کد خبر: 982505
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۲
رحلت والدین شهدا و یک خسران بزرگ برای جامعه
حالا با گذشت زمان سن والدین شهدا بالا رفته و بسیاری از آن‌ها دچار بیماری و کهولت سن شده‌اند. از این رو در سال‌های پایانی دهه سوم پس از جنگ، اخبار فوت والدین شهدا بیشتر شده است و هر ازگاهی یکی از این عزیزان مهمان فرزندان شهید خود می‌شوند. رحلت آن‌ها این تلنگر را به ما می‌زند اگر دیر بجنبیم و به ثبت و ضبط خاطرات آن‌ها نپردازیم، زمانی طول نمی‌کشد که جنگ از روایتگر‌هایی که والدین شهدا نام دارند، به کلی محروم می‌شود
احمد محمدتبریزی
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: در میان انبوه خبر‌های مختلفی که در سال‌های پایانی دهه نود می‌شنویم، بعضی از اخبار آنگونه که باید و شاید دیده نمی‌شوند. اخباری تلخ که خبر از یک اتفاق مهم تاریخی می‌دهند و نباید ساده از کنارشان بگذریم. خبر هجرت و پر کشیدن والدین شهدا در ماه‌های اخیر، بار‌ها منتشر و متأسفانه در میان حجم بالای اخبار کمتر دیده شد. خبرنگاران حوزه ایثار و شهادت به واسطه کارشان بیشتر از هر قشر دیگری با این جنس از اخبار آشنا هستند و هر بار که پدر یا مادر شهیدی از دنیا می‌رود، می‌دانند که چه گنجینه بزرگی از دست رفته است. با عروج هر کدام از این عزیزان سال‌ها حرف و خاطره از بین می‌رود و دریایی از حسرت و اندوه برجای می‌ماند. چه ناگفته‌ها و درد دل‌هایی در سینه این پدر و مادران نهفته بود که هیچ‌گاه فرصتی برای ابراز و گفتنش مهیا نشد.

خاطرات والدین شهدا نیاز نسل جوان
با پایان یافتن دفاع مقدس، خانواده شهدا مسئولیت مهم و تاریخی انتقال مفاهیم شهدا را برعهده گرفتند. اوایل دهه ۷۰ که زمان زیادی از پایان جنگ نگذشته و فضای جامعه همچنان متأثر از جنگ بود، شاید خیلی موضوع روایتگری و گفتن از شهدا در جامعه احساس نمی‌شد، چراکه مردم از نزدیک دفاع مقدس را لمس کرده و خانواده‌های بسیاری با حضور جوانانشان در جبهه از واقعیت‌ها و ظرفیت‌های دفاع مقدس آگاه بودند. اما رفته‌رفته نسل‌ها عوض شدند و نیاز‌ها و دغدغه‌های جوانان نیز تغییر کرد. هر چه از دفاع مقدس دور شدیم گفتن از ایثار شهدا و دلاوری رزمندگان بیشتر احساس شد. نوجوانان و جوانان تصویر روشن و درستی از دفاع مقدس و واقعیت‌های آن نداشتند و نیاز بود تا به طرق مختلف برایشان از جنگ و جبهه گفته شود. جامعه با گذشت زمان از فضای معنوی جبهه‌ها فاصله گرفته و مادی‌گرایی بر تفکر عموم جامعه غلبه کرده بود. در چنین فضایی گفتن از آن حال و هوای معنوی و عرفانی دفاع مقدس بیشتر احساس می‌شد.

در چنین شرایطی والدین شهدا یکی از بهترین راویانی بوده و هستند که بخشی از گنجینه جنگ را ذیل خاطرات خود دارند. آن‌ها همان کسانی هستند که رزمندگان را در دامان خود پرورش داده و از سبک‌زندگی‌شان، از ادب و تربیتشان و از اهداف و آرمانشان سخن‌ها دارند. آن‌ها این بار سنگین را به دوش کشیدند تا جامعه بیشتر با مرام شهدا آشنا شود. جوانان تشنه شنیدن چنین حرف‌هایی بودند و پدر و مادران شهدا با کلامی ساده و دلنشین از عزیزانشان می‌گفتند. از اینکه جگرگوشه‌شان بنا بر مسئولیتی که روی شانه‌هایش احساس می‌کرد، درس، دانشگاه و کارش را رها کرد و جانش را در طبق اخلاص گذاشت.

حالا با گذشت زمان سن والدین شهدا بالا رفته و بسیاری از آن‌ها دچار بیماری و کهولت سن شده‌اند. از این رو در سال‌های پایانی دهه سوم پس از جنگ، اخبار فوت والدین شهدا بیشتر شده است و هر ازگاهی یکی از این عزیزان مهمان فرزندان شهید خود می‌شوند. رحلت آن‌ها این تلنگر را به ما می‌زند اگر دیر بجنبیم و به ثبت و ضبط خاطرات آن‌ها نپردازیم، زمانی طول نمی‌کشد که جنگ از روایتگر‌هایی که والدین شهدا نام دارند، به کلی محروم می‌شود.

