مدتهاست که هزینه کردن از بیتالمال تبدیل به عادت زشت یک رشته خاص و مورد توجه مسئولان ورزش کشور شده است. رشتهای به نام فوتبال که کمترین آورده و ثمری هم برای ورزش کشور نداشته، اما تا دلتان بخواهد برای بیتالمال و جیب مردم هزینه تراشیده و میتراشد.
اگر تا دیروز بحث، بحث خارجیها و قراردادهای آنچنانی با آنها و آبروریزیهای بینالمللی بود، حالا داستان متفاوتتر از قبل است. اگر تا دیروز پای پروندههایی نظیر ویلموتس گیت و بدهیهای کلان خارجی که هنوز هم تمام نشده بود، حالا بحث بر سر قراردادهای همین بازیکنان داخلی است.
تا حالا باید میلیاردمیلیارد بابت سوءمدیریت حاکم بر فدراسیون و سازمان لیگ و بالاتر از آنها وزارت ورزش از جیب مردم و بیتالمال به خارجیها میدادیم، اما امروز و در مقابل چشمان این همه نهاد نظارتی، امنیتی و قضایی باید شاهد عقد قراردادهایی باشیم که رقم آپشنهای آنها سر به فلک میگذارد و گاهی طعنه میزند به رقم اصل قرارداد!
راستی حالا باید پرسید؛ کجایند آقایان و نهادهایی که مدعی مبارزه با فساد هستند. کار زیادی هم لازم نیست انجام دهند، فقط کافی است قدری به برخی حرفها و اظهارنظرهای افشاگرانه توجه کنند و زمان بگذارند برای بررسی دقیق آنها تا همه چیز دستگیرشان شود، مثل اینکه چطور بازیکنی ۶ میلیارد تومان قرارداد بسته و ۶ میلیاد تومان هم آپشن دارد و آپشنها نیز طوری است که همه آن را به احتمال زیاد میگیرد یا اینکه چطور ممکن است بعضی بازیکنان نامی در قراردادشان آپشن دعوت به تیم ملی را گذاشته باشند و بابتش پول بگیرند، در حالی که همه خوب میدانیم، این بازیکن است که از دعوت به تیم ملی سود میبرد، نه باشگاه. پس چرا باشگاه باید پول بدهد؟
اصولاً دعوت به تیم ملی گاهی به ضرر باشگاه میشود، چون ممکن است بازیکنان ملیپوش آسیب ببینند. بازیکن به یک باشگاه میرود و از آنجا به تیم ملی میرسد، اما چرا واقعاً باشگاه باید به خاطر دعوت از او پول بدهد؟
سؤالات دیگری هم هست؛ مثلاً اینکه چطور ممکن است آپشنی در قرارداد بازیکنان تحت عنوان رضایت مدیرعامل یا سرمربی از او وجود داشته باشد؟ دقت کردید، یعنی اگر مدیرعامل و سرمربی از بازیکن راضی باشند، مثلا ً ۵۰۰ میلیون به قرارداد بازیکن اضافه میشود!
اینجا یک مسئله مطرح میشود و آن اینکه اگر بازیکن در زمین خوب بود و گلهای مهمی زد و عالی بازی کرد، میتوان این تشویق را توجیه کرد، هرچند که حتی در این صورت هم باز این سؤال مطرح میشود که وظیفه بازیکن چیست، آیا نباید خوب بازی کند؟ یا اینکه یک مهاجم مگر جز گلزنی وظیفه خاص دیگری هم دارد؟
اوضاع، اما وقتی خرابتر میشود که متوجه شویم این پولها و آپشنها برای این است که از اخلاق بازیکن راضی باشند و این یعنی اینکه ظاهراً باشگاهها با مشتی بیاخلاق قرارداد میبندند و به آنها توصیه میکنند که اگر اخلاقمدار باشید به شما بیشتر پرداخت میکنیم.
اینها همه سؤالات بیپاسخی است که ذهن تمام علاقهمندان و منتقدان را به خود مشغول کرده است. اینکه با این همه ادعای مبارزه با فساد و این همه پرونده مفتوح و غیرمفتوح و این همه دلایل ریز و درشت تا کجا باید نشست و دید که اینگونه پول بیتالمال و مردم به جیب فوتبالیها سرازیر شود.
پس چه زمانی قرار است با این همه تخلف و فساد مبارزه شود، فساد و تخلفی که دیگر علنی شده است. اگر تا دیروز آپشنها به صورت زیرمیزی و مخفیانه پرداخت میشد و کسی خبردار نمیشد، امروز، اما کار به جایی رسیده که وقیحانه و علناً پرداخت میشود و فریادهای اعتراض هم در خیال راحت و آسوده متخلفان و مفسدان فوتبال به جایی نمیرسد. امروز نه مدیر متخلف توبیخ و تنبیه میشود و نه کسی پیدا میشود تا از بازیکنان زیادهخواه بپرسد که چگونه این همه پول را دریافت کردهاید و این یعنی اینکه ادعای مبارزه با فساد و تخلف در فوتبال و ورزش حتی همان ادعای توخالی و پوچ هم نیست که بتوان حداقل به ظاهر هم که شده به آن امید بست.