فارغ از اينكه بحرانهاي بانكي از نظر اقتصادي داراي سه سطح (هجومبانكي، وحشتبانكي و بحرانبانكي) است، در مطلب پيشين (28 آذر) اشاره كرديم «هجوم بانكي» زماني اتفاق ميافتد كه تعداد زيادي از سپردهگذاران، بانك يا مؤسسهاي مالي و اعتباري، در يك زمان، قصد برداشت پول و سپرده خود را از آن بانك يا مؤسسه داشته باشند. در چنين صورتي مشتريان بر اين باورند (معمولاً هم اين باور از اخبار يا شايعاتي شروع ميشود كه بين مشتريان و سپردهگذاران، دهانبهدهان در جامعه نقل ميشود) كه مؤسسه طرف قرارداد آنها توان كافي براي بازپرداخت مطالبات آنها را ندارد يا به زودي اين توان را از دست خواهد داد. در چنين حالتي مشتريان و سپردهگذاران براي اينكه دچار ضرر و زيان مالي نشوند به بانك يا مؤسسه مراجعه ميكنند و چون خبر ورشكستگي، انحلال يا ناتواني آن بانك از پرداخت ديون و مطالبات، به صورت عمومي منتشر شده، ناگاه با سيلي از سپردهگذاران مواجه خواهد شد. سپردهگذاران در اين وضع ميخواهند سپردههاي خود را از اين بانك يا مؤسسه به مؤسسهاي معتبرتر انتقال دهند يا سپرده خود را برداشت كنند و از خطر احتمالي دور كرده و شخصاً آن را در قالب پول نقد و به صورت ارزهاي رايج خارجي يا شمش طلا و... حتي اوراق بهادار تبديل و شخصاً آن را نگهداري كنند.
موضوع طبيعي كه ميتوان آن را با يك مثال ساده بيان كرد، اين است كه فرض كنيم يك بانك يا مؤسسه 10