سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: نمایشهای «سکوت» و «شهر بد» به کارگردانی پاول ژوکوتاک از لهستان، «گلهای دستساز» به کارگردانی زیریار داداسیان از ارمنستان و نمایش «تسلا» به کارگردانی میخاییل گیگنتیس از یونان در بخش تئاتر مللِ سیوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به صحنه رفتند. نمایش «ارواح» از کشور سوئیس که شامل دو قطعه نمایش «جعبه» و «اتاق» میشد در ادامه جشنواره برای مخاطبان اجرا شد. فراخوان این دوره از جشنواره تیرماه سال جاری منتشر شد و آثار در بخشهای صحنهای، نمایشهای خیابانی، دیگرگونههای اجرایی، تئاتر ملل، مسابقه نمایشنامهنویسی، مسابقه و نمایشگاه عکس و پوستر تئاتر، کارگاهها و نشستهای تخصصی و بخش بهعلاوه فجر به صورت رقابتی و غیررقابتی به صورت تفکیکشده پذیرفته شدند.
تکیه بر هویت ملی و بومی
بخش تئاتر ملل با ظرفیت پذیرش حداکثر هشت نمایش غیرایرانی و ۱۵ نمایش ایرانی برگزار شد. برای پذیرش آثار در هر بخش شاخصهایی مدنظر است و در بخش تئاتر ملل ویژگی بارز این شاخصها کیفیت، تنوع و نوآوری است که البته این ویژگیها با بخشهای دیگر نیز مشترک است. ویژگیای که این بخش را از سایر قسمتها تمییز میدهد طرح اندیشههای جهانشمول با تکیه بر هویت ملی و بومی است.
گروههای ایرانی پذیرفته شده در مسابقه تئاتر بینالملل، ملزم هستند متن نمایشنامه خود را به زبان انگلیسی ترجمه کنند و گروههای خارجیزبان، در صورتی که نمایششان دیالوگمحور باشد باید متن نمایشنامه خود را به زبان فارسی ترجمه و تا یک ماه قبل از برگزاری جشنواره به دبیرخانه جشنواره ارائه کنند. این کار به منظور درج در راهنمای داوران و تماشاگران غیرایرانی و برعکس فارسیزبان است.
گروههای راه یافته به این مسابقه با توجه به ویژگیهای اجرایی نمایش بر اساس ضوابط اعطای کمک مالی جشنواره، حداقل ۷۰ میلیون ریال و حداکثر ۲۰۰میلیون ریال کمکهزینه دریافت خواهند کرد. با این تفاسیر برای تئاتری که کل سال بهواسطه کمبود بودجه کاسه چهکنم چهکنم در دست دارد لازم است برای انتخاب نمایش برتر ورودی به جشنواره و اعطای کمکهزینه به آنها تمام بررسیهای لازم را انجام دهد. بسیاری از نمایشهای خوب در طول سال با هزار مکافات و به این در و آن در زدن ۲۰ میلیون ریال کمک هزینه آنهم بعد از شش ماه دریافت میکنند، پس واقعاً انصاف نیست یک تئاتر بیکیفیت خارجی یکشبه ۱۰ برابر کمکهزینه آنها را صرفاً، چون از کشور خارجی است دریافت کند.
تعامل با سایر کشورها خصوصاً به بهانه اشتراک فرهنگ و نزدیک شدن هرچه بیشتر دو کشور زیباست، اما هر جشنوارهای قانون خودش را دارد. زمانی که بنیانگذاران و مسئولان اجرایی یک جشنواره قوانین ابتدایی آن را رعایت نکنند چه توقعی از کشورهای شرکتکننده و دوست میرود؟ نزدیک شدن دو کشور خوب است ولی به چه بهایی؟
هدفگذاریای که معیوب است
اگر هدف، شرکت در جشنواره نیست و بحث جذب گردشگران خارجی مطرح است که از سایر کشورها بیایند و در کنار تفریح و سفری که به ایران دارند، اثری هم به جشنواره ارائه دهند بحث جداست. اما اگر قسمت حرفهای کار مد نظر است هر کار در بخش بینالملل موظف است از یک ماه قبل ترجمه کارش را به دبیرخانه ارائه دهد نه یک هفته قبل آنهم اشتباه، ناقص و نصفه و نیمه. تنها توجیه این عمل آن است که این گروه دیر وارد بخش رقابتی جشنواره شده و تا یک هفته قبل اصلاً روحش هم از حضور در چنین جشنوارهای خبر نداشته که اگر اینچنین باشد خلاف قوانین حضور در جشنواره است. شما از ایران هم به جشنواره هر کشوری قصد ارائه کار داشته باشید یک مهلت زمانی در ارائه کار وجود دارد و اگر از زمان ارائه کامل کار با تمام ضوابط درجشده و حداقلهای موجود بگذرد جشنواره کار شما را نمیپذیرد. در برخی نمایشها بهویژه نمایش «تسلا» بیتجربگی در ارائه کار و کارگردانی اثر موج میزد. به دلیل یونانی بودن زبان کار تماشاگران از درک مفهوم عاجز و در کنار آن بازیگران کار هم از انتقال مفهوم بهوسیله زبان بدن عاجز بودند. بازیها بسیار ضعیف و دم دستی بدون رعایت نکات ابتدایی بازی روی صحنه بود.
الزامات پذیرش نمایش خارجی
در تئاتر بینالمللی، نمایش باید بهگونهای باشد که بدون توجه به دیالوگ حداقل بخشی از مفهوم کار بهوسیله بازیهای قوی، استفاده بهموقع و تأثیرگذار از موسیقی زنده یا پلیبک یا حتی به صورت مرسومتر با استفاده از زبان بدن به مخاطب منتقل شود. در کاری که تماماً دیالوگمحور است همانند کارهای اجراخوانی لازمه درک مطلب توسط تماشاگر تسلط بر زبان مقصد از سوی بازیگران یا برعکس تسلط بر زبان مبدأ از سوی تماشاگران است که این مورد به ندرت آنهم در کارهای انگلیسیزبان ممکن است اتفاق بیفتد نه در کاری یونانی زبان آنهم در یک سوژه علمی و روانشناختی. حداقل اگر سوژه کار اجتماعی یا فرهنگی بود یا معضلات مشترک جهانی که سبب ایجاد زبان مشترک شود، میتوانست همذاتپنداری با مخاطب رقم بخورد که البته این اتفاق نیفتاد. راه دیگر ارائه نمایش در این بخش درصورتی که کارگردان مایل به اجرای کارهای فرم یا خلاقانه نیست، میتواند استفاده از متون ادبی قدیمی شناخته شده باشد.
نمایش کاملاً دیالوگمحور «تسلا» که برگرفته از خود درگیریهای نیکلا تسلا حین اختراعاتش بود و از کشور یونان، مهد نمایش وارد رقابت شده بود، بدون رعایت این نکات ابتدایی روی صحنه رفت. ما در این نمایش ۸۰ دقیقهای تنها شاهد ترجمه چند دیالوگ کوتاه آنهم بدون رعایت قواعد دستوری دیالوگ بودیم. ترجمه همزمان برای کار وجود نداشت که البته برای کاری که تماماً دیالوگمحور است ترجه همزمان کارساز نیست. شما نمیتوانید تمام ۸۰ دقیقه نمایش را به مانیتور چشم بدوزید، چون کل کار را از دست میدهید.
ریتم این نمایش آنقدر خستهکننده بود که نیمی از تماشاگران حین اجرای کار سالن را ترک کردند. این اتفاق تنها بهخاطر ترجمه کار نبود، اگر این کار ترجمه خوبی هم داشت و حتی اگر به زبان فارسی هم بود بهدلیل رعایت نکردن نکات تکنیکی، نورپردازیهای نابجایی که چشم مخاطب را آزار میداد و در نظر نگرفتن جایگاه مناسب برای تمام تماشاگران برای تسلط به مانیتور کاری غیرقابل قبول بود. شاید این قضیه متأثر از بیتجربگی و جوان بودن کارگردان کار بود. البته در کشور خودمان شاهد ارائه کارهایی قوی توسط کارگردانان جوان هستیم ولی متأسفانه در نمایش میخاییل گیگنتیس شاهد این توانمندی نبودیم.
در انتها با تمام سختیها، امسال هم شاهد برگزاری جشنواره تئاتر فجر و خوشبختانه شاهد ارائه کار در بخش بینالملل هم بودیم و وجود چنین بخشی در خلال جشنواره باعث خرسندی است. امیدواریم در سالهای آینده شاهد روند قابل قبولتری در بخش انتخاب کارهای ورودی به جشنواره باشیم.