سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: دی ماه ۱۳۶۵ و در جریان عملیات کربلای ۴ نیروهای ایرانی برای بار دوم آن هم در مقایسی وسیع از یک رودخانه عریض عبور کردند و بخشی از خاک دشمن را به تصرف درآوردند. سال ۶۴ نیز در عملیات والفجر ۸، واحدهای غواص ایرانی از اروند عبور کرده و شبهجزیره فاو را به تصرف درآورده بودند. این امر در حالی صورت میگرفت که عبور از آب، یکی از نقاط ضعف ارتش بعث عراق به شمار میرفت. ارتشی که از بسیاری جهات برتری تجهیزاتی نسبت به نیروهای ایرانی داشت، هرگاه موضوع به عبور از آب میرسید، ناتوانیهایش به وضوح نمایان میشد.
عقده تصرف آبادان
آبادان از طریق اروندرود، تنها چند صد متر با عراق فاصله دارد. وقتی که جنگ تحمیلی شروع شد، آن شهری که پیش از آبادان مورد تهدید قرار گرفت، خرمشهر بود؛ چراکه مرزهای زمینی از طریق شلمچه، واحدهای زرهی دشمن را راحتتر به خرمشهر میرساند ولی آبادان محصور در بین رودهای اروند و کارون و بهمنشیر، هدف سختی برای دشمن به شمار میرفت. البته دشمن در ۱۹ مهر و با توجه به کمبود نیروهای خودی، از کارون عبور و به دشت آبادان رسوخ کرد، اما آنها در منطقهای، روی کارون پل زده بودند که از وجود نیروهای خودی خالی بود. همچنین شب نهم آبان ماه نیز از بهمنشیر عبور کردند و به محله ذوالفقاری آبادان ورود یافتند. اما این حرکت نیز در نقطهای صورت میگرفت که خالی از نیروهای ایرانی بود، چنانکه ورود دشمن به ذوالفقاری را یک اوراقچی ساده به نام دریاقلی سورانی به اطلاع رزمندهها رساند و ظرف چند ساعت کماندوهای عراقی ناچار به فرار از این منطقه شدند.
نهایتاً بعثیها پس از سقوط خرمشهر، توانستند آبادان را به محاصره خود درآورند. اما تا یک سال بعد که طی عملیات ثامنالائمه (ع) حصر آبادان شکست، بعثیها هرگز نتوانستند عبور عمدهای از آبهای محصورکننده آبادان داشته باشند و حسرت تصرف این شهر، چون عقدهای بر گلوی صدام باقی ماند.
دژ کرخه
در شمال خوزستان نیز دو لشکر یک و ۱۰ زرهی عراق به جهت تصرف شمال خوزستان و بستن گلوگاه استان و جدا کردن آن از بدنه کشور، تهاجمی سریع و برقآسا داشتند. اما نیروهای این دو لشکر پس از آنکه به کرخه رسیدند، دیگر نتوانستند به پیشروی سریع خود ادامه دهند. لشکر ۱۰ که از مرز شرهانی وارد شده بود، ابتدا عینخوش را اشغال کرد و با عبور از دشت عباس روز ششم جنگ تحمیلی به پل نادری (جسر نادری) روی کرخه رسید، اما در همین جا متوقف شد و هرگز نتوانست با عبور از کرخه، خود را به شهرهایی، چون شوش، دزفول و اندیمشک برساند. لشکر یک زرهی دشمن نیز از مسیر دیگری تاخت و تاز خود را انجام داد و به طرف ارتفاعات ابوصلیبی خات رفت، ولی در هفتمین روز از جنگ او نیز به دژ کرخه برخورد کرد و ناگزیر مثل تیپ ۱۰ متوقف و زمینگیر شد. چند ماه بعد، این نیروها به همراه دیگر واحدهای دشمن، در پی انجام عملیات فتحالمبین در نوروز سال ۶۱، از منطقه عقب رانده شدند و در این محور نیز عراق هرگز نتوانست از یک رودخانه عریض عبور کند.
غواصهای ایرانی
در نقطه مقابل بعثیها، نیروهای ایرانی که از حیث تجهیزات توانایی کمتری نسبت به دشمن داشتند، حداقل دوبار عبور عمده از عریضترین و عمیقترین رودخانه استان خوزستان یعنی اروندرود داشتند. بار اول در بهمن ماه ۱۳۶۴، غواصهای خطشکن توانستند هم جزیره امالرصاص را به تصرف درآورند و هم شبه جزیره فاو را به تصرف درآورند. هرچند که تصرف امالرصاص یک عملیات فریب بود، اما توانایی نیروهای ایرانی به عبور همزمان از چند محور و از یک رودخانه عریض را به نمایش میگذاشت. در پی تصرف خطوط دفاعی دشمن در فاو بود که دیگر نیروهای ایرانی وارد عمل شدند و طی ۷۰ روز جنگ بیامان، موقعیت نیروهای خودی در فاو تثبیت شد. کاری که دشمن هیچ گاه نتوانست انجام دهد. سال بعد نیز دوباره غواصهای ایرانی و تعدادی از نیروهای آبی خاکی از اروند عبور کردند و نقاط حساسی را در جزیره امالرصاص و دیگر جزایر اروند تصرف کردند. هرچند کربلای ۴ بنا به دلایلی توقف یافت، لیکن بار دیگر قدرت عبور نیروهای ایرانی از یک رودخانه عریض و عمیق را به همگان ثابت کرد.