کد خبر: 981888
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۹
«جاندار» به ابتدایی‌ترین شکل ممکن ساخته شده است، موضوعی که در این فیلم مطرح می‌شود کپی شلخته‌ای از چند فیلم با همین موضوع است، اما کلیت ساختاری و چیدمان شخصیت‌ها و حتی بده بستان دیالوگ‌ها بر اساس فیلم «ابد و یک روز» شکل گرفته و سراسر فیلم پر از دیالوگ‌هایی است که میان افراد خانواده رد و بدل می‌شود.
افشین علیار
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: فیلمنامه مهم‌ترین بخش ساختمان یک فیلم سینمایی است که اگر انسجام نداشته باشد کلیت یک فیلم تلف می‌شود. اساساً در سینمای ایران اهمیت این عنصر تا حدود زیادی نادیده گرفته می‌شود چراکه نویسنده اثر تصور می‌کند حفره‌های عمیق در اجرا رفع می‌شوند و به همین دلیل فیلم‌ها بر اساس دیالوگ شکل می‌گیرند، به طوری که یک سوژه مثل قصاص انتخاب و پیچیدگی‌های غیرمرسوم در آن گنجانده می‌شود و نتیجه آن فیلمی مانند جاندار است؛ قصه‌ای نحیف و لاغر که قرار است در اجرا سروشکل بگیرد، اما زور دو فیلمساز جوان به پیشبرد آن نمی‌رسد و فیلمنامه رمقی برای ادامه یافتن ندارد و همه چیز منتهی به دیالوگ و فریاد‌هایی می‌شود که اساساً ربط منطقی ندارند و مخاطب از این همه گره‌های الکی کور خسته می‌شود.

«جاندار» تنزل نگرشی یک خانواده ایرانی را نشان می‌دهد، فیلم از ایده دچار مشکل است و به دلایل کاملاً مشخص نتوانسته حتی یک فیلم تلویزیونی باشد، دو فیلمساز با شلوغ کردن موقعیت‌ها تلاش کردند حفره‌ها را کور کنند، اما این حفره‌ها سر باز می‌کنند و مخاطب می‌تواند درک کند که فیلم بر اساس دیالوگ‌گویی کارگردانی شده است؛ یک ملودرامِ موقعیت که در ایجاد موقعیت هم لنگ می‌زند، گرهی که در فیلم موجود است آنقدر سست و دم‌دستی است که برای مخاطب نمی‌تواند جدی باشد، به‌وجود‌آوری دو موقعیت شادی و غم اساساً دیگر در اینچنین فیلم‌هایی جواب نمی‌دهد، اینکه یک جوان چاقو در شکم کسی بزند و بعد خانواده قاتل در به درِ رضایت باشند نخ‌نما شده و پوسیده است. سکانس دادگاه را چند بار در سینمای ایران با همین زاویه‌ها دیده‌ایم، دو جوان کارگردان حتی برای این سکانس هم به خودشان زحمت نداده‌اند در چیدمان سکانس دست به نوآوری بزنند، دوربین بلاتکلیف فقط کلوزآپ و مدیوم شات می‌گیرد. دیالوگ‌ها کاملاً قابل حدس هستند، واکنش‌ها و حتی ری‌اکشن‌ها تکراری‌اند، اینکه پدر دو بار ازدواج کرده چه چیزی را می‌تواند تغییر یا گسترش بدهد؟ زن شوهردار برای گرفتن رضایت نزد خواستگار قبلی‌اش می‌رود، جالب است که انگشترش را هم درمی‌آورد! زن شوهردار به خواستگار قبلی‌اش از عشق می‌گوید، اما نام این را اجبار و وظیفه خواهری نمی‌شود گذاشت، وظیفه خواهری با خیانت علیه شوهر فرق می‌کند و چه بد که مادر دختر هم دوست دارد این خیانت رخ بدهد، اساساً نشان دادن این مسائل در سینما فاجعه است و حتی می‌تواند عواقب خطرناکی داشته باشد، پدر خانواده منفعل است و تقصیر‌ها پای او نوشته می‌شود. نعیم پسر بزرگ خانواده هم مثل پدرش است. از زنش جدا شده با پسر خردسالش در خانه پدر زندگی می‌کند، حسین و پدرام امیری نتوانسته‌اند موضوع فیلم‌شان را از در جا زدن نجات بدهند برای همین پایان فیلم آنقدر زودهنگام است که مخاطب باور نمی‌کند، چرا باید «جاندار» زود و بی‌حاصل به اتمام برسد؟ مگر می‌شود؟ به نظر می‌رسد فیلم آنچنان درگیر پیچیدگی‌های بی‌حاصل می‌شود که نمی‌تواند پایان منسجمی داشته باشد، پایان باز و پایان نیمه‌بسته بهانه‌ای می‌شود برای نابلد بودن در پایان‌بندی که اساساً فیلم قابلیت اینگونه رها شدن در پایان را ندارد، چراکه التهاب موضوعی این فیلم پایانی شسته رفته را می‌طلبد.

فیلم جاندار به شدت کم جان و شلخته است و روی پرده سینما لق می‌زند و تنها متکی به بازیگرهایش ساخته شده که البته از هیچ کدام از بازیگران بازی استانداردی نمی‌بینیم یا بهتر است اینطوری بگوییم که، چون شخصیت در این فیلم نداریم، بازیگران نقش‌های پیشین را دوباره اجرا کرده‌اند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار