بخشی از کسانی که خود را حامی پروپاقرص محمدرضا شجریان مینامند، از سال ۸۸ حامی او شدند و مواضع سیاسی او برایشان ارزشمند بود و چندان کاری با هنر او و استادیاش در عرصه موسیقی نداشتند. با این حال همین افراد همیشه تلاش کردند بگویند استاد به لحاظ موسیقی و هنرش برای ما ارجح است و هنر را سیاسی نکردهایم. این میان صادق زیباکلام، نخواسته به این ژست «هنر سیاسی نیست» و «هنر برای هنر» که اغلب از سوی روشنفکران تبلیغ میشود، اعتنایی کند و رسماً ارزش شجریان را به موضعگیری سیاسی او در سال ۸۸ مرتبط کرده است. زیباکلام طی یادداشتی در روزنامه شرق با مقایسه تختی و شجریان مینویسد: «آیا آواز، موسیقی و هنر شجریان، آن جایگاه را که پنجشنبه و جمعه از مقابل بیمارستان جم تا بهشتزهرا و آرامگاه فردوسی بزرگ دیدیم برایش به وجود آورد؟ در اینکه صدای شجریان اسطوره بود، تردید نیست... برای محمدرضا شجریان شدن، داشتههای دیگری باید؛ باید دلی پاک و صاف داشت، باید با مردم صادق بود و آنان را دوست داشت، با غم ملت اشک ریخت و با شادی آنها به وجد آمد... مردم احساس کردند قصد بهرهبرداری سیاسی از عواطف و احساساتشان را ندارند و اگر «مردم، مردم» میگویند، نه از سر حب جاه و جلال و بهجاییرسیدن است، بلکه واقعا به مردم باور دارند.» و همزمان در نوشته کوتاه دیگری در روزنامه آرمان، منظورش از این مردمی بودن و با مردم بودن را بیان میکند: «دست کم گرفتن هنر شجریان نیست، اما معتقدم آنچه این جایگاه را برای شجریان رقم زده، رفتار او و موضعگیری او در قبال حوادث و جریانات سال ۸۸ بود. هر قدر که آن موضعگیری و آن رفتار مسائلی برای وی به همراه آورد...، اما از سوی دیگر محبوبیت او و جایگاهش در افکار عمومی افزایش یافت. بنابراین جا دارد این سؤال را از خودمان بپرسیم که اگر شجریان با همین آواز، با همین هنر، با همین موسیقی موضعگیری نکرده بود، آیا امروز شاهد این ماتم، شاهد این تجلیل، شاهد این بزرگداشت برای او میشدیم؟ من قبول نمیکنم.»
بسیاری از حامیان سنتی و حزباللهی هنر شجریان سالها تلاش کردند که بگویند ما حامی هنر شجریان بودیم و هستیم و شمایانی که از سال ۸۸ او را شناختید و حامیاش شدید، فقط موضع سیاسی او برایتان ارزشمند است، اما این عده انکار میکردند. حالا صادق زیباکلام حرف مخالفان خود را تأیید کرد؛ اینکه این دسته از حامیان او، موضع سیاسی شجریان برایشان مهم است.