بنا بر اعلام قبلی و بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی بر اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، از روز سهشنبه، ۵ اسفندماه اجرای پروتکل الحاقی یا به عبارتی اجازه بازرسی فوقالعاده یا فراپادمانی از فعالیتها و مراکز هستهای کشور متوقف خواهد شد.
چرایی این اقدام ایران اسلامی را باید در اقدامات اعتمادسوز و خصمانه امریکا و متحدان اروپایی آنان و در پیوند با برجام دید که ۱- با وجود انجام تعهدات به صورت کامل از سوی جمهوری اسلامی ایران با پذیرش برجام، آنها به تعهدات خود عمل نکرده و به دادن شعار و وعده بسنده کرده یا بهصورت جزئی و قطرهچکانی گشایشهایی از فراهم کرده بودند که فقط حکم مشوق برای تداوم و توسعه مذاکرات به سایر موضوعات را داشت.
۲- با روی کار آمدن ترامپ، امریکا برجام را نقض کرد و به صورت یکجانبه از آن خارج شد و به اعمال تحریمهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی پرداخت که موجب وارد آمدن خسارتهای سنگین به کشورمان شد.
۳- با اینکه امریکا به نقض برجام پرداخته بود، متأسفانه کشورهای اروپایی متحد امریکا نهتنها اقدامات جبرانی نداشتند بلکه صرفاً با دادن وعده و حتی تهدید به دنبال حفظ برجام بودند که صرفاً برای ایران هزینه و خسارت به حساب آمده و تحریمهای جدیدی نیز متوجه کشورمان شده بود. حال با روی کار آمدن بایدن و شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا، کاخ سفید و متحدان اروپایی آن با سر دادن شعار بازگشت به برجام و حتی مذاکره با ایران، تلاش دارند بدون جبران گذشته، با استفاده از جنگ روانی و دادن وعدههای نسیه نهتنها برجام را احیا نمایند، بلکه با پیگیری برجامپلاس چند هدف دیگر را نیز برای خود تأمین نمایند. اهدافی چون؛ ۱- برداشتن محدودیت زمانی از برخی تعهدات ایران بر برجام که در واقع توقف در غنیسازی را بهصورت دائمی برای آنان تأمین یا به عبارتی کشورمان را از حق غنیسازی و رسیدن به استقلال در تولید سوخت هستهای و استفاده از مواهب فناوری هستهای محروم سازد.
۲- برجام را به موضوعات راهبردی دیگری مثل توان موشکی و عمق راهبردی یا نفوذ منطقهای ایران گره زده و مذاکرات را به این موضوعات توسعه داده و همان سرنوشت فناوری هستهای را برای این موضوعات نیز رقم زند.
۳- با کشاندن جمهوری اسلامی به درون تله برجامی و بدون برداشتن تحریمهای اصلی، امکان استفاده از مکانیسم ماشه، امکان تشدید فشارها و تحریمها را در شرایط مقتضی برای خود فراهم آورد.
۴- با تأثیرگذاری روانی و شرطیسازی جامعه به برجام و گفتگو با امریکا، آنهم در شرایطی که مردم از پیامدهای تشدید تحریمهای ظالمانه در رنج و زحمت هستند، بین مردم و حاکمیت شکاف و اختلاف انداخته و زمینه را برای باجگیری بیشتر مهیا سازند.
با توجه به موارد فوق و همچنین تجربه قبلی نظام از برجام، امروز این تصمیم ملی در دستور کار قرار گرفته که «بدون مشاهده عمل قابل راستیآزمایی از طرف مقابل» در برداشتن و جبران تحریمها، جمهوری اسلامی ایران نه تنها به برجام برنگردد، بلکه برای اقناعسازی طرف مقابل به انسداد رویه و مسیر قبلی که به صورت یکجانبه و بدون اقدام متناظر امریکا و غرب آن را در پیش گرفته بود، همکاری فراتر از پادمان از جمله اجرای پروتکل الحاقی را تعطیل و ظرفیتهای غنیسازی را که بدون اقدام متناظر امریکا و اروپا تعطیل یا کاهش یافته بود، مجدداً فعال کرده و افزایش دهند.
چنین تصمیمی در پیوند با منافع ملی گرفته شده که هم با ارزشهای معنوی جامعه و نظام اسلامی و هم استقلال و سود عینی کشور گره خورده است. تصمیمی که اجرا و پیشبرد آن تحققپذیر بوده و البته مستلزم عزمی است که تحتالشعاع هیچ تهدید و تطمیعی قرار نگرفته و با مشارکت همگانی و حمایت همه جانبه تمامی نیروها و آحاد ملت بزرگ ایران همراه باشد.
از اینرو این تصمیم که با منافع ملی ما پیوند خورده، بر هرگونه منفعت و مصلحت قبیلهای، حزبی و جناحی رجحان داشته و همگان باید متحد و یکصدا از آن دفاع کنند و به پیشبرد آن کمک کنند؛ تصمیمی که وقتی محقق شد، طرف مقابل را مجبور به پذیرش شرایط ملت بزرگ ایران و دستبرداشتن از رویه ظالمانه و یکجانبهگرایانه قبلی خواهد کرد.
چنانکه لغو تحریمها مورد اتفاق بوده و انجام اقدامات راهبردی برای تغییر محاسبه غلط طرف مقابل که ما را مجبور به قبول شرایط داشته و بر ادامه روال و رویه قبلی اصرار دارد به صورت یکصدا و هماهنگ مورد حمایت قرار گرفته و در تمامی مواضع و جهتگیریها بازتاب داشته باشد، میتواند موازنه و وضعیت جدیدی را پدید آورد که به تغییر محاسبه غرب در مرحله اول و تغییر تجدیدنظر در رویه غلط آن منتهی شود.
از اینرو وحدت و یکصدایی را باید یک ضرورت قطعی در شرایط فعلی برای دستیابی به منافع ملی دانست. منافع ملی در نزد تمامی ملتها، خط قرمز محسوب شده و همگان بر تأمین و حفاظت از آن خود را متعهد و عبور از آن را مترادف خیانت میدانند.