همين چند روز قبل بود که وزير ورزش و جوانان تأکيد کرد که مشکل مالي براي تيمهايي که قرار است به مسابقات آسيايي جاکارتا اعزام شوند، وجود ندارد. اين حرف يعني همه امکانات براي ورزشکاران و تيمهاي ملي مهياست و دغدغهاي نيست، اما وقتي پاي درددل ورزشکاران مينشينيم، حرفهايي کاملاً متفاوت ميشنويم. حرفهاي پردردي که بسياري خوب ميدانند بيانش عاقبت خوشي برايشان به دنبال نخواهد داشت و ميتواند به محروميت از تيم ملي و توبيخهاي اينچنيني منجر شود، اما کارد که به استخوان ميرسد، لب باز ميکنند و چند جملهاي به زبان ميآورند، چند جمله کوتاه که نشانگر دنيايي از درد و غصه است.
درددل ورزشکاران زياد است، ورزشکاراني که با جان و دل و مشكلات فراوان براي كشورشان افتخار كسب ميكنند. با وجود اين پا پس نميکشند، ولي کمترين توقعي که دارند، ديده شدن است، توقعي که کمتر از سوي مسئولان پاسخ داده ميشود.
سهراب مرادي سال گذشته رکورد مجموع دنيا را در دسته ۹۴ کيلوگرم ميشکند، اتفاقي که براي اولين بار رخ ميدهد و او انتظار ديده شدن دارد. رکوردشکني اين وزنهبردار که با تلاش فراوان به دست آمده، نه آنطور که بايد ديده ميشود و نه حمايتي از سوي مسئولان صورت ميگيرد. مرادي ميگويد اين مسئله برايش اهميتي ندارد، اما چه ميتواند جز اين بگويد؟ او براي کشورش زحمت ميکشد، همين که مردم اين را بدانند برايش کافي است. با اين حال ميخواهد که مردم اين را هم بدانند که اين موفقيتها براي مسئولان ارزشي ندارد. شايد اينطور دلش آرامتر شود. مرادي اينگونه خود را قانع و آرام ميکند، اما ديگران چه بايد بکنند؟
درددل سهراب مرادي، درددل ورزشکاران زيادي است که بارها در لابهلاي صحبتهايشان خواستار حمايت و توجه مسئولان شدهاند. خواستار حضورشان در تمرينات تا شايد اندکي از مشکلات را به چشم ببينند يا حداقل شاهد زحمات زيادي که آنها ميکشند، باشند اما خواستههاي آنها همواره با مصاحبههاي دلفريب و وعدههاي عملي نشده، پاسخ داده ميشود. وزير ميگويد مشکل مالي وجود ندارد، اما چطور اين ممکن است وقتي حرف دل ورزشکاران چيزي کاملاً متفاوت از آن چيزي است که سلطانيفر ميگويد. يا وزير به راستي نميداند مشکلات مالي چيست که اينطور ميگويد يا... .
با حرف نميتوان به جايي رسيد. جاکارتا ميدان نبرد است. همه براي مدال و عنوان ميآيند. با دست پر هم ميآيند و براي رسيدن به موفقيت هم برنامه دارند و هم هدفگذاري كردهاند. البته ورزشکاران کاروان اعزامي ايران هم مثل هميشه با هدف کسب عنوان و مدال راهي ميشوند، اما با دل پر و مشکلاتي که گفته ميشود وجود ندارد و اين چطور ممکن است، وقتي هر روز شاهد مصاحبه يکي از ورزشکاران هستيم که با استيصال خواهان حمايت مسئولان و توجه آنها هستند. چطور وزير ورزش از عدم وجود مشکلات مالي ميگويد، وقتي در کنار مصاحبه او ميتوان مصاحبههاي فراواني را يافت که همه به نوعي در خواست کمک و حمايت دارند!
ورزش اين روزها خسته است، خسته از وعدههاي توخالي، خسته از شعارهاي رنگارنگ، خسته از رؤياهايي که سعي ميشود واقعي جلوه داده شود، اما واقعيت ندارند. واقعيتهاي تلخي که به وضوح ديده ميشوند، اما نه در نگاه مسئولان! اين نگاه پايان خوشي ندارد، کما اينکه همين امروز هم ميتوان نشانههايش را ديد. نشانه يأس و افسردگي که در کلام بسياري از ورزشکاران وجود دارد، ورزشکاراني که از جان و دل مايع ميگذارند، اما نه ديده ميشوند و نه حمايت و همين باعث ميشود تا کمکم دلسرد و نااميد شوند و نااميدي مساوي با مرگ است، مرگ موفقيتهايي که اگر نباشد، مسئوليتي هم نيست که آقايان رياست آن را به دست بگيرند و پشت تريبون آن براي وعده دادن بايستند.