سرویس سیاست جوان آنلاین: در سالهای اخیر واژه جام زهر از سوی رسانههای بیگانه به عنوان واژهای برای تسلیم نظام استفاده شده است. متأسفانه این روایتسازی از این اقدام در محافل داخلی نیز به عنوان روایت مسلط پذیرفته شده است. مقام معظم رهبری دیروز در سخنان خود به این نکته اشاره کردند و دفاع ملت ایران در جبهههای حق علیه باطل و هم پذیرش قطعنامه را جزو اقدامات عاقلانه در جریان جنگ دانستند.
ایشان در این باره فرمودند: دفاع مقدس یکی از عقلانیترین حوادث ملت ایران بود. بعضیها مجموعه دفاع مقدس را متهم میکنند به بیتدبیری، مطلقاً اینطوری نیست، حتی قبول قطعنامه در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به نوشیدن جام زهر، این هم مدبرانه بود، اگر مدبرانه و عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد. کار، بسیار عاقلانه بود.
به این ترتیب با در نظر گرفتن فرمایش ایشان روشن است که بحث پذیرش قطعنامه بر اساس چارچوبهای عقلانی صورت پذیرفته و نه اقدامی منفعلانه که سبب قرار گرفتن نظام جمهوری اسلامی در موضع ضعف شود؛ رویدادی که با بررسی درست شرایط آن زمان اهمیت آن به خوبی روشن میشود.
عقل یا احساس
بخش مهمی از ادراکسازی غلط در خصوص این اتفاق به نوع روایتسازی از تصمیمات ایران در جنگ تحمیلی باز میگردد. شاید مهمترین وجهی که از تصمیمات نظام و امام در خصوص دفاع مقدس در طول سالهای گذشته برجستهسازی شده وجه احساسی آن بوده است.
بر این اساس تمام سلسله تصمیمگیریهای نظام در دوره جنگ بر اساس احساس و گسیل گسترده نیروهای پیاده به میادین نبرد بوده است، به گونهای که در رسانههای خارجی از واژه امواج انسانی برای حملات ایران به جبهههای نبرد استفاده میشود.
اساساً واژه امواج انسانی نوعی برچسب تحقیرآمیز به شیوه نبرد پیاده نظام ایران در مقابل لشکرهای مکانیزه بعثی عراق بود. بر این اساس ایران با تحمل تلفات بالای انسانی امکان تصرف مواضع ارتش بعثی را فراهم میکرد. این روایتسازی نادرست عملاً تمام واقعیتهای میدانی موجود در داخل را به طور کامل نادیده گرفته و اطلاعات غلط را به طرف مقابل تزریق میکند، به عنوان مثال تلفات ایران در نبرد متقابل بسیار بالا جلوه داده میشود. در برخی از آمارسازیها درخصوص تعداد شهدای ایران در جنگ از ارقامی همچون ۵۰۰ هزار نام برده میشود، در حالی که بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید تعداد شهدا در جریان جنگ تحمیلی ایران به ۲۳۰ هزار نفر میرسد. جالب این است که از سوی طرف عراق با گذشت سالها از پایان جنگ هیچ آمار روشنی وجود ندارد و برخی از رقمهایی حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر سخن میگویند.
بررسی برخی از مهمترین عملیاتهای ایران در جریان جنگ تحمیلی نشان میدهد که دولت بعثی عراق با وجود داشتن برتری محض در ادوات و تجهیزات جنگی حتی از نیروی انسانی نیز در برخی جبههها از ایران پیش بود.
یکی از نمونههای واضح این مثال عملیات بیتالمقدس بود که تعداد کل نیروهای عملکننده ایران در مرحله نهایی و آزادسازی شهر خرمشهر به ۱۰ هزار نفر بالغ میشد، اما از نیروهای بعثی نزدیک ۱۵ هزار نفر نیروی دپوشده به داخل شهر دسترسی داشتند؛ نیروهایی که با پیشروی در داخل شهر به راحتی در مقابل ایران تسلیم شدند.
تصویر وارونه از جنگ
این نوع مصداقسازی تنها به زمان جنگ محدود نیست بلکه در سالهای اخیر نیز نمونه دیگری از آن شاهد بودهایم، به عنوان مثال یکی از مهمترین نمونههای جنگ روانی رسانههای غربی در خصوص فعالیتهای برون منطقهای ایران صرف هزینههای فراوان در خصوص این مسئله است، به گونهای که برای بسیاری این نکته مسجل شده که در صورت عدمصرف این هزینه و تقسیم آن در بین شهروندان امکان ارتقای جدی زندگی تمام مردم به وجود میآید. این در حالی است که اگر اعداد اعلامی از سوی دستگاههای اطلاعاتی غربی را در خصوص هزینههای فرامنطقهای ایران در نظر بگیریم، سهم هر ایرانی تنها ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان خواهد شد؛ نکتهای که شاید برای بسیاری باورناپذیر باشد.
در طرف مقابل ما شاهد سرمایهگذاریهای گسترده امریکاییها در منطقه بودهایم که شاید صدها برابر بیشتر از سرمایهگذاری ایران است، اما به هیچ نقطه مشخصی نرسیده است، البته مقابله مؤثر ایران با پیشرویهای داعش در منطقه توانسته تا حدود زیادی این شبهه را خنثی کند، اما واقعیت این است که عملاً ادراکسازی رسانههای غربی از سیر تحولات تا مدتها به عنوان یک حقیقت جدی پذیرفته شده بود؛ نکتهای که به نظر میرسد در مورد ماجرای پذیرش قطعنامه و به کار بردن جام زهر نیز تکرار شده است؛ حرکتی مدبرانه و عاقلانه که تاکنون به عنوان نقطه ضعف نظام تبلیغ میشده است.
درسهای اقدام امام (ره) برای ایران امروز
شاید قدم اول در این باره این باشد که از روایتسازیهای احساسی در مورد یک واقعه پرهیز شود. البته در ابتدای امر و در آن زمان ممکن بود این تلقی ایجاد میشد که چنین کاری سخت و دور از احساس وطنپرستی باشد، اما حالا با گذشت سالها از آن واقعه چنین کاری ضرورت دارد.
در آن زمان و در شرایطی که دولت بعثی عراق به دنبال استفاده حداکثری از توانمندی خود برای تصرف مجدد بخشی از خاک ایران اسلامی و حمایت گسترده ابرقدرتها و همچنین کشورهای منطقه بود، تدبیر امام توانست فرصتی برای بازسازی کشور در مقابل صدمات جنگ فراهم کند.
این در حالی است که صدام به مدد کمکهای گسترده غرب توانسته بود پنجمین ارتش بزرگ دنیا را طی دو سال پایانی جنگ تدارک ببیند و تنها تعداد تانکهای این کشور از کل تعداد تانکهای ناتو در اروپای غربی فراتر رفته بود. طبیعی بود که ادامه جنگ میتوانست به نفع دشمن تمام شود. امام خمینی (ره) با درک همین شرایط با پذیرش قطعنامه موافقت کردند. پذیرش قطعنامه صدام را در موقعیتی قرار داد که به رغم آمادگی بالای نظامی برای ادامه جنگ با ایران به دلیل متوقفشدن سیل کمکهای تسلیحاتی و مالی تن به اتمام جنگ دهد.
جالب این است که صدام به دلیل همین هزینههای سنگین خود به شدت مقروض کشورهای عربی شد و تنها بدهی این کشور به حکومت کویت به ۱۵ میلیارد دلار میرسید. فشار کشورهای عربی برای پرداخت این مطالبات سبب شد تا صدام در نهایت با سوءاستفاده از یک درگیری مرزی قدیمی به خاک کویت حمله کرده و آن را اشغال کند؛ کاری که منجر به لشکرکشی گسترده امریکا به منطقه خیج فارس و در هم کوبیدن عراق شد. رژیم صدام پس از آن هرگز نتوانست کمر راست کند و در نهایت با حمله امریکا در سال ۲۰۰۳ فروپاشید. ایران نیز نه تنها نفوذ خود را در عراق حفظ کرد بلکه بعد از کنار رفتن ارتش بعث عراق توانست به بازیگر اصلی در عراق تبدیل شود.
با در نظر گرفتن همین وقایع است که میتوان به اهمیت کار امام (ره) در پذیرش قطعنامه پی برد. به طور حتم سخنان رهبری این امکان را فراهم خواهد کرد تا امکان نگرشی نو به ماجرای پذیرش قطعنامه فراهم شود.