سرویس سیاسی جوان آنلاین: محمدجواد ظریف میخواهد جناحی و سیاستزده نباشد، اما میشود. میخواهد مواضعش در راستای حفظ و تأمین منافع ملی باشد، اما نمیشود. میخواهد غرور ملی ایرانیان را بالا ببرد، اما نمیتواند. میخواهد غربگرا به نظر نرسد، اما میرسد. ظریف حالا از آن مردی که با غرور ایستاده بود و مدال و نشان درجه یک شجاعت و لیاقت با دستان رئیسجمهور بر سینهاش زده میشد، فاصله گرفته و سخنان او در کنگره حزب ندای ایرانیان نشان میدهد پایان عصر دیپلماسی اعتدالی ظریف آغاز شده است و حالا او به جای مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میتواند سخنران نشستهای دستچندم حزبی باشد. فرقی نمیکند تصویر بزرگ ظریف فردای سخنرانیاش در این نشست حزبی عکس صفحه اول چند روزنامه اصلاحطلب باشد؛ همه آنچه اصلاحطلبان را ذوق زده کرده و در صفحات اول خود منعکس کردهاند، انتقاد صریح ظریف از یک روزنامه و صداوسیماست. سطح وزیر خارجه ایران مشاجره جناحی با دو رسانه است؟ شاید هیچ چیز مثل تیترهای رسانههای اصلاحطلب از سخنان ظریف بر آغاز عصر پایان ظریف صحه نمیگذارد. کسانی که از ابتدا هم ظریف را در همین سطح حزبی میپسندیدند و حالا ذوق زده سخنان او علیه دو رسانه هستند. ما، اما ظریف را در قامت نماینده یک ملت و یک حکومت برابر قدرتهای بزرگی که دشمنمان هستند، میخواستیم. این است که سخنان اخیر او نه تنها قانعمان نمیکند بلکه معترض هستیم. چرا معترض؟ این گزارش چرایی این اعتراض را بیان میکند.
آقای ظریف! جناحی نباشید
محمدجواد ظریف در کنگره حزب ندای ایرانیان سخنرانی میکند. همین مکان سخنرانی جای سؤال است و ما حق داریم بپرسیم آقای ظریف در نشست حزبی چه میکنید؟ خوشبین باشیم، برای دفاع از منافع ملی و گزارش از تلاش برای حفظ منافع آنجاست. او سخنانش را اینگونه آغاز میکند: «به دلیل اینکه همواره در وزارت خارجه بودهام، نمیتوانستم فعالیت حزبی داشته باشم، اما محیط پرشور حزبی به من این اجازه را میدهد درباره موضوع سیاست خارجی صحبت کنم. سیاست خارجی حوزه منافع ملی است، حوزه تقابل جناحی نیست.» سخنان زیبایی است، اما با مواضع وزیر خارجه هماهنگی ندارد. او اواخر تابستان ۹۳ در سفر به نیویورک برای حضور در اجلاس سالانه سازمان ملل، در شورای روابط خارجی امریکا و در پاسخ هاله اسفندیاری - فعال براندازی نرم- در اظهارنظری قابل تأمل گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی (مجلس دهم) برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد، حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند.» بله، او از غرب خواست به خاطر انتخابات مجلس در ایران در پیامی که با نوع عملکردش به مردم ایران میدهد، دقت کند! حالا میگوید سیاست خارجی حوزه تقابل جناحی نیست.
یک سال بعد بود که جان کری، وزیر خارجه وقت امریکا گفت: «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات (مجلس) چه میشود، اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی میافتند.» نگرانی وزیر خارجه امریکا برای وضعیت جناح روحانی و ظریف در انتخابات مجلس باید باعث شرمندگی ظریف میشد، اما نشد! اظهارنظراتی از این دست در میان مقامات امریکایی که در واکنش به سخنان جناحی و نسنجیده ظریف گفته شد، باز هم وجود دارد که مجال بیان نیست، اما فقط اظهارات نبود و در عملکردها هم به کمک ظریف و روحانی آمدند. سنای امریکا فروردین ۹۶ یعنی یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران، بررسی تحریمهای جدید را به تعویق انداخت و کورکر رئیس کمیته روابط خارجی سنا گفت: «پیشنویس تحریم جدید، قبل از انتخابات ایران رسماً وارد چرخه قانونگذاری نخواهد شد. علت، نگرانی اروپا از تأثیر تشدید تحریمها بر سرنوشت میانهروها در انتخابات است.» تحریمها برای ملت ایران به عقب نیفتاد، اما برای جناح حاکم یعنی ظریف و روحانی و برای ضعیف نشدن آنان در انتخابات داخلی معوق شد! این است که میگوییم: محمدجواد ظریف میخواهد جناحی و سیاست زده نباشد، اما میشود. او منافع ملی را کنار گذاشت و مقابل دشمنان ملت ایران سر درددل سیاسی و جناحی باز کرد تا وضعیت جناح متبوعش در انتخابات و در مقابل رقبای داخلی تضعیف نشود.
آقای ظریف! پاسدار غرور ملی باشید
محمدجواد ظریف در کنگره حزب ندای ایرانیان قدرت اصلی ایران را مردم ایران میداند و میگوید: «مردم ایران مبنای قدرت ما هستند. هر چه که میخواهید به عنوان مبنای قدرت در نظر بگیرید، همسایگانمان در آن مبناها از ما جلوتر هستند؛ یکی عضو ناتو است، دو تا از آنها سلاح هستهای دارند و امثال آنها. کل هزینه تسلیحاتی و بودجه تسلیحاتی ایران برای هر فرد در کل منطقه نسبت به سایر کشورها پایینترین است؛ عربستان سعودی ۶۹ میلیارد دلار هزینه خرید سلاح کرده است، جمهوری اسلامی با هر چه که در حوزه دفاعی دارد هزینهاش زیر ۱۶ میلیارد دلار است، پس چه چیز است که ما را قدرتمندترین کشور منطقه کرده است؟ این مردم ما هستند که ما را قدرتمند کردند.» البته سخنان ظریف تا یک جایی درست است و قدرت اصلی ایران مردم ایران هستند. ملتی که با وحدت و ایستادگی کشور را سربلند کردهاند، اما نمیشود توجه به این منبع اصلی قدرت با تضعیف دیگر گزارههای قدرت جمهوری اسلامی ایران همراه نباشد؟! برای آنکه بگوییم مردم ایران اصلیترین گزاره قدرت ایران هستند، آیا لازم است حتماً قدرت نظامیمان را تخریب کنیم؟ خصوصاً از زبان مسئول سیاست خارجی کشور که سخنانش توسط بیگانگان دقیق رصد و تحلیل میشود؟! آیا برای تحسین ملت ایران لازم است این پیام را به دشمنانمان بدهیم که ما از نظر تسلیحاتی از شما عقبتر هستیم (که البته گزاره درستی نیست) و بودجه نظامیمان هم از شما کمتر است و در کل قدرت نظامی و تسلیحاتی ما را جدی نگیرید؟! این سخنان ظریف یادآور همان اشتباه بزرگی است که چند سال قبل کرد و صریحاً گفت: کل توان نظامی ایران در ۱۰دقیقه نابود میشود و واکنش رهبری، حضرت آیتالله خامنهای را موجب شد که «یک وقتى یکى از مسئولان کشور درباره مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود، بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولان کشور قرار بدهید، بیایند یک خردهاى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود.» قبل از رهبری هم بسیاری از مسئولان نظامی کشور به وزیر خارجه تذکر دادند که اطلاعاتش در مورد توان تسلیحاتی کشور نادرست است. حالا چرا وزیرخارجه باید راه غلط رفته را دوباره بپیماید؟!
غرور ملی فقط همین هم نبود که ظریف آن را نشانه گرفت. وقتی کمکهای مردمی به یمن نرسید، وقتی به دو نوجوان ایرانی در جده تعرض شد، وقتی به مقامات دولت ایران ویزا داده نشد، وقتی پاسپورت ایرانی از ارزش افتاد، وقتی نماینده ایران در سازمان ملل اجازه ورود به خاک امریکا را نیافت، وقتی به هواپیمای حامل وزیر خارجهمان سوخت ندادند، وقتی با ایرانیها در برخی فرودگاهها با بیاحترامی رفتار شد، وقتی بیدلیل دیپلماتهایمان اخراج شدند و وقتی... و وقتی... و وقتی... غرور ملی بر باد رفت. گویا کمی دیر رسیده است آقای ظریف! حالا عملکرد خود را فراموش کرده و همه غرور ملی را در تیتر یک روزنامه و یک برنامه صداوسیما میبیند و میگوید چرا نمیخواهند غرور ملی ایرانیان حفظ شود! روزنامه و رسانه که در سطح عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور مؤثر نیستند، حتی اگر تحلیل او در مورد این دو رسانه درست باشد!
آقای ظریف! غربگرا نباشید
محمدجواد ظریف میگوید: «مشکل ما این است که از طیفهای مختلف فکریمان و کسانی که طرفدار تعامل با دنیا هستند تا کسانی که به عنوان دلواپس شناخته میشوند یک اشتباه دارند، آن اشتباه این است که غرب را مرکز جهان میبینند. دنیای امروز ما دنیای پساغربی است. دنیا عوض شده و غرب مرکز عالم نیست، بنابر این سیاست نگاه به شرق معنی نمیدهد، همان طور که سیاست نگاه به غرب هم معنی نمیدهد، چون غرب به شرق و شرق به غرب نگاه میکند. همه نگاهمان را در امریکا متمرکز نکنیم و خیال نکنیم هر اتفاقی در دنیا یک سرش در امریکاست.» شعار نه شرقی، نه غربی که سالها ظریف را به آن دعوت میکردیم، حالا در سخنان او نمود یافته، اما همزمان دیگران را متهم به غربگرایی و شرقگرایی میکند! باید یاد آقای ظریف آورد که چه کسی امریکا را کدخدا خواند! چه کسی گفت: «امضای وزیر خارجه امریکا تضمین است»؟! چه کسی گفت: «رئیسجمهور امریکا مؤدب و باهوش است»؟! و ...
آقای ظریف! دنبال راه دیگری باشید
ظریف غیرجناحی نبوده، حافظ منافع ملی نبوده، غرور ملی را پاس نداشته و مخالف غربگرایی هم نبوده است. او میخواهد با متهم کردن دیگران به آنچه خود متهم به آن است، از شکست بگریزد، اما این کار نه اخلاقی است و نه حرفهای. مردم میفهمند، رسانهها میفهمند و سیاستمداران را هم میفهمند. برای فرار شکست باید مسیر دیگری را ظریف بپیماید، بازگشت صادقانه به مواضع و آرمانهای انقلاب اسلامی.