کد خبر: 1089375
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۷
فتح الله جعفری

عراق در روز 31 شهریور 1359 با 12 لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده پس از حملات جنگنده‌هایش به فرودگاه‌های کشورمان، از مرزهای غربی به ایران حمله کرد و ظرف مدت کوتاهی توانست 15 هزار و 800 کیلومتر مربع از خاک کشورمان را به اشغال درآورد. تهاجم سریع و پرقدرت عراق در حالی صورت گرفت که ایران همچنان درگیر مسائل انقلاب بود.

بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت و فرمانده کل قوا که از سوی امام خمینی (ره) این مسئولیت به وی واگذار شد، به هشدارهای برخی فرماندهان نظامی پیش از آغاز جنگ توجه نکرد و امکان وقوع جنگ را منتفی ‌دانست.

آن روزها سپاه به تازگی شکل گرفته بود و درگیر بحران‌های امنیتی مختلف به خصوص غائله کردستان بود. ارتش نیز پس از انقلاب دچار تغییرات اساسی شده بود و تقریباً شاکله‌اش از هم پاشیده بود. ضمن اینکه بخشی از نیروهای ارتش در کردستان مشغول دفاع از کشور بودند.

عراق از این فرصت استفاده کرد و توانست پیشروی‌هایی در خاک کشورمان داشته باشد. در نهایت پس از حضور نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای داوطلب در جبهه‌های جنگ، ماشین نظامی ارتش عراق متوقف و از پیشروی بیشتر دشمن جلوگیری شد.

در دوره فرماندهی بنی‌صدر چهار عملیات به منظور آزادسازی بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی انجام شد، اما هر چهار عملیات با شکست روبرو شد که آخرین آن، عملیات «نصر» بود. این عملیات در روز 15 دی 59 آغاز شد و اگرچه نیروهای ایرانی در روز اول توانستند پیشروی‌های خوبی داشته باشند، اما در روز دوم و با آغاز پاتک عراق مجبور به عقب‌نشینی شدند و ضمن به جا گذاشتن برخی تجهیزات، دچار تلفاتی شدند. ارتش عراق در آن عملیات توانست هویزه را اشغال کند و سوسنگرد را هم به محاصره درآورد.

شکست در عملیات نصر موجی از ناامیدی در بین نیروهای مسلح و جامعه به وجود آورد و آرزوی آزادسازی سرزمین‌های اشغالی را به محاق برد. بنی‌صدر دو روز پس از این شکست نامه‌ای به امام خمینی (ره) نوشت و ابراز داشت که ما نمی‌توانیم به پیروزی دست پیدا کنیم و باید به جنگ پایان دهیم. او پیشنهاد سازش با آمریکایی‌ها را هم مطرح کرد و گفت باید گروگان‌هایشان را آزاد کنیم تا به مهمات و اسحله دست یابیم.

اما در ادامه سه تغییر مهم در جبهه‌های جنگ موجب شد تا آن یاس و نامیدی جای خود را به امیدواری بدهد و رزمندگان ایرانی حدود 15 ماه پس از آن شکست سنگین توانستند خرمشهر را آزاد کنند.

** تغییر اول؛ تغییر در استراتژی

«حسن باقری» و «داود کریمی» که از فرماندهان ستاد عملیات جنوب بودند، از محتوای نامه بنی‌صدر باخبر شدند و گفتند ما به عنوان نیروهای انقلابی باید به امام خمینی (ره) اطلاع بدهیم که با تغییر استراتژی در جنگ می‌توانیم دشمن را شکست بدهیم. شهید باقری می‌گفت آن دشمنی که توانسته ما را در روز شکست دهد، در شب نمی‌تواند شکست دهد. او تاکید می‌کرد که باید جنگ کلاسیک را به جنگ مردمی تغییر بدهیم و با نبرد شبانه، استفاده از اصل غافلگیری و... بر دشمن فائق شویم.

در روز 23 دی ماه 59 (چند روز پس از شکست ایران در عملیات نصر) جلسه‌ای با حضور آیت‌الله خامنه‌ای نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع در جبهه‌های جنگ برگزار شد. حسن باقری و داود کریمی در آن جلسه به ایشان گفتند که پیام ما را به امام برسانید و بگویید اگر بنی‌صدر ناامید است، ما ناامید نیستیم.

در این راستا ستاد عملیات جنوب اقدام به طراحی و اجرای عملیات‌های محدود و شبانه کرد که بارقه‌هایی از امید در بین مردم و جبهه خودی به وجود آورد. عملیات‌های پیروز امام علی (ع) و امام مهدی (عج) از جمله عملیات‌های این دوره است. انجام این عملیات‌ها علاوه بر ایجاد روحیه و انگیزه در بین رزمندگان، موجب افزایش توان نیروهای ایرانی، تقویت کادر فرماندهی و شناخت نقاط قوت و ضعف خودمان و دشمن برای طراحی عملیات‌های آینده شد. در واقع رزمندگان ایرانی با تغییر استراتژی، در گام اول توانستند روش جنگیدن با دشمن را بیاموزند و به آینده امیدوار شوند.

عملیات امام علی (ع) در تاریخ 31 اردیبهشت 1360 در تپه‌های الله اکبر به مساحت 32 کیلومتر مربع آغاز شد. برخی نسبت به کسب موفقیت در انجام این عملیات تردید داشتند و می‌گفتند عراقی‌ها در دامنه‌های این تپه‌ها سنگرهایی درست کردند که ابتدا باید آن‌ها را با بمب‌های سنگین منهدم و سپس تپه‌ها را آزاد کرد. اما این عملیات با انجام مانور احاطه‌ای، احداث خاکریز برای نخستین بار و بستن عقبه دشمن با موفقیت اجرا شد.

حسن باقری پس از کسب این موفقیت که با تغییر استراتژی به وجود آمد، در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشت: «این جنگ فرصت‌های طلایی بسیاری را جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بُعد انقلابی‌ای که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون‌های از خارج آمده نیستند، می‌توانند از قالب‌های پیش‌ساخته خارج شوند و با فکر سازنده‌ خویش، روش‌هایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در مقابل آن‌ها برخیزد.»

** تغییر دوم؛ تغییر در فرماندهی کل

20 خرداد 1360 بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و مدیریت نیروهای مسلح عزل شد و زمینه برای تحقق کامل تغییر استراتژی در جنگ فراهم شد. بنی‌صدر اعتقادی به حضور نیروهای مردمی در جنگ نداشت و از توان سپاه و بسیج در اداره جنگ به خوبی بهره نمی‌گرفت. او با پیش کشیدن بحث‌های سیاسی، تشدید اختلافات و ایجاد درگیری‌هایی در داخل کشور همچون غائله 14 اسفند 59 در دانشگاه تهران و نزدیکی به مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق خواسته یا ناخواسته به یار صدام در داخل کشور تبدیل شد و دشمن را به پیشروی‌های بیشتر امیدوار کرد.

 با برکناری بنی‌صدر، امام خمینی (ره) خود فرماندهی کل قوا را برعهده گرفتند و همچون گذشته در سخنرانی‌ها و پیام‌هایشان مردم را به حضور در جبهه‌های جنگ تشویق کردند. رهبر انقلاب اسلامی از ابتدا معتقد به دفاع مردمی و همه‌جانبه بودند و بر لزوم توجه مسئولان جنگ به ظرفیت‌های مردمی تاکید می‌کردند، اما بنی‌صدر چنین دیدگاهی را قبول نداشت.

یک روز پس از عزل بنی‌صدر، عملیات «فرمانده کل قوا؛ خمینی روح خدا» در جبهه دارخوین آغاز شد. در این عملیات رزمندگان موفق به پیشروی سه کیلومتری در آن محور و انهدام بخشی از توان دشمن شدند. اگرچه این عملیات گسترده و وسیع نبود، اما سرآمد عملیات‌های محدود در سال نخست جنگ شد و زمینه را برای شکست حصر آبادان فراهم کرد.

امام خمینی (ره) چهاردهم آبان ماه سال 59 فرمود: «حصر آبادان باید شکسته شود.» اگرچه توسط فرماندهان سپاه و ارتش طرح‌هایی برای شکست حصر آبادان آماده شد، اما تا زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود، اقدام جدی و عملی صورت نگرفت. پس از برکناری بنی‌صدر، امکان همکاری مشترک سپاه و ارتش، بیشتر شد و رزمندگان ایرانی و بسیجیان در قالب‌ یگان‌های ارتش و گردان‌های سپاه از سه محور به صورت مشترک وارد عمل شدند و توانستند آبادان را از محاصره خارج سازند.

این اتفاق مهم که در سایه تغییر استراتژی و تغییر فرماندهی کل قوا به وجود آمد، زمینه را برای انجام عملیات‌های بزرگتر و آزادسازی مناطق اشغالی فراهم کرد. این عملیات فرماندهان را به این باور رساند که با قدرت تفکر، ایمان و وحدت می‌توان اقدامات بزرگی انجام داد و دشمن را شکست داد.

** تغییر سوم؛ تغییر فرماندهان میدانی

یک سال پس از آغاز جنگ تحمیلی با حکم امام خمینی (ره)، سرهنگ «علی صیادشیرازی» به فرماندهی نیروی زمینی ارتش و «محسن رضایی» به فرماندهی کل سپاه منصوب شد. این اتفاق موجب شد تا ارتش و سپاه به یکدیگر نزدیک‌تر و قرارگاه فرماندهی مشترکی با عنوان «کربلا» به منظور اجرای عملیات‌ها ایجاد شود. سپاه و ارتش که تا پیش از آن چند عملیات به صورت مشترک در جبهه‌های غرب و جنوب انجام داده بودند، در این دوره هماهنگی‌هایشان شکل و سازماندهی بهتری پیدا کرد و در جهت هم‌افزایی و افزایش بهره‌وری حرکت کردند. در این راستا تیم‌های شناسایی و طرح‌ریزی مشترک به وجود آمد. فرماندهی قرارگاه‌های فرعی نیز به صورت مشترک انجام شد. یگان‌ها هم برای اجرای عملیات ادغام شدند.

آذر ماه سال 1360 عملیات طریق القدس با هدف آزادسازی بستان و جبهه میانی استان خوزستان با مشارکت 9 تیپ از نیروی زمینی ارتش و سپاه انجام شد. سپاه در این عملیات برای نخستین بار «تیپ» تشکیل داد و سازمان رزم نظامیش را از گردان به تیپ ارتقا داد. سه و ماه نیم پس از این عملیات، ارتش و سپاه عملیات دیگری برای آزادسازی جبهه شمالی استان خوزستان (غرب دزفول) انجام دادند. زمین منطقه عملیاتی فتح المبین تقریباً شش برابر منطقه عملیاتی طریق القدس بود. تعداد یگان‌های درگیر نیز افزایش پیدا کرد. سپاه طی مدت سه ماه و نیم توانست با جذب نیروهای مردمی و تربیت فرمانده و کادر، تعداد تیپ‌هایش را به عدد 12 برساند.

با پیروزی رزمندگان در عملیات فتح المبین، تمامی نگاه‌ها متوجه جبهه جنوبی خوزستان و شهر خرمشهر شد. رزمندگان با شوق و اشتیاق آماده برداشتن آخرین گام برای آزادسازی مناطق اشغالی و اخراج دشمن بعثی از کشور شدند. یک ماه پس از پایان عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس آغاز شد و رزمندگان پس از 24 روز نبرد سخت و انجام چهار مرحله عملیات توانستند خرمشهر را آزاد کنند، خود را به مرز برسانند و دشمن را از خاک کشورمان بیرون کنند.

بنابراین پس از تغییر استراتژی در جنگ و تغییر فرماندهی کل قوا، تغییر در فرماندهی ارتش و سپاه موجب شد تا عملیات‌های آزادسازی به سرعت انجام شود، پیروزی‌های بزرگ برای رزمندگان به دست آید و کام مردم ایران اسلامی شیرین شود.

منبع: تسنیم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار