سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مجید مجیدی با ساخت آخرین فیلمش که همکاری مشترک سینمای هند با ایران را موجب شد و شکست سختی در گیشه خورد، این بار با انتخاب یک بازیگر آثار بعضاً تجاری احتمالاً قصد دارد در فیلم بعدیاش نگاه جدیتری به گیشه داشته باشد. اگرچه بهترین آثار سینمایی او، چون «بچههای آسمان» و «رنگ خدا» نیز که در دهه ۷۰ ساخته شدند در گیشه موفق عمل کردند و تا حدودی با استقبال گرم تماشاگران روبهرو شدند، اما آخرین فیلم این فیلمساز هرگز نتوانست توجه مخاطبان عام سینما را به خود جلب کند.
قهرمانان بینوا
مجید مجیدی را باید خوشسابقهترین فیلمساز ایرانی که آثارش در جشنوارههای غربی درخشیدهاند، لقب داد. او در آثارش اگرچه به موضوع فقر میپرداخت، اما از فقر پلهای برای تحقیر جامعه ایرانی و منفعتطلبی شخصی نساخت. او هیچگاه در آثارش درباره معضلات اجتماعی در ورطه بزرگنمایی فرونغلتید. اگر در «بچههای آسمان» درباره فقر فیلم ساخت، هرگز زیباییهای زیست یک خانواده فقیر را از نظر دور نداشت و روی این زیباییها تأکید داشت. او هیچگاه مانند فیلمسازانی که طبقات محروم را در ورطهای از کثافت کامل ترسیم کردند تا دل جشنوارههای خارجی را به دست بیاورند عمل نکرد و اتفاقاً وقتی محرومیت را به تصویر میکشید تمایل داشت تا به نقاط مثبت زیست جامعه محرومان اشاره کند و البته به طور عادی نگاه انتقادآمیز خود به فاصلههای طبقاتی و تبعیض در جامعه را نیز نشان میداد. در عین حال که از طبقات محروم سوءاستفاده نمیکرد و آنها را انسانهایی شریف نشان میداد که با وجود کمبودها شرافتمندانه زندگی میکنند، انتقاد به وضع موجود درباره محرومان جامعه را نیز لحاظ میکرد. این نگاه اعتدالی به مفهوم فقر که در سینمای مجیدی وجود داشت، تقریباً در آثار هیچ کدام از فیلمسازان مطرحی که آثار آنها در جشنوارههای خارجی مورد توجه قرار میگرفت، وجود نداشت. سینمای جشنوارهای ایران طبقات محروم را همواره انسانهایی به تصویر کشیده است که به دلیل محرومیت قافیه را باخته و دچار زیستی غیرشرافتمندانه شدهاند؛ رویکردی که برای مثال میتوان رد آن را در آثار جعفر پناهی و سعید روستایی دنبال کرد. در واقع ضد قهرمان در این آثار حرف اول را میزنند، اما در آثار مجیدی بینوایان قهرمان هستند.
مجیدی باز هم کودکی میکند
مجید مجیدی در دهمین فیلم سینمایی خود نیز به کودکان کار که مسئله اجتماعی مهم این روزهاست، میپردازد. او در بهترین آثار سینماییاش همواره روایتی از کودکان را ترسیم کرده است. رنگ خدا، بچههای آسمان، بدوک، پدر و باران جزو بهترین آثار سینمایی او هستند که کاراکتر محوری آنها کودکان و نوجوانان بودهاند. او حتی در فیلم سینمایی محمدرسولالله نیز مقطع کودکی پیامبر اسلام (ص) را برای روایت خود انتخاب کرد؛ اثری که البته برخلاف دیگر آثار او به دلیل ضعف فیلمنامه نتوانست انتظارات را پاسخ دهد و به اثری ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل شود. تازهترین کار مجید مجیدی با نام «خورشید» فیلمبرداریاش را از دو هفته قبل در جنوب تهران آغاز کرده و تا کنون علاوه بر بازیگران کودک، جواد عزتی نیز جلوی دوربین هومن بهمنش رفته است.
فیلمنامه خورشید را مجید مجیدی و نیما جاویدی نوشتهاند و پیشبینی میشود که فیلمبرداری آن، حدود دو ماه ادامه داشته باشد. سرمایهگذاری فیلم سینمایی «خورشید» را مجید مجیدی و امیر بنان بر عهده دارند و داستان آن را میتوان یادآور آثار شاخص کارنامه مجیدی دانست.
از گلزار تا جواد عزتی
انتخاب بازیگری، چون جواد عزتی که بیشتر سابقه بازی در فیلمهای کمدی تجاری را در کارنامه خود دارد، برای بازی در فیلم مجیدی اتفاق عجیبی است که البته کنجکاوی دوستداران این سینماگر مطرح را برمیانگیزد. جواد عزتی طی سالهای اخیر جزو گرانترین و پرفروشترین بازیگران سینمای ایران بوده است. البته توفیق او تنها به خاطر بازی در آثار تجاری خلاصه نمیشود و این بازیگر هرگاه که در اثری جدی جلوی دوربین رفته نیز توانسته نگاهها را به خود جلب کند. بازیهای موفق در فیلمهای ماجرای نیمروز یک و ۲ تأییدی بر این ادعاست.
سال گذشته وقتی فیلم «آن سوی ابرها»ی مجیدی در گیشه با استقبال کاملاً سرد مخاطبان مواجه شد، این کارگردان در اقدامی عجیب از محمدرضا گلزار برای حضور در مراسمی مرتبط با فیلمش دعوت به عمل آورد. اتفاقی عجیب که نمیشد انگیزهای جز جلب توجه مخاطب عام سینما برای فروش بیشتر درباره آن متصور شد. اینکه مجیدی نشان میداد فروش فیلمش برایش اهمیت زیادی دارد و حتی حاضر است برای این هدف دست به دامن بازیگر درجه سهای، چون گلزار شود خود موضوع قابل بحث و البته بررسی بود. گلزار را همه اهل سینما و بازیگری میشناسند که بیش از آنکه نان هنرش را بخورد بهخاطر چهرهاش در سینما مطرح است. البته گرایش مجیدی به سینمایی که مخاطب عام را هم با خود همراه کند را باید به فال نیک گرفت. سینمای ایران همواره از آثار و فیلمسازانی که مخاطب عام برایشان بیارزش تلقی شده و تنها برای مخاطب خاص آن هم در ورای مرزهای ملی فیلم ساختهاند، ضربه خورده است. برخی فیلمسازان جشنوارهای حتی به طور صریح اعلام میکردند که اکران فیلمشان در داخل ایران و ارتباط با مخاطب عام برایشان اهمیتی ندارد و بعضا بودند فیلمسازانی که اغلب آثارشان اساساً در سینماهای ایران اکران نمیشد و اگر هم میشد مخاطب نمیتوانست با آن ارتباط سالمی برقرار کند. به طور قطع مجید مجیدی با انتخاب بازیگری، چون جواد عزتی قصد تولید فیلمی تجاری و کممایه را ندارد چراکه او سالها پیش با به کار بردن این جمله که صدای پای ابتذال را در سینمای ایران میشنود به رواج فیلمفارسیهای کممایه انتقاد کرده بود و به طور قطع سعی میکند مانند گذشته فیلمی فاخر تولید کند. برای همین نباید مجید مجیدی را دنبالهرو فیلمسازی، چون کمال تبریزی بدانیم که پس از یک دوره موفقیت در ساخت آثار قابل اعتنا در سینمای ایران به سمت ساخت آثار تجاری سخیف روی آورد. مجید مجیدی را از این نظر باید معتدلترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران قلمداد کرد. کسی که هم برای مردم فیلم میسازد، هم در آثارش مردم را تحقیر نمیکند و هم سینما را به عنوان هنری عامهپسند در نظر دارد ضمن اینکه همواره مخاطبان خاص و حرفهای سینما نیز آثار او را دوست دارند و جنبههای هنری و فنی فیلمهای او آنان را به وجد میآورد. در ادامه نگاهی گذرا به برخی آثار مهم کارنامه سینمایی مجید مجیدی خواهیم داشت.
بچههای آسمان
بچههای آسمان به کارگردانی مجید مجیدی محصول ۱۳۷۵ است. این فیلم مورد تحسین منتقدان و جامعه قرار گرفت و باعث شناخت جامعه غرب از مجیدی شد. بچههای آسمان اولین فیلم ایرانی است که به عنوان پنج نامزد نهایی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان در سال ۱۹۹۸ انتخاب شده بود و همچنین جایزههای معتبری از جمله جایزه فیپرشی جشنواره بینالمللی فیلم مونترال را به دست آورد. پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او میشود تا کتانی را از زهرا دریافت کند و با آن به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای به موقع رساندن کفشها به علی میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا اینکه در مدرسه یک مسابقه برگزار میشود، در این مسابقه به نفر سوم یک کتانی جایزه میدادند.
راجر ایبرت در مورد «بچههای آسمان» نوشت: این فیلم آموزنده و دارای سکانسهای فوقالعاده است. بچههای آسمان با فیلم دزد دوچرخه مقایسه شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. نشریه اگزماینر سه فیلم از مجید مجیدی را در کنار آثار عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی در میان ۱۰ فیلم برتر سینمای ایران معرفی کرده است.
فارین پالیسی «بچههای آسمان» را جزو ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ایران دانست. بچههای آسمان در آسیا مورد توجه بسیار قرار گرفت و در سنگاپور جزو پرفروشترین فیلمهای خارجی این کشور و در ژاپن نیز این فیلمنامه در متون درسی کتاب آموزش زبان انگلیسی دوره دبیرستان تدریس میشود. بخشی از فیلمنامه فیلم بچههای آسمان در کتاب درسی مقطع راهنمایی نیز قرار داده شده است. این فیلم در کشورهای امریکا، برزیل، هنگکنگ، ژاپن، استرالیا، سنگاپور، لهستان، آرژانتین، آلمان، اسپانیا، هلند، مکزیک، نروژ، مالزی، فرانسه، بلژیک، یونان و کره جنوبی به نمایش درآمد.
رنگ خدا
رنگ خدا چهارمین ساخته بلند مجید مجیدی است. محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد...
استیفان هلدن در نگاهی مشابه ابرت در ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۹ در نیویورک تایمز مینویسد: این فیلم در حد بالاترین درجه وضوحی که یک فیلم ممکن است بدان برسد، نشان میدهد که دارای رسالتی دینی است، اما تجربهای ژرف از تأمل در جهان طبیعی را در اختیار ما قرار میدهد... فیلم رنگ خدا گوهری دیگر است که از سرچشمهای واحد، یعنی از یکی از پویاترین سینماهای ملی جهان به ما عرضه شده است. فیلم رنگ خدا در ایالات متحده امریکا از راه فروش در حدود فقط ۳۰ سینما حدود ۲ میلیون دلار به دست آورد. با توجه به قیمت ناچیز بلیت آن، این مبلغ، برای هر سینمای خاورمیانهای و بسیاری از سینماهای دیگر به جز فیلم تایوانی آنجلی که اسکار سال ۲۰۰۰ را گرفت بیسابقه است. این فیلم جوایز بینالمللی زیادی را نصیب خود کرد.