«چند و چون نگارش یکی از اسناد گرانسنگ تاریخ انقلاب اسلامی» درگفتوشنود با موسی کیخا
از در که تو آمدیم، از اتاق برای پیشوازمان بیرون آمد. ما به هم رسیدیم. من جذب چهره آقا شدم. زابلیها سید خیلی دوست دارند. آقا هم جوان بودند و خیلی قشنگ! آمدند دست را گذاشتند روی سر من و پیشانیام را بوسیدند! به طوری که این طرف صورتم چسبید به لباس ایشان. دستی هم به سرم کشیدند و من را بیچاره کردند! دیگر آرام و قرار نداشتم و هنوز هم ندارم!
کد خبر: ۹۵۵۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۶