چشم‌انتظاری‌های مادران ۳ شهید
در چند ماه اخیر پنج پدر یا مادر سه شهید از دنیا رفته‌اند و این یک خسران بزرگ به شمار می‌رود. همچنین بنا بر اخبار ادارات کل بنیاد شهید و امور ایثارگران از استان‌های مختلف در شهریور ماه امسال، تنها در طول ۱۰ روز ۱۲ نفر از والدین دو شهید دار فانی را وداع گفتند. اگر به این آمار درگذشت پدر و مادرانی که یک فرزندشان در جبهه شهید شده‌اند را اضافه کنیم، متوجه خواهیم شد چه ظرفیت عظیمی در مدت زمان کوتاهی از دست رفته است. ظرفیت‌هایی که دیگر بازنخواهند گشت و امروز اگر می‌توانیم باید کاری برای ثبت خاطراتشان انجام دهیم.

مهر ماه امسال حاجیه خانم خاور لطفی‌پور جهرمی مادر سه شهید محمدباقر، محمدحسن و محمدکاظم شبیری رحلت کردند و ناگفته‌های زیادی را با خودشان بردند. همچنین دو فرزند این مادر قهرمان به نام محمدحسین و محمدصادق نیز از جانبازان سرافراز جنگ تحمیلی هستند. این مادر عظیم‌الشأن در حالی سه فرزندش شهید شدند که پیکر یکی از آن‌ها به نام محمدحسن هیچ‌گاه به خانه بازنگشت و برای بازگشت پیکر پسر دیگرش محمدباقر ۲۴ سال چشم‌انتظاری کشید. شهید محمدحسن شبیری با عضویت بسیجی در تاریخ ۲۹ آذرماه ۱۳۶۰در عملیات طریق‌القدس در جبهه بستان در سن ۳۰سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش تاکنون تفحص نشده است. شهید محمدباقر شبیری نیز در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۶۲در عملیات والفجر یک به شهادت رسید و مادر شهید سال‌ها منتظر آمدن خبری از فرزندش بود. در نهایت در زمستان سال ۱۳۸۵ پیکر شهید تفحص و در زادگاهش در جهرم به خاک سپرده شد.

سینه این مادر شهید لبریز از حرف و درد بود و هیچ کس بهتر از او نمی‌توانست از ایثار و ازخودگذشتگی و از فداکاری و عظمت کار یک مادر بگوید. در چنین زمانه‌ای هیچ کس بهتر از ایشان نمی‌توانست برای مادران امروزی از نحوه تربیت فرزندان صالح سخن بگوید و معنای حقیقی عاقبت بخیری فرزند را برایشان توضیح دهد.

پدری رزمنده با ۳ شهید
حاج آقا حبیب‌الله حسینی بهرمانی پدر شهیدان سرافراز حسن، علی و مهدی حسینی بهرمانی در آبان ماه امسال به فرزندان شهیدش پیوست. ایشان از رزمندگان دفاع‌مقدس بود و پس از شهادت دو فرزندش همراه دیگر فرزندان در جبهه‌های دفاع مقدس حضور یافت. شهید مهدی حسینی بهرمانی در عملیات بیت‌المقدس ۷ در شلمچه و حسن حسینی بهرمانی در منطقه دشت عباس با تیر مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. شهید علی حسینی بهرمانی در عملیات والفجر ۳ در منطقه مهران مفقود و پس از ۱۳ سال پیکرش شناسایی شد و به زادگاهش بازگشت. این پدر بزرگوار نیز در کنار از دست دادن سه جوان رشیدش سال‌ها منتظر آمدن پیکر جگرگوشه‌اش بود.

در آبان ماه امسال پدر شهیدان ابول پورمفرد در سن ۹۲ سالگی به علت کهولت سن و ایست قلبی در شهرستان شیراز دعوت حق را لبیک گفت. شهیدان احمدرضا، غلامحسین و محمدرضا ابول پورمفرد به ترتیب اول آبان ماه سال ۱۳۵۹، ششم مهرماه سال ۱۳۶۵ و ۲۳ خردادماه سال ۱۳۶۷ در مناطق آبادان و اروندرود به شهادت رسیدند. پدر شهدا از دلاوران تنگستان بود که با انگلیسی‌ها مبارزه می‌کرد. با شروع جنگ تحمیلی، پدر شهیدان در جبهه حاضر می‌شود: «چهار سال در آبادان راننده تانکر آب جبهه بودم و در پشتیبانی و تدارکات مشغول شدم. عراقی‌ها می‌خواستند پالایشگاه را بزنند. قطعات را از آنجا به شهر‌های دیگر منتقل کردیم تا از بین نروند. احمدرضا که به ورزش رزمی علاقه زیادی داشت همان روز‌های اول جنگ به جبهه آمد و دوم آبان ماه سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید. غلامحسین ۲۷ ساله بود که ازدواج کرد. چند ماه از ازدواجش می‌گذشت که عازم منطقه شد. به واسطه دقت و هوشی که داشت، فرمانده مرز آبی آبادان شد و پس از چند سال حضور در جبهه در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید.»

او از ماجراهایش برای فرزندانش تعریف می‌کرد. فرزندانش تحصیلکرده و مبارز بودند. محمدرضا دانشجوی لیسانس زبان فرانسه بود و در دانشگاه شهید بهشتی تهران تحصیل می‌کرد. پدر شهیدان درباره محمدرضا می‌گوید: «او دانشجوی کارشناسی زبان فرانسه بود. در دانشگاه طوری برخورد کرده بود و آنقدر باهوش و با استعداد بود که استادش آمده بود خانه ما می‌گفت این پسر از استادهایش بهتر و بیشتر می‌داند. محمدرضا در اسفندماه سال ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه شیمیایی و مجروح شد. او در گردان امام مهدی (عج) لشکر ۱۹ فجر خط‌شکن بود و سرانجام در عملیات بیت‌المقدس ۷ به تاریخ ۲۳ /۳ /۶۷ در پاسگاه زید به شهادت رسید.»

تلخی پاییز با رحلت والدین شهدا
در آذر ماه باز هم خبر تلخ درگذشت والدین شهدا به گوش رسید. حاجیه خانم عشرت مینا مادر مکرمه سه شهید گرانقدر سیدعلی محمد سیدمحمد مهدی و سیدمحمدجواد فرصتیان» در ۱۶ آذر ماه به دلیل کهولت سن و ایست قلبی دعوت حق را لبیک گفتند و به فرزندان شهیدش پیوستند. شهیدان سیدمحمدجواد، سیدمحمدمهدی و سیدعلی محمد فرصتیان به ترتیب در سال‌های ۱۳۶۰، ۱۳۶۱ و ۱۳۶۵ در مناطق کرخه، خرمشهر و فاو به شهادت رسیدند.

همچنین چند روز پیش حاج‌آقا حسین عرب سرخی پدر شهیدان سرافراز مجتبی، محسن و محمدرضا عرب سرخی از میانمان رفتند تا یکی دیگر از ذخایر معنوی‌مان را از دست دهیم. شهید مجتبی عرب سرخی ۱۵ اردیبهشت سال ۶۱ در عملیات بیت‌المقدس، محسن عرب سرخی ۲۳ اسفندماه سال ۶۳ در جزیره مجنون و محمدرضا عرب سرخی ۲۱ دی ماه ۶۵ در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

در کنار والدینی که سه شهید تقدیم انقلاب کرده‌اند، در پاییز امسال بیش از ۱۰ پدر یا مادر شهید از دنیا رفته‌اند. حاج سیدمهدی آوینی، پدر شهید بزرگوار مرتضی آوینی، پدر شهیدان سیدعلی و سیدیوسف موسوی امیری، پدر شهیدان سیدرحمت و سیدمحسن حسینی و پدر شهیدان رجب و علیرضا یداللهی در همین چند وقت اخیر از جمع‌مان رفتند. همچنین مادر شهیدان سیدمهدی و سیدعلی سیدجوادی، مادر شهیدان رحمت‌اله و لطف‌اله هاشم‌زاده، مادر شهیدان اباذر و رحمان مهدی‌پور، مادر شهیدان حسنعلی و حسینعلی بابایی، مادر شهیدان رضا و سهرابعلی نجفی‌گیری و مادر شهیدان علی و حسین طالبی نتاج به دیار حق شتافتند و به فرزندان شهید‌شان پیوستند.

پدر و مادر شهدا برکت این مملکت هستند. وجودشان نعمتی است و تا در قید حیات هستند باید از وجودشان استفاده کنیم. سرکشی به آن‌ها و نشستن پای صحبت‌هایشان باعث شور و شعفشان می‌شود. هر کاری که می‌خواهیم برای این بزرگواران انجام بدهیم باید همین حالا انجام دهیم و تعلل و سستی افسوس و حسرت را برایمان به همراه خواهد داشت. از همه مهم‌تر باید از این گنجینه‌های عظیم استفاده کنیم و پای خاطرات و درد دل‌هایشان بنشینیم. امروز بزرگ‌ترین مأموریت آن‌ها که دل در گرو ارزش‌های دفاع مقدس دارند موضوع جمع‌آوری خاطرات و استخراج آن برای نسل‌های آینده است. زمان با سرعت به پیش می‌راند و قبل از آنکه دیر شود، باید آستین‌های همت را بالا زد و پای صحبت‌های والدین شهدا نشست. نهضت جمع‌آوری خاطرات باید مأموریت این روز‌های همه ما باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار