پرسپولیس همچنان باید تاوان بدهد، تاوان بیکفایتی مدیرانی که تبعات اشتباهاتشان تمامی ندارد و هر بار به شکلی زمینه نقره داغ شدن این باشگاه و هوادارانش را فراهم میکند. این تبعات چرخه نادرست مدیریتی فوتبال ایران است که تا سالها بعد باشگاهها چوب آن را میخورند، چراکه در واقع خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!
هنوز زمان زیادی از محرومیت عیسی آلکثیر نگذشته که پرسپولیس با شکایتی دیگر در لیگ قهرمانان آسیا مواجه شده است، چراکه اشتباهات و تاوانهای سنگین در فوتبال ایران هرگز درس و تجربه نمیشود برای عدم تکرار دوباره و دوباره!
مرتبه قبلی هجمه زیادی به راه افتاد که سعودیها با نیت سوء و مغرضانه، کنفدراسیون فوتبال آسیا را برای بریدن محرومیتی سنگین برای مهاجم سرخپوشان تحریک کردند. اگرچه در شیطنتهای مقرضانه و شانتاژهای همیشگی سعودیها کمترین شک و شبههای وجود ندارد، اما این داستان چنان پررنگ دنبال شد که کمتر کسی به این مهم توجه یا حتی اشاره کرد که بازیکنان تیمها باید برای حضور در میادین بینالمللی تفهیم شوند تا حرکاتشان اصولی باشد که نه فقط گزک دست کسی ندهند، بلکه عمداً یا سهواً مشکلی ایجاد نکنند و موجبات آزردگی خاطر دیگران را در پی نداشته باشند. مسئلهای که اگر مدنظر قرار گرفته بود شکایت امروز هندیها به کنفدراسیون فوتبال آسیا را برای پرسپولیس به دنبال نداشت.
اینبار نمیتوان تقصیر را گردن کسی انداخت و بهانهای نمیتوان تراشید از قصد و غرض دشمنان همیشگی فوتبال ایران. این عیانترین دلیل عدم حرفهای بودن باشگاههای ایران است. باشگاههایی که به واسطه مدیرانی ناکارآمد که هیچ دلیل منطقی و اصولی و قاعدهای برای انتخابشان نیست، نه فقط کوچکترین اشرافی به قوانین و عرف بینالمللی ندارند که هیچ نظارتی هم بر اعمال و رفتارشان نیست و به دلیل همین ولنگاری، همواره میراثی از خود به جا میگذارند که تاوان سنگینی برای باشگاهها دارد. تاوانی که گاه باشگاهها تا سالها بعد باید تبعات آن را به دوش بکشند و چوبش را بخورند!
نقرهداغ شدن احتمالی پرسپولیس به واسطه سپردن صفر تا صد اداره صفحه رسمی یک باشگاه به دست کارگزاری که اشرافی به مسائل بینالمللی و عرف ورزشی ندارد از جمله این تصمیمات سرتاپا ایرادی است که حالا پرسپولیس را بار دیگر با مشکلی جدی مواجه کرده است.
پرواضح بود هندیها که از اولین روزهای سفر سرخپوشان با پرسپولیس به چالش خورده بودند برابر جملات نسنجیدهای که در صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس به رشته تحریر درآمده، سکوت نخواهند کرد. تشبیه سفر پرسپولیس به هند به لشکرکشی نادرشاه افشار به این سرزمین (۲۸۳ سال پس از فتح هند توسط لشکر ایرانیان، حالا نوبت به جوانان ایرانی رسیده تا یکبار دیگر و اینبار در آوردگاه دیگری دست به فتحالفتوح بزنند.) برای ملت ایران یادآور یک پیروزی است، نه برای هندیهایی که مغلوب شدند و دو جواهر گرانبهای خود را به عنوان غنیمت پیشکش کردند. جدا از آن، پیش کشیدن داستان جنگهایی که سالها قبل رخ داده و ربط دادن یا تشبیه آن به مصافهای ورزشی، نه فقط برای هند که برای هیچ کشوری خوشایند نیست و بیهیچ تردیدی زمینه خدشهدار شدن غرور ملتها را به دنبال دارد و نه تنها طبق قوانین انساندوستانه و جوانمردی ورزش و AFC نیست، بلکه میتواند زمینهساز دشمنتراشی نیز شود.
در اصل همه داستان به انتخاب مدیران ناکارآمدی برمیگردد که به واسطه اهمالکاریهای خود سنگی را در چاه میاندازند که ۱۰۰ نفر توان بیرون کشیدن آن را ندارند. درست مانند کلمات نسنجیدهای که به واسطه عدم نظارت درست در صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس منتشر میشود و نه فقط این باشگاه را در معرض جریمهای سنگین قرار میدهد که آبروی فوتبال ایران را نیز خدشهدار میکند و اینبار دیگر نمیتوان هیچ توجیه قانعکنندهای برایش آورد، وقتی ندانمکاریها احساسات ملتی را خدشهدار کرده و هیچ ملتی، حتی خود ایران هم نمیتواند چنین توهینی را بپذیرد. حتی اگر بارها و بارها هم بگوییم که این اتفاق عمدی نبوده و سهواً رخ داده، اما آب رفته به جوی باز نمیگردد و این پرسپولیس است که یکبار دیگر باید تاوان سنگینی را پس بدهد، تاوانی که بدون هیچ تردیدی از تبعات حضور مدیران بیکفایتی است که ترکشهای حضور آنها تا سالها بعد نیز توان زخم به جا گذاشتن را دارد.