جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، یکی از مشکلات اساسی پلیس هنگام مواجهه با اتباع افغان این است که این افراد به راحتی و با تغییر هویت خود وارد ایران میشوند که پلیس برای دستگیری و شناسایی آنها با مشکل روبهرو میشود. مرد افغانی که سه سال قبل در افغانستان مرتکب قتل شده بود با هویت جعلی به ایران فرار میکند که در نهایت چند روز قبل شناسایی و دستگیر میشود. چندی قبل مأموران پلیسآگاهی تهران از طریق پلیس اینترپل کشور افغانستان با خبر شدند مردی به نام شفیق که سهسال قبل در افغانستان مرتکب قتل شده است به ایران گریخته و در تهران مشغول به کار است. بدین ترتیب مأموران پلیس به دستور قاضی رضوانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه قاتل فراری را آغاز کردند. بررسیهای مأموران نشان داد قاتل فراری در این مدت چند باری به کشور افغانستان رفته و دوباره به تهران برگشته و در حال حاضر در کارگاه تولید قفسههای آهنی در جنوب تهران مشغول به کار است. دو روز قبل مأموران پلیس مخفیگاه متهم را که اتاقکی در کارگاه تولیدی قفسههای آهنی بود شناسایی و قاتل فراری را بازداشت کردند. صبح دیروز متهم برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجوییها به درگیری با مقتول و برادرش اعتراف کرد، اما ادعا کرد که مقتول در آن درگیری مسلحانه با اصابت گلوله دوستانش به قتل رسیده است. پس از این متهم به دستور قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم برای تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین قاضی پرونده دستور داد متهم پس از تحقیقات از طریق پلیس اینترپل تحویل مأموران پلیس کشور افغانستان شود.
گفتوگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
شفیق هستم ۳۰ سال سن دارم.
متأهلی؟
بله، هفتسال قبل در افغانستان ازدواج کردم و در حال حاضر سهپسر و دو دختر دارم.
چند سال در ایران مشغول به کار هستی؟
من از ۱۵ سال قبل به ایران رفت و آمد دارم و کار میکنم.
یعنی به خاطر قتلی که در افغانستان انجام دادی به ایران فرار نکردی؟
حادثه قتل سال۹۴ بود و من قبل از آن در ایران کار میکردم.
چرا مرتکب قتل شدی؟
مقتول با شلیک گلوله دوستانش به قتل رسید و من دخالتی نداشتم.
درگیری مسلحانه بود؟
بله.
علت درگیری چه بود؟
به خاطر خرید و فروش ماشین با دو برادر اختلاف پیدا کردم و در نهایت به درگیری مسلحانه و قتل یکی از آنها پایان یافت.
بیشتر توضیح بده؟
سال۹۳ تصمیم گرفتم همسر و فرزندانم را به ایران بیاورم و برای همیشه در ایران زندگی کنیم. به همین خاطر به افغانستان رفتم و دو دستگاه خودروی تویوتا و فوردی که داشتم به قیمت ۳۳۵۰ و ۳۱۰۰دلار به دو برادر به نامهای لطیف و بشیر فروختم. خودروی فورد را به لطیف فروختم و قرار شد چنانچه خودرو مشکلی داشت تا ششماه بعد میتواند به من برگرداند. پس از یکماه لطیف خودرو را پس داد و گفت: موتورش ایراد دارد و من هم طبق توافقی کرده بودم ماشین را پس گرفتم، اما مدتی بعد او ادعا کرد جعبه ابزار خودش را داخل خودرو جا گذاشته است. به او گفتم که ماشین را فروختهام و جعبه ابزار داخل خودرو نبوده، اما او اصرار میکرد که کم کم به تهدید رسید و همین موضوع باعث درگیری روز حادثه شد.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
فروردین سال۹۴ بود که از ایران برای دیدن خانوادهام به افغانستان رفتم. آن روز در خانه پدریام بودم که صدای شلیک از داخل کوچه به گوشمان رسید. وقتی به بیرون نگاه کردیم، دیدیم لطیف و برادرش همراه تعدادی از بستگانش به داخل کوچه ما آمدهاند و با اسلحه کلاشنیکف در حال تیراندازی هستند. آنها ما را تهدید کردند اگر از خانه بیرون نیاییم خانه را به رگبار میببندند و همه اعضای خانواده ما را میکشند که من و برادر و پدرم به داخل کوچه رفتیم. آنها ما را به رگبار بستند و من و برادر و پدرم خودمان را روی زمین انداختیم که دوتیر آنها به در خانه ما برخورد کرد و پس از کمانه کردن به لطیف و برادرش اصابت کرد.
بعد چه شد؟
بستگانش دو برادر زخمی را برای درمان به شهر بردند و ما هم همگی از ترس خانهمان را از روستا بار کردیم و به روستای دیگری رفتیم که فهمیدیم لطیف فوت کرده و به همین دلیل پدرم مرا فراری داد که مجبور شدم با هویت جعلی به ایران بیایم تا شناسایی نشوم.
چطور در ایران شناسایی شدی؟
بستگان و دوستان مقتول، مرا دیده بودند و به آنها در افغانستان اطلاع داده بودند.
برادر مقتول در شکایتش و شاهدان عینی گفته بودند که شما با اسلحه آنها را هدف قرار دادی؟
دروغ میگویند. آنها با همه درگیری مسلحانه دارند و مقتول قبل از اینکه فوت کند به اتهام قتل تحت تعقیب مأموران پلیس بود.