تکلیف قانون اساسی و سایر قوانین در نظام حقوقی کشور ما مبنی بر تحصیل رایگان، یک آرمان دستنیافتنی نیست؛ این را تاریخ آموزشی ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی ثابت کردهاست، اما حالا چند سالی میشود با مشی ناصواب خصوصیسازی آموزش و پرورش تحصیل رایگان، چه در مدارس و چه در دانشگاهها، به حاشیه رانده شدهاست. مفاسد پولی کردن تربیت نسل آینده به کنار، تبعیض آشکار و نقض عدالت آموزشی ماحصل رویکرد آموزشی در یک دهه گذشته است. کشور ما یک ویژگی منحصر به فرد دیگر هم دارد؛ مهاجرپذیر است. برادران و خواهران افغانستانی سالهاست در کنار ما زندگی میکنند. هم مطابق با مبانی قانونی و هم وفق آموزههای اخلاقی نظام جمهوری اسلامی ایران، به دلایل عدیده تحصیل دانشآموزان افغانستانی اهمیتی برابر با تحصیل دانشآموزان ایرانی دارد. این مهم با بهانههای مختلف در برههای به فراموشی سپرده شدهبود، اما دستور مترقیانه رهبر انقلاب در رابطه با تحصیل دانشآموزان افغانستانی در این رابطه راهگشا شد. با تأسف باید نوشت که با گذشت چند سال از این رهنمود حکیمانه که در داخل و خارج از کشور پرستیژ زیادی برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کردهبود، حالا مجدداً تحصیل دانشآموزان افغانستانی در پیچ و خمهای اداری با مشکلاتی مواجه شدهاست. عقبگرد غیرقابل دفاع آموزش و پرورش در ایجاد مانع برای تحصیل دانشآموزان افغانستانی، در کنار پولی شدن آموزش و پرورش از مصائب جدید نظام آموزشی ما است که باید برای آن تدبیری اندیشید.
بخشنامه اخیر اداره اتباع خارجی وزارت کشور پیرامون تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی موجب نگرانیهایی از سوی فعالان اجتماعی شدهاست. به گزارش خبرگزاری تسنیم، در این بخشنامه تنها دوگروه شامل حمایت تحصیلی میشوند:
گروه اول - دانشآموزان دارنده برگه حمایت تحصیلی سالهای قبل مشروط بر ارائه کارنامه سال تحصیلی ۴۰۰- ۹۹
گروه دوم - دانشآموزان کلاس اولی دارای رسید شرکت در طرح سرشماری
نتیجه طبیعی چنین اتفاقی این است که حضور کسانی که سال پیش موفق به تحصیل نشدهاند یا برگه طرح سرشماری را ندارند، در سال جاری در مدارس دولتی ممنوع است و به این ترتیب تعداد زیادی از دانشآموزان افغانستانی برخلاف دستور صریح رهبر انقلاب از تحصیل محروم میشوند.
ساختار غلط آموزش و پرورش
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش و پرورش درباره ضرورت تسهیل در آموزش و تأثیر آن در جامعه به خبرنگار «جوان» میگوید: «آموزش، نقشهای متفاوت و اثرگذاری برای شهروندان در جامعه دارد؛ میتواند آنها را به طور نسبی در مسیر یک زندگی سالم قرار دهد و به لحاظ اجتماعی و فردی نیز آنها را غنی کند. همچنین آموزش میتواند شرایطی را برای شهروندان فراهم کند که از طبقات ضعیف، راه متفاوتی را طی کنند و به زندگی آینده خود سروسامان ببخشند.»
نیکنژاد با اشاره به ضرورت توجه به تحصیل دانشآموزان افغانستانی در کشور اظهار میدارد: «در مورد کودکان افغانستانی، بسیاری از آنها در ایران متولد شدهاند، باید به این نکته توجه کرد که این کودکان بیش از اینکه افغانستانی باشند، ایرانی محسوب میشوند، زیرا که در محیط فرهنگی ایران بالنده و پرورده شدهاند، هرچند شاید پدر و مادرشان افغانستانی باشند، اما ایرانی صحبت میکنند و فرهنگشان مطابق با فرهنگ کشور ما است و اگر به هر دلیلی به کشور خود بازگردند، مردم افغان آنها را نمیپذیرند، زیرا که گویش و سبک زندگی آنها کاملاً مانند یک ایرانی شدهاست.» او ادامه میدهد: «باید برای این افراد که تقریباً «ایرانیزه» شدهو جذب فرهنگ کشور ما شدهاند و همچنین به صورت غیررسمی شهروند ایرانی محسوب میشوند، بستری را فراهم کنیم تا در مسیر فرآیند آموزش قرار بگیرند. در غیر این صورت، آنها در کشور ما، جزو شهروندان تحصیل نکرده به حساب میآیند که علاوه بر آسیب زندگی شخصی خود، برای جامعه نیز به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آسیبزا خواهندبود.» نیکنژاد با انتقاد از عملکرد آموزش و پرورش میگوید: «موانع تحصیل دانشآموزان افغانستانی به ساختار غلط آموزش و پرورش کشور مربوط میشود. متأسفانه شاهد آن هستیم که در کشور، آموزش رایگان معنایی ندارد و در محرومترین نقطه کشور نیز مبلغی از خانوادهها گرفته میشود. اصل ۳۰ قانون اساسی را مبنی بر تحصیل رایگان به راحتی دور میزنند.»
برخورد سلیقهای مدیران مدرسه
این کارشناس آموزش و پرورش آمار عجیبی از دانشآموزان افغانستانی بازمانده از تحصیل اعلام میکند و میگوید: «براساس آمار منتشر شده، ۵ میلیون از جمعیت ایران، افغانستانی به حساب میآیند که اگر ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از آنها در چرخه تحصیل باشند، فقط حدود ۵۰۰ هزار نفر از آنها در مدارس ثبتنام شدهاند و حدود ۲ میلیون نفر از آنها از تحصیل جا ماندهاند.»
نیکنژاد درباره برخورد سلیقهای برخی از مدیران مدرسه برای ثبتنام کودکان افغانستانی اظهار میدارد: «متأسفانه شاهد آن هستیم که برخی از مدیران مدرسه به صورت سلیقهای، دانشآموزان افغانستانی را ثبتنام نمیکنند، به همین دلیل باید نظارت بیشتری بر عملکرد مدارس وجود داشتهباشد. برای جلوگیری از این برخوردهای سلیقهای، تأکیدات مداوم مسئولان بالادستی نیز مورد نیاز است.»
وعده سخنگوی کمیسیون آموزش
احمد حسین فلاحی، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی نیز در این رابطه به خبرنگار «جوان» میگوید: «بارها موضوع رفع موانع برای تحصیل کودکان اتباع خارجی را مطالبه کردهایم و در این رابطه نیز جلسه گذاشتیم. آموزش و پرورش اعلام کرد که حدود ۵۰۰ هزار کودک افغانستانی ثبتنام شدهاندو در حال تحصیل هستند.»
او اظهار میدارد: «علاوه بر دستور ویژه مقام معظم رهبری و تأکید ایشان بر تحصیل کودکان افغانستانی، این افراد عمدتاً به صورت قانونی در کشور زندگی میکنند و دولت براساس قانون، باید به این افراد خدمات ارائه دهد. به طور حتم، بیقانونیها و موانعتراشیها در این خصوص را پیگیری میکنیم و این مسئله را حل خواهیم کرد.»
پرستیژی که دیگر نیست
شش سال از دستور افتخارآمیز رهبر انقلاب مبنی بر تسهیل تحصیل دانشآموزان افغانستانی میگذرد. همین رهنمود کافی بود تا انتقادهای حقوق بشری نسبت به ایران لااقل در رابطه با «حق بر آموزش» و «حقوق مهاجران» در مجامع بینالمللی حقوق بشری به طرز چشمگیری کم شود. نمایندگان ایران در سازمانهای بینالمللی با ارائه آمار از تحصیل دانشآموزان افغانستانی ساکن در ایران پز میدادند. مهمتر از این موضوع، معایب محرومیت از تحصیل دانشآموزان افغانستانی در ایران دیگر زدوده شدهبود. حالا اخباری منتشر شده که نشان میدهد آموزش و پرورش در حرکتی رو به عقب، دوباره تحصیل دانشآموزان افغانستانی را با مشکلاتی مواجه کردهاست. برخی آمارها در این رابطه تعجببرانگیز است. تحصیلات و سواد آموزی از ابتداییترین نیاز و حق هر انسانی محسوب میشود، حتی اگر این افراد در آینده تابعیت و اقامت ایران را کسب نکنند و قصد بازگشت به کشور خود را داشته باشند، با نگاه آمیخته با احساس بشردوستانه و برابری همه انسانها، فراهم کردن شرایط تحصیل برای این افراد امری بدیهی است که باید به آن توجه ویژهای شود.