایی است.
۷- از تغییرات وسیع در ژئوپلتیک قدرت در جهان بهویژه در آسیا خبر میدهد.
۸- نشانه تحقق پیشگوییهای رهبر معظم انقلاب از سرنوشت و آینده رژیم صهیونیستی، غرب و دولتهای وابسته به غرب در منطقه است.
۹- نشانه تحقق پیشبینیهای امام خمینی است که با صلابت فرمودند: «من با اطمینان میگویم که اسلام عزیز ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند»، «اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.»، «من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست».
۱۰- نشانه ترس آنان از فروپاشی لیبرال سرمایه داری غربی (پس از فروپاشی تفکر کمونیسم در جهان) و ظهور تفکر اداره جهان با ایدئولوژی الهی و الگوی جدید قابل تحقق در جهان مبتنی بر الگوی انقلاب اسلامی ایران است.
امریکاییها با این سخنان خواسته یا ناخواسته امپراتوری رسانهای خود را در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده و قدرت و توانمندی ایران را به جهان مخابره کرده و افکار عمومی جهانی را با تناقض رفتاری درباره ایران مواجه ساخته و به دنیا میگویند که در یک رقابت هژمونیک، جمهوری اسلامی ایران فرمول موفقی برای گسترش نفوذ خود در کشورهای منطقه پیدا کرده است. آنان ناخواسته از یک طرف سبب تقویت همگرایی و هم افزایی ملت ایران و برجستهسازی غرور ملی به عنوان عامل اصلی وحدت ملی شده و از طرف دیگر سبب تقویت موقعیت ایران در محور مقاومت و تضعیف ائتلاف غربی، عبری، وهابی و فروپاشی تفکر تشکیل ناتوی عربی شدند.
تردیدی نیست که عضویت ایران در سازمانها و پیمانهای منطقهای و جهانی نظیر «سازمان همکاریهای اقتصادی امنیتی شانگهای» و «سازمان قدرتهای نوظهور بریکس»، توسعه همکاریهای اقتصادی، فرهنگی، علمی، امنیتی، دفاعی و... بین ایران و کشورهای همسایه و... همگی از نتایج اولیه حرکت در مسیر بیانیه گام دوم انقلاب بوده و روزهای خوش و درخشش ایران در نظم جدید جهانی را نوید میدهد که یادآور بیان شهید مظلوم دکتر بهشتی «به امریکا بگویید از ما عصبانی باش و از عصبانیت بمیر» و فرمایش امام خامنهای در سال ۱۳۹۶ «به آینده بسیار روشن کشور امیدوار هستم و میدانم خداوند اراده کرده این ملت را به عالیترین درجات برساند که به فضل الهی چنین خواهد شد» است؛ بنابراین موفقیتهای چشمگیر ایران با وجود تحریمهای غرب، گسترش اقبال کشورهای مختلف به پهپادهای ایرانی، از ونزوئلا در حیاط خلوت امریکا گرفته تا تاجیکستان در آسیای میانه و روسیه که خود در حوزه نظامی ابرقدرتی شناخته شده در جهان است، به واسطه تولید بومی و باکیفیت، عملکرد درخشان جمهوری اسلامی ایران را در صحنههای عملیاتی به رخ دنیا کشیده و هراس امریکا و غرب از قدرت جمهوری اسلامی ایران را به جهان مخابره میکند.