زشت است، اما نه برای خودشان، بلکه برای فوتبال ایران. زشت برای خودشان اگر اندک معنایی داشت اینگونه چشم در چشم ملت دروغ نمیگفتند و با آبروی فوتبال ایران بازی نمیکردند، اما همواره با موجسواری روی احساسات مردم و زیادهخواه جلوه دادن مربیان و بازیکنان خارجی از گفتن حقایق سرباز زدند و کار را تا جایی پیش بردند که وجهه ایران خدشهدار شود.
تلخترین واژهای که میشد از زبان خارجیها در خصوص ایران شنید دروغگو بود. واژهای که به لطف آقایان این روزها از زبان بسیاری از بازیکنان و مربیانی که توسط مدیران نالایق و ناکارآمد باشگاههای ایران به بازی گرفته شدند، میتوان شنید. کیروش بارها از این واژه در مقابل ادعاهای تاج و فدراسیون کفاشیان استفاده کرد. استراماچونی هم ناراحتیاش تنها در همین زمینه بود که البته آقایان با راه انداختن موجی علیه مربیان خارجی سعی کردند از مهلکه فرار کنند تا کسی متوجه اصل داستان نشود. کالدرون هم تمام عصبانیتش دروغهایی بود که به کرات شنیده بود و روزی هم که میرفت با ناراحتی تمام این مسئله را پیش کشید که آقایان صراحتاً دروغ میگویند و حالا هم نوبت به میلیچ و پادووانی رسیده که مدیران فوتبال ایران را دروغگو خطاب کنند، آنهم با دلیل و مدرک.
آنچه مدافع برزیلی که به دلیل ضایعه نخاعی نتوانست به دوران ورزشی خود ادامه دهد، میگوید (چیزی که باعث ناراحتی من میشود، این است که بدانم همه آن افرادی که برای بازدید از من به مرکز توانبخشی در تهران آمدند، فقط میخواستند در بالین من عکس بگیرند و در اینترنت منتشر کنند) داستان تازهای نیست که ورزش و فوتبال ایران با آن بیگانه باشد. اینچنین اتفاقاتی را بارها و بارها شاهد بودهایم و حضور آقایان مسئول بر بالین ورزشکارانی که به هر دلیلی در بستر بیماری افتادهاند و دادن وعدههای رنگارنگ و فراموشی آن بعد از گرفتن عکسهای یادگاری تنها برای پادووانی نیست که رخ داده باشد و سالهاست که در ورزش ایران تکرار شده است. اینبار، اما این داستان یک بازیکن خارجی را آنقدر متعجب کرده که مسئولان فوتبال ایران را دروغگو خطاب میکند.
شاید اگر آن روز که خلیلزاده در رسانه ملیبدون هیچ خجالتی در چشم مردم نگاه کرد و به مردم در خصوص رفتن استراماچونی از ایران دروغ گفت تا اهمالکاریهای باشگاه استقلال را لاپوشانی کند یا وقتی که عرب به دروغ از آماده بودن پول برانکو خبر میداد و مذاکرات موفقیتآمیز با او برای ادامه همکاری یا آن زمانی که انصاریفرد در خصوص پرداختیها و نحوه عقد قراردادها و عمل کردن به آن صراحتاً دروغ میگفت و به همین دلیل شرمآور هم کارد را به استخوان کالدرون رساند یا اگر زمانی که طاهری با افتخار در خصوص قرارداد طارمی دروغ گفت و با جعل سند فوتبال ایران را در مجامع بینالمللی خجالتزده کرد، نهادهای نظارتی و بالادستی آنها را ملزم به پاسخگویی بابت حرفهای کذبشان میکردند، امروز شاهد آن نبودیم که ۴۸ ساعت بعد از انتشار اخباری مبنی بر پرداخت یکی از اقساط مالی باقیمانده باشگاه استقلال به هرویه میلیچ، عدم واریز پول به حساب این بازیکن و جعلی بودن مدرک ارائه شده در این راستا، نقل محافل و خبر پربازدید رسانهها شود!
صدالبته که میتوان مربیان و بازیکنان خارجی را بلای جان فوتبال ایران خواند. میتوان چشم بر واقعیت بست و برای ایستادن پشت مدیران داخلی، خارجیها را معضلی بزرگ برای فوتبال ایران دانست و موجی عظیم علیه آنها به راه انداخت. درست مثل داستانی که زمان رفتن استراماچونی و سپس کالدرون به راه افتاد. اما چشم بستن بر واقعیت و زدن خارجیهای فوتبال ایران وقتی که حق با آنهاست تنها میتواند باعث وقاحت بیش از پیش مدیران نالایق فوتبال ایران شود. مدیرانی که تا پیش از این اگر هنرشان دستدرازی بیحد و حصر به بیتالمال و چپاول آن بود، حالا به واسطه عدم نظارت بر فجایعی که به بار آوردهاند آبروی ایران را هم در معرض خطر قرار دادهاند و وجهه آن را در دنیا خدشهدار کردهاند. البته نه فقط به واسطه تعدد پروندههای شکایتی که در فیفا به صف شده و نتیجه بیتعهدی آقایان است که اینبار با دروغگوییهای بیحد و حصر و جعل کردنهایی که تصویری نادرست از فوتبال ایران را در دنیا به نمایش میگذارد. تصویری شرمآور که مقصر آن عدهای مدیر بیکفایت و نالایق هستند. مدیرانی که اگر هرچه زودتر دستشان از فوتبال ایران کوتاه نشود و سدی مقابل بیبندوباریهای اخلاقیشان کشیده نشود آبرویی برای فوتبالمان در دنیا باقی نخواهند گذاشت و ایرانی را که همه به مهماننوازی و خونگرمی مردمانش میشناختند، به دروغگویی شهره میکنند، در حالی که واقعیت چیزی جز این است.