جوان آنلاین: داود گودرزی در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: اینک ۴۲ سالگی بزرگترین و مردمیترین انقلاب، یعنی انقلاب اسلامی فرا رسیده و به لطف خداوند متعال این مجاهدت مردمی همچنان به سمت آرمانهای بزرگ خود با همه فرازوفرودها در حال حرکت است و این برای یک انقلاب امتیازی شگرف و غیرقابل چشمپوشی است؛ چراکه همانگونه که مقاممعظم رهبری در بیانیه گام دوم آوردهاند: «از میان همه ملتهای زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد و در میان ملتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند، اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده است.»
این مدعا فقط یک شعار نیست. اگر انقلابهای بزرگ جهان را که مبدأ تحولات شدهاند، پنج انقلاب فرانسه، امریکا، روسیه، چین و ایران بدانیم نگاهی به تاریخ آنها و تحولات پس از آن گواهی میدهد که ایستادگی بر آرمانها و دنبال کردن آنها پس از ۴۲ سال یک پیروزی واقعی و بزرگ برای ملت ایران است.
انقلاب روسیه
انقلاب فوریه ۱۹۱۷ انقلابی ضدامپراتوری تزارها بود که بنا داشت جمهوریای برای حمایت از اقشار کارگری به راه بیندازد، اما عملاً نهتنها از همان ماههای اولیه انقلاب بین گروههای اصلی انقلاب (بلشویکها و منشویکها) درگیری پیش آمده و به قتل عام یکدیگر پرداخت، بلکه در کمتر از ۱۰ سال به دیکتاتوری مستبدانه استالین (رهبر بلشویکها) بدل شد که شکنجه، قتل و زندان مخالفان و فساد و رانت گسترده برای سران حزب از شاخصههای جدانشدنی آن بود.
انقلاب چین
بعد از مبارزات انقلابی طولانی نهایتاً در اکتبر ۱۹۴۹ مائوتسه تونگ موفق به تشکیل جمهوری خلق چین شد که آرمان نخستش حمایت از کارگران و طبقات محروم بود و از همان آغاز نیز با تحریمهای سخت بلوک غرب مواجه شد که مائو تلاش کرد در برابر آنها مقاومت کند و به پیروزیهایی نیز دست یافت، اما مقاومت انقلابی چین تنها تا زمانی که مائو در مسند قدرت بود، ادامه یافت و پس از مرگ او و آن هم تنها درحالیکه کمتر از ۳۰ سال از انقلاب گذشته بود، جانشینانش به آرمانها و ایدئولوژیهای انقلابی او پشت کردند و راه متفاوتی را در پیش گرفتند که موجب نزدیکی به بلوک غرب و بهویژه امریکا شد.
انقلاب فرانسه
انقلاب فرانسه پس از پیروزی بر «خاندان بوربون» با تلاطمات بسیاری همراه بود، بهنوعی که در کمتر از ۱۰ سال قدرت بین چهار گروه «اعتدالیون»، «ژیروندنها»، «ژاکوبنها» و «هیئت دیرکتوار» که هر کدام سیاستها و آرمانهای کاملاً متفاوتی را از یکدیگر دنبال میکردند، جابهجا شد. این سلسله شکستها نهایتاً با یک کودتا به امپراتوری ناپلئون ختم شد. همین امپراتوری هم نتوانست بیش از ۱۰ سال دوام آورد و انقلاب یکسره شکست و با بازگشت به دوران پیش از انقلاب، قدرت دودستی تقدیم «خاندان بوربون» شد و این خاندان بار دیگر ۵۰ سال بساط دیکتاتوری خود را بر مردم فرانسه گستراندند.
انقلاب امریکا
این انقلاب در اعتراض به استعمار انگلیس شکل گرفت. مردم انقلابی امریکا به دنبال استقلال، آزادی و عدالت بودند و در اعلامیه استقلال امریکا نیز بر این ارزشها تأکید داشتند: «.. همه انسانها دارای حقوقی غیرقابل واگذاری هستند که هیچ حکومتی نمیتواند آنها را سلب کند...» پدران انقلاب امریکا حتی اعتقاد داشتند امریکا نباید به اسم توسعهگرایی خود را درگیر سایر کشورها کند، اما دیری نگذشت که انقلابکنندگان شعارهای اولیه خود را فراموش کردند و ابتدا حقوق سرخپوستان و سیاهپوستان و حتی زنان را که در انقلاب نیز سهیم بودند، نادیده گرفتند و آنها را شهروندان درجه چندم میدانستند. امریکاییها نهتنها نژادپرستی و بردهداری را غیر علنی جلو بردند، بلکه حتی تا سال ۱۹۲۰ به زنان نیز حق رأی و مالکیت نمیدادند و تا به همین امروز نیز از هیچ ظلم و ستم و استعماری علیه دیگران و برای پر کردن جیبهای سرمایهداران دریغ نکردند؛ لذا گذری بر تاریخ گواهی میدهد انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که پس از گذشت ۴۲ سال همچنان همان آرمانهایی را فریاد میزند و دنبال میکند که رهبران اولیه انقلاب دنبال میکردند و اگر مطالبهای هم از مسئولان وجود دارد، مطالبه همان آرمانها و شعارها و پایبندی مسئولان بر تعهداتی است که در قبال این ملت صبور و مقاوم دارند.