کد خبر: 1063094
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۰

کانال تلگرامی «الف کتاب» بخشی از کتاب «گزیده و حس و حالی از نهج‌البلاغه» اثر دکتر عماد افروغ را به اشتراک گذاشت. در این بخش می‌خوانیم: درباره واقعه عاشورا بیش از آنکه نیاز به داده تاریخی و مقتل، با توجه به کثرت مقاتل موجود داشته باشیم، نیاز به زاویه دید و تحلیل و پرسش تازه داریم. اکثر مقاتل به‌طور عمده شرح ماوقع است و تحلیل یا کمرنگ است یا تکراری. در تحلیل این حادثه عظیم باید همدلانه دریچه عشق و زیبایی و تحلیل به‌روز را باز گذاشت. ابعاد سیاسی و وجه قیامی ماجرا، به‌رغم برخی گرایشات عافیت طلبانه و تعصبات کور و برداشت‌های غلط از دین و مؤلفه رهایی بخشی آن به حد کافی روشن است، اما به نظرم این واقعه رمز‌های عاشقانه و زیبایی شناسانه زیادی دارد که هنوز ناگشوده مانده است. شهادت این حادثه با این ترکیب و آرایش و اسارت آن با حوادث غمبار مرتبط با آن و آثار و تبعات و عبرت‌هایش را باید کماکان رمزگشایی کرد.
راز و رمز‌های گفته‌های امام حسین را باید به لحاظ عرفانی بیشتر گشود. نامه کوتاه ایشان در کربلا به بنی‌هاشم مرا سخت شگفت‌زده و حیران کرده است. نامه این است: «پنداری دنیا از اول نبوده و آخرت همواره جاودانه بوده است.» یک ذره شبهه علاقه و تمایل به دنیا در آن دیده نمی‌شود. از لابه‌لای حیات دنیایی با همه فریفتگی‌ها و درهم‌آمیختگی‌های حق و باطل و زیبایی‌های ظاهری‌اش، خوانشی اخروی دارد. خوانشی که با یک غم بزرگ و حماسی همراه است و آیا این خود بیانگر یک زیبایی و عشق‌ورزی ناب نیست؟
آیا آنگاه که حضرت زینب (س) درباره فاجعه عاشورا می‌گوید که من جز زیبایی نمی‌بینم، به این معناست که فقط من زیبا می‌بینم؟ یا این واقعه در حقیقت زیباست. او شهادت و ایثار و فداکاری و تقرب و یگانگی با خدا را زیبا می‌بیند، چون فی‌نفسه زیباست. زیبایی هر چیز در تحلیل نهایی به اتصالش به خدا برمی‌گردد. خدا به‌منزله مبدأ و منشأ هستی.
بدون تردید، فهم دقیق عاشورا و ویژگی‌های آن و زمینه‌های بروز و شکل‌گیری‌اش یکی از ضرورت‌های همیشگی زمانه ماست. مقایسه زمینه و زمانه ما با عاشورا نه صرفاً از باب ضرورت عاشورایی دیدن همه ایام و کربلایی دیدن همه سرزمین‌هاست که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست. این مقایسه آنگاه ضرورت مضاعف می‌یابد که در این زادبوم نیز به تأسی از انقلاب بزرگ صدر اسلام، انقلاب اسلامی دیگری و با هدف تحقق ارزش‌ها و اهداف همان انقلاب شکل گرفته است. بدون تردید اتفاقات صدر اسلام و رویداد‌های حاصله می‌تواند عبرت گاهی برای مواضع و سیاست‌های ما باشد. نباید از یک سوراخ تاریخی دوبار گزیده شد. درست است که تاریخ به لحاظ جزئی قابل تکرار نیست، اما قواعد و ضرورت‌های حاکم بر تاریخ، دیروز و امروز نمی‌شناسد. باید بر اساس این ضرورت‌ها حرکت خود را سامان داد و به‌سوی تحقق اهداف متعالی خود حرکت کرد.
سؤال اصلی این است که بر اسلام چه گذشت که حاصلش حکومت یزید شد؟ روزی که پیامبر (ص) مبعوث شد کسی تصور می‌کرد که مسلمانان سر از حکومت یزید درآورند؟ اما آیا مشکل فقط انحراف در حکومت، منفک از بدنه جامعه و به‌اصطلاح قدرت مدنی بود؟ و مسئله امام حسین فقط بازپس‌گیری این حکومت و کسب قدرت بود؟ آیا امامت فقط با گره خوردنش با خلافت متعین می‌شود؟ آیا شاخص امامت خلافت است؟ هر چند حقانیتِ امامت، دلالتِ حکومت و خلافت دارد، اما خلافتی که بار بر امامت باشد به یک چیز دیگر نیز نیاز دارد و آن پذیرش مردم است. پیوند امامت با خلافت نشانگر عدم فهم صحیح از مقوله مشروعیت است. به زور نمی‌شود امامت را به خلافت تسری داد. سیره امام علی (ع) و سیره امام حسین (ع) هر دو بر همین منوال بوده است. اگر هم بحثی از جائر بودن حکومت وقت است نه از باب این است که امام حسین دغدغه حکمرانی دارد بلکه از باب تأثیرات و پیامد‌های این حکومت است. از باب توجه به تبعیت عینی مردم از حاکمان وقت است. الناس علی دین ملوکهم، مردم بر دین حاکمان خود هستند. این نه یک امر مطلوب که یک واقعیت است. قرار نیست همه بر دین ملوک خود باشند، انسان‌هایی باید باشند که همواره عطف به زبان دلیل و باید و نباید خود عمل کنند و خلاق و عامل باشند و وظیفه و رسالت خود را درک و در صورت لزوم با حاکمان جائر مقابله کنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار