کد خبر: 910544
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۰
پزشکی که در امریکا به جرم مسلمانی بیش از 7 سال زندانی و شکنجه شد
علی اسکات ویتکوویچ نوشیعه‌ای از جمهوری چک است که ...
معصومه طاهری
علی اسکات ویتکوویچ نوشیعه‌ای از جمهوری چک است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به امریکا رفت و همان‌جا در دانشگاه هاروارد در رشته پزشکی مشغول به تحصیل شد و به مدارج بالای علمی هم دست یافت، اما بعد از مدتی او را به بهانه تروریست بودن دستگیر و روانه زندان کردند. بعد از تحمل سختی‌های زیاد علی اسکات به چکسلواکی تبعید شد که او آنجااز طریق سفارت ایران به تهران می‌آید و هم‌اکنون مشغول تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه تهران است. فرصتی دست داد تا با وی بیشتر آشنا شویم:

شما در دوران قدرت و خفقان شدید کمونیست‌ها در شوروی فعالیت‌های مبارزاتی داشتید؛ کمی در این‌باره توضیح بدهید.

بله آن زمان به دلیل تسلط کمونیست‌ها چیزی به نام دین در شوروی معنایی نداشت. من دانش‌آموز بودم ولی برخلاف سن کم خیلی اهل مطالعه بودم. دوست داشتم بچه‌های هم سن و سال خودم را نسبت به شرایط موجود آگاهی بدهم تا اینکه مسئولان مدرسه متوجه شدند و با فشار و تهدید می‌خواستند مانع شوند. اینقدر به من کار درسی دادند تا فرصتی نداشته باشم درباره اسلام فکر کنم، چه برسد روشنگری ولی از زمان خواب، برای مطالعه استفاده می‌کردم بعد از مدتی با همراهی دوستان جنبش دانش‌آموزی را تشکیل دادم تا علیه کمونیست فعالیت کنیم. جنبش را سازماندهی و هدایت می‌کردم. هر بار هم مردم را تشویق به تظاهرات و تجمعات خیابانی می‌کردیم تا اینکه سال ۱۹۸۸ تظاهرات عظیمی به راه انداختیم که به دست پلیس سرکوب شد، ولی همین اتفاق مطلع فروپاشی کمونیست در چک بود، چون بعد از ۱۰ روز کمونیست از هم پاشید و نظام جمهوری چک برپا شد.

در آن زمان چند سال داشتید؟

۱۸ ساله بودم ولی به دلیل فعالیت و شناختی که داشتم بیشتر از سن و سالم می‌فهمیدم برای همین هم به عنوان مشاور رئیس‌جمهور در امور خارجه انتخاب شدم.

پس چرا به امریکا مهاجرت کردید؟

همه چیز در ابتدا خوب بود ولی کم کم دولت جدید از اهداف خود دور شد و با مردم نتوانست ارتباط برقرار کند و دچار مادی‌گرایی و قدرت‌طلبی شد برای همین شرایط را دوست نداشتم و تصمیم گرفتم کشور را ترک کنم و امریکا هم فضای نسبتاً مناسب علمی داشت. به آنجا رفتم تا بتوانم ادامه تحصیل بدهم؛ هرچند از نظر شرایط مالی و زندگی وضعیتم خوب نبود، اما خوب درس خواندم و جزو دانشجویان نمونه بودم، حتی استادیار دانشگاه هاروارد هم شدم.

بعد از رفتن به امریکا چرا ورق برگشت و زندانی و حتی شکنجه شدید؟

بعد از مهاجرت به امریکا در دانشگاه هاروارد در رشته پزشکی تحصیل می‌کردم و از دانشجویان برتر این دانشگاه هم بودم و به عنوان مشاور تز‌های پی. اچ. دی هم در همین دانشگاه فعالیت می‌کردم، اما در کنار این مسئله شخصاً اقدام به تحقیق و مطالعه درباره اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی ایران داشتم در نتیجه این تحقیقات کم کم به حقانیت تشیع و انقلاب اسلامی پی‌بردم و علاقه و عشقی عجیب نسبت به امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در خود حس کردم. به دنبال همین تحقیقات بعد از چند ماه نیرو‌های اف‌بی‌آی به بهانه تروریست بودن به خانه‌ام ریختند و من را دستگیر کردند و هفت سال و نیم در زندان‌های امریکا زیر شکنجه‌های مرگبار گرفتار شدم.

در امریکایی که مدعی آزادی بیان و عقیده است، گرایش به اسلام و تشیع جرم است؟

این‌ها فقط شعار‌های دهان‌پرکن برای فریب افکار عمومی جهانیان است. من در کنار درس و تحصیل، مطالعه هم می‌کردم و این دغدغه را داشتم که فردای قیامت چگونه باید محشور شوم و پاسخگو باشم؟ به‌خاطر همین شروع به مطالعه و تحقیق دینی کردم. سرانجام دریافتم در دین اسلام یک خدا، یک پیامبر و یک کتاب وجود دارد. متوجه شدم مسلمانان در مسئله امام اختلاف‌نظر دارند و در این میان امام علی توجه من را به خود جلب کرد. همچنین درباره مسائل سیاسی دنیا هم مطالعه داشتم. در کل دو سؤال در ذهن من شکل گرفت؛ اولاً چرا امریکا به کشور‌هایی که اکثریت جمعیت آن‌ها مسلمان هستند حمله می‌کند؟ ثانیاً هر مذهبی مدعی است که کامل‌ترین و بهترین است، چطور باید مطمئن شد که کدام مذهب بهترین است؟ بنابراین سعی کردم تا با مطالعه درباره قوانینِ مختلف در اسلام آگاهی به دست بیاورم برای همین به مسجدی در نزدیکی هاروارد رفتم و از امام جماعت مسجد پرسیدم چرا امریکا به مردم بیگناه دنیا فقط به خاطر اینکه مسلمان هستند حمله می‌کند و آن‌ها را می‌کشد؟ او گفت، چون امریکا فکر می‌کند آن‌ها تروریست هستند. گفتم من از طریق اینترنت راجع به آن‌ها اطلاعاتی به دست آورده‌ام. این‌ها کودک و زن هستند لطفاً راجع به این افراد بیگناه به من بگو! این کودکان و زنان و افراد مسن چه اقدامِ تروریستی انجام داده‌اند؟ او خیلی عصبانی شد و گفت: بحث ما در این مورد به اتمام رسیده و گفت: اسلام دینِ صلح‌طلبی است و اینکه او از صلح حمایت می‌کند. گفتم اگر از صلح حمایت می‌کنی چرا برای دولت امریکا که این افراد بیگناه را می‌کشد کار می‌کنی؟ و از این سؤال من ناراحت شد.

با توجه به اینکه جایگاه علمی خوبی داشتید تنها به خاطر همین سؤالات دستگیر شدید؟

بله متأسفانه؛ هر مسجد رسمی در امریکا مستقیماً توسط دولت اداره می‌شود. من آن زمان اطلاعی از این مسئله نداشتم. فکر می‌کردم این شخص به سؤالاتم درباره اسلام پاسخ می‌دهد، نمی‌دانستم هدف اصلی او گسترشِ اسلام نیست؛ بلکه هدفش نابودی اسلام است. از حرف من ناراحت شد و گفت که من تهدیدی برای امریکا هستم و او در موردِ من به دولت اطلاع خواهد داد. من به او گفتم این تلفن من تماس بگیرید. این کار را نکرد، خیلی ترسیده بود و تماس نگرفت ولی از یک زن در آنجا خواست که با اف‌بی‌آی تماس بگیرد و به آن‌ها اطلاع بدهد که من تروریست هستم. شش ماه بعد تعدادی از مأمورین امنیتی امریکا بدون اجازه وارد خانه من شدند و مرا به زندان بردند. وقتی از آن‌ها دلیل جرم خود را پرسیدم، گفتند مستنداتی داریم که ثابت می‌کند شما تروریست هستی. گفتم ثابت کنید! آن‌ها خانمی را به من نشان دادند و گفتند به اف‌بی‌آی زنگ زده گفته شما یک تروریست هستی! من از آن خانم پرسیدم شما به چه دلیل من را تروریست می‌دانید؟ گفت: اصلاً تاکنون تو را ندیده‌ام و اصلاً نمی‌شناسم. گفتم پس چطور فهمیدی که من تروریست هستم؟ گفت: یک نفر اینطور به من گفته... به او گفتم شغل شما چیست؟ گفت: یکی از وظایفم رفتن به مساجد و تظاهر به اسلام است تا اطلاعات آن‌ها را به دولت امریکا بدهم و با همین بهانه هفت سال و نیم در زندان حبس بودم.

چه شد دوباره شما را به جمهوری چک تبعید کردند؟

دولت امریکا با شکنجه و فشار‌های زیاد در مدت هفت سال و نیم به عنوان تروریست نتوانست علیه من مدرکی پیدا کند به همین خاطر تمام اموال و دارایی و جایگاه اجتماعی که به عنوان استاد دانشگاه داشتم را از من گرفتند و فاقد اعتبار اعلام کردند. بعد از این مدت سراغم آمدند و گفتند تو آزادی و ما می‌توانیم تمام اموال و ثروت و جایگاه تو را بازگردانیم به شرطی که پیشنهاد ما را بپذیری و از دین اسلام بازگردی و اظهار پشیمانی کنی. وقتی من موافقت نکردم با دستبند و زنجیر مرا به کشور چکسلواکی فرستاند.

از قرار آمدن شما به ایران هم برایشان خوشایند نبود؟

بله همین طور است؛ وقتی من را به چک فرستادند فرار کردم و به سفارت ایران پناه بردم و تقاضای آمدن به تهران را داشتم، اما امریکایی‌ها نمی‌گذاشتند و اجازه نمی‌دادند. خودشان با آن همه خشونت و وحشی‌گری برخورد می‌کردند تازه می‌گفتند به سرزمین دیکتاتوری خواهی رفت و گرفتاری‌ات بیشتر می‌شود. دو سال طول کشید تا بتوانم راهی ایران بشوم.

شما امروز همان جایگاه علمی و دانشگاهی امریکا را ندارید؛ آیا پشیمان نیستید؟

در امریکا استاد دانشگاه بودم و می‌خواستم در دانشگاه تهران هم درس بخوانم ولی با وجود ۱۲ سال تحصیل و مطالعه دانشگاهی مجبور شدم دوباره از همان ابتدای ترم دانشگاهی شروع کنم؛ البته، چون برای پزشکی پول و هزینه زیادی لازم است اگر از عقاید شیعی و اسلامی خودم منصرف می‌شدم در امریکا قطعاً از من حمایت می‌شد تا درس بخوانم ولی این را بگویم که از انتخاب اسلام و شیعه شدن پشیمان نیستم. من اعتمادم به خدا و اهل بیت خیلی زیاد است. مطمئن هستم همانطور که تا به حال دستم را گرفته‌اند بعد از این هم خودشان کمکم خواهند کرد تا بتوانم ادامه تحصیل بدهم و اصلاً نیازی به حمایت امریکا ندارم. امیدوارم بتوانم با علم پزشکی در راه اسلام به مردم خدمت کنم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار