اسلام از بدو ظهور با تمام قدرت و توان با خرافهپرستی به مبارزه برخاست و درصدد برآمد تا فکر بشر را از آلودگیها و اوهام پاک و در جهت تعقلگرایی و حکمت و منطق هدایت کند که نمونه عملی آن را میتوان در برخورد با بعضی از اوهام از سوی پیامبر (ص) اسلام مشاهده کرد. در ادامه به برخی از نکاتی که مبین مبارزه دین اسلام با خرافهپرستی و خرافهگرایی است به صورت مختصر اشاره میکنیم.
۱ـ از دید اسلام، هر عملی اعم از گفتار، رفتار و اعتقاد که برخلاف مبانی دینی و عقلی باشد، خرافه است. کسانی که خرافات را با دین مرتبط میدانند، یا دین را درست نشناختهاند یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه میخواهند چهره پاک دین را آلوده و مشوه سازند.
۲ ـ اسلام خرافات را به منزله غل و زنجیرهایی میداند که بشر بر دست و پای فکر و روح خود بسته است. در قرآن کریم در چهار جا از جمله در آیه ۱۵۷سوره اعراف آمده است: «همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند. آنها را به معروف دستور میدهد و از منکر باز میدارد، اشیای پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد و ناپاکیها را تحریم میکند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمیدارد...»
در قرآن کریم اغلال، هم در مورد دنیا و هم در مورد آخرت به کار رفته است. منظور از غل و زنجیر در دنیا، زنجیر جهل و نادانی، زنجیر انواع تبعیضات و زندگی طبقاتی، زنجیر بتپرستی و خرافات و زنجیرهای دیگرند. پیامبران مبعوث شدند تا از طریق دعوت پیگیر و مستمر، با کمک علم و دانش و از راه دعوت به توحید و دعوت به اخوت دینی و برادری اسلامی و مساوات در برابر قانون، این زنجیرها را از دست و پای مردم بردارند.
اسلام با دعوت به تفکر و تعقل، انسانها را از پذیرش بیدلیل و تقلید کورکورانه از دیگران برحذر میدارد، برای هر پدیدهای سبب و علت خاصی را قرار میدهد تا ما گرفتار شانس، اتفاق و خرافاتی از این قبیل نشویم. امام صادق (ع) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکلِّ شَی ءٍ سَبَباً...؛ خداوند متعال، خودداری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد، پس برای هر چیزی سبب و وسیلهای قرار داده است....»
۳ ـ برقی در کتاب المحاسن با سندی از حضرت امامموسی بن جعفر (ع) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «هنگامی که ابراهیم فرزند رسول اکرم (ص) رحلت کرد، خورشید گرفت و مردم نزد خود گفتند این خورشیدگرفتگی به سبب مرگ فرزند پیامبر (ص) بوده است، اما پیامبر خدا (ص) بر منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:ای مردم، ماه و خورشید دو آیه از آیات الهی هستند که به امر او در جریانند و هیچ گاه به سبب مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمیآید. پس هنگامی که کسوف یا خسوف رخ داد، نماز بخوانید.» سپس از منبر پایین آمدند و همراه با مردم نماز خواندند.
نقل از: پایگاه اطلاع رسانی حوزه/ اسلام و خرافات، راههای پیشگیری و درمان/ نوشته: مرضیه مختاریپور/ مرجع: پاسدار اسلام