جوان آنلاین: سیدمیثم میرتاجالدینی در کانال شخصی خود در پیامرسان ایتا از چند و، چون قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان نوشت. چکیدهای از یادداشت او را در ادامه میخوانید: قرآن خواندن یعنی ورود به جهان قرآن و مواجهه با شهر سورهها؛ همچنین ماه رمضان برای برخی تور قرآنگردی و پرسهزنی در آیات است و برای برخی دیگر موسم و موعد و میقات زیارت با آیهها. ازاینرو ما در جهانگردی قرآن، یا «توریسیم» و یا «زائر» و این دو به لحاظ ماهوی تفاوت عمدهای دارند.
«توریست شتابزده است، میخواهد همه چیز را هرچه زودتر به دست آورد، بهره بگیرد، ببرد و به خانه بازگردد. حوصله شاگردی و فراگیری و انتظار شکفتگی را که از جمله شرایطی است که میوهای را در سکون طبیعت به ثمر میرساند، ندارد.» (شایگان).
اما زائر عجله ندارد. همراه میشود. گذری نیست. نه تنها شاگردی میکند که برای یافتن استادی هجرت میکند. به انتظار شکفتگی فهمش از سورهها مینشیند، طی طریق میکند. خود طریق و راه و مذهب و سبیل و صراط را هم مهم میشمارد.
«توریست پراکنده است؛ چون غباری از خواستههای متضاد. میخواهد همه چیز را آماده به او بدهند، همه چیز را به سطح شعور و قد و قواره او پایین بیاورند، ازاینرو از وقت تلف کردن بیزار است.» (شایگان)، چون کار مهمتری دارد.
اما زائر پراکنده نیست. اینگونه نیست که در میان آیهها، لحظهای ذهنش در خانه شهرش باشد و لحظهای در ویلای بیرون شهرش. گاه سوار ماشینش باشد و گاه در شرکت و میان سهام بورس. آماده نمیخواهد، سعی میکند... میان صفا و مروه.
«توریست پول دارد و میخواهد همه چیز را بخرد و هرچه زودتر نهایت استفاده را ببرد و به همین سبب خواهان برنامههای فشرده است و این مستلزم آن است که جمله دیدنیها در نقاط گوناگون متراکم شوند: خواه این نقطه متراکم موزه باشد، خواه قصر» (شایگان) خواه جلسات تفسیر یک دقیقهای یا کتابهای ساندویچی و یا استوریهای کپسولی. توریست کنجکاو و ماجراجوست.
اما زائر خاضع و خاشع است. توریست جلوتپسند است و زائر خلوتگزین!
«توریست فرهنگها را به فولکلور مبدل میکند... فولکلور وجه سرگرمکننده یک فرهنگ است.» (شایگان) برای همین با قرآنهای لوکس نمایش میدهد. با قرآن بازی میکند، معما طرح میکند، فال میگیرد، از میان آیات پیشگویی حادثه یازده سپتامبر را درمیآورد.
زندگی توریست مرتبه و مرحله ندارد. توریست اوقات فراغت دارد. افتاده میان بازیای که انتها ندارد، برندهاش کسی است که امتیاز و ثواب بیشتر جمع میکند. (مثل بازیهای موبایلی)
زائر مرحله دارد. صعود دارد. عروج دارد. پس از فراغت از کاری، به کاری دیگر میرود. (فاذا فرغت فانصب) امتیاز و سکه و ثواب در یکنواختی زندگی نمیخواهد. قرآن را برای قرآن نمیخواند و نمیخواهد.
شاید مهمترین وجه تفاوت توریست و زائر قرآن این است: «توریست کسی است که میخواهد یاد بگیرد، بداند و اصولاً موضوعی برای گفتگو داشته باشد.» (شایگان).
اما زائر اهل سیر و عازم راه است. دائماً در حرکت است. به دانستن و تعلیم اکتفاء نمیکند. درصدد پروریدن و تربیت است. هرگز پز بیشتر دانستن او را اشباع نمیکند. زائر همراه سیر در آفاق و آیات، سیر در انفس هم میکند. فقط برای تماشا نیامده، میخواهد به شهود و زان پس به حضور برسد، زیارت کند. فهم لذیذ آیهها کافی نیست، میخواهد آیهها را زندگی کند.
فراتر؛ زائر میخواهد آیه شود، نهتنها به زیارت ابراهیم و اسماعیل و موسی و مسیح برود که خود ابراهیم و اسماعیل و مریم و یوسف و آصف و آسیه و ساره و هاجر گردد. به صیرورت برسد که بهشت برای اهل تقوا، پاداش است و محلی برای صیرورت و دگرگونی از انسانیت به الوهیت که بارها فرمود: و الی الله المصیر.