
در حاشيه بودن فعاليتهاي فرهنگي در ورزش ايران و به خصوص در فوتبال بر کسي پوشيده نيست، اينکه در فدراسيون فوتبال و در رأس مديريت باشگاهها کمتر مديري حواسش به فرهنگسازي است را کمتر کسي ميتواند انکار کند. نيمنگاهي به وضعيت فرهنگي حاکم بر باشگاهها و رفتارهاي خارج از عرفي که از خيلي از فوتباليستها سر ميزند، در کنار فضاي نامناسب استاديومها به خوبي گوياي واقعيت تلخي است که نتيجه بيتوجهي به فرهنگ و مسائل اجتماعي در فوتبال کشور است. در همين راستا صحبتهاي صادقانه گرشاسبي، سرپرست باشگاه پرسپوليس را بايد ستود، وقتي كه به خاطر بدهيهاي کلان باشگاه نتوانستند کار فرهنگي انجام دهند، عذرخواهي ميکند. با اينكه سرپرست پرسپوليس معترف به کمکاري در اين حوزه است، اما از اينکه برنامههاي فرهنگي در اولويتهاي چندم باشگاه قرار دارد، بايد گلايه کرد و به وي خرده گرفت كه چرا باشگاهي که پسوند فرهنگي ورزشي دارد، چنين مسئله مهمي را همواره در ردههاي آخر قرار داده تا امروز و با توجه به شرايط بغرنج مالي و اقتصادي، كلاً چنين وظيفه مهمي به فراموشي سپرده شود.
البته چنين نگاهي تنها مختص باشگاهي مانند پرسپوليس نيست و اين معضل را ميتوان به تمامي فوتبال ايران از باشگاهها گرفته تا فوتبال ملي تعميم داد. واقعيت تلخي است که فوتبال فقر فرهنگي دارد و کمتر مديري است که نسبت به چنين مسئلهاي حساس باشد و براي آن قدمي بردارد. تمام اينها در شرايطي است که با توجه به سبقه فرهنگي و ديني کشورمان، توجه به مسائل فرهنگي در تمام بخشها همواره بايد جزو اولويتها قرار گيرد و با توجه به مفاهيم پهلواني و جوانمردي که ريشه در اعتقادات دارد، شخصيت و فرهنگي که يک ورزشکار در يک ميدان ورزشي نماينده آن است، بايد از اهميت بالايي برخوردار باشد. با وجود چنين سابقهاي، اما در ورزش به خصوص فوتبال چنين اولويت مهمي همواره ناديده گرفته شده است و اين مسئله سبب شده تا امروز مديري مانند گرشاسبي با صداقت نسبت به اين کمکاري عذرخواهي کند.
درست است كه مشکلات اقتصادي در کشور وجود دارد و اين موضوع به باشگاهها هم رسيده و سبب شده تا دخل و خرج آنها با هم نخواند و هر سال بر بدهيهاي باشگاهها افزوده شود، اما به نظر ميرسد توجيه کمکاري در برنامههاي فرهنگي به دليل کمبود منابع مالي جفا به فرهنگ است، به مسئلهاي که با وجود اولويت داشتن بر قهرماني، همواره زير سايه آن قرار گرفته و خروجي اکثر باشگاهها در اين رابطه صفر بوده است. با توجه به اين معضلات خيلي از باشگاهها حتي معاون يا مسئول فرهنگي ندارند و همين مسئله باعث شده تا مشکلات فرهنگي در فوتبال بيداد کند. مطالعه تنها گوشهاي از پرونده فساد در فوتبال که توسط مجلس تهيه شده به خوبي فضاي غيرفرهنگي و غيراخلاقي را که بر فضاي فوتبال حاكم است، نشان ميدهد، فسادي که بخش اعظم آن به کمکاري و بيتوجهي مديران فوتبال به فرهنگسازي و مسائل فرهنگي برميگردد.
در همين راستا صحبتهاي سرپرست باشگاه پرسپوليس درباره اينکه مشکلات اقتصادي نگذاشته به فرهنگسازي برسند نميتواند قابل قبول باشد، به خصوص که فرهنگسازي بايد همواره در اولويتهاي اول باشگاهها قرار گيرد. بهرغم وجود مشكلات اقتصادي، اما بايد براي فرهنگسازي از مشكلاتي كه اهميت كمتري دارند، چشمپوشي كرد. اهميت فرهنگسازي و اشاعه مباني اخلاقي و اعتقادي در فوتبال با توجه به توصيههاي ديني به قدري اهميت دارد که بايد در رديف اول برنامهها قرار گيرد. به همين دليل نميتوان با متمسک قرار دادن بدهيها و مشکلات اقتصادي از زير بار مسئوليت آن شانه خالي کرد. در شرايطي توجيه مشکل مالي براي عدم توجه به برنامههاي فرهنگي تأثيرگذار رنگ ميبازد که يک باشگاه سالانه نزديک به 50 ميليارد براي قرارداد بازيکنان و ساير امور جاري باشگاه هزينه ميکند.
در صورتي که مديري به کار فرهنگي اعتقاد داشته باشد، ميتواند با اندکي صرفهجويي در بودجهاي که براي قراردادهاي بازيکنان هزينه ميشود، کارهاي بزرگ فرهنگي انجام دهد، فعاليتهايي که به طور قطع ميتواند فوتبال را از فضاي غيراخلاقي و غيرفرهنگياي که اين روزها بر آن حاکم است، دور کند. بهتر است در اين زمينه گرشاسبي و ديگر مديران فوتبال ايران حرف کاشاني، عضو هيئت مديره پرسپوليس که ديروز در مصاحبه با يکي از خبرگزاريها گفته بود «تيمها بايد در مسائل فرهنگي هم قهرمان شوند» را سرلوحه برنامههاي مديريتيشان قرار دهند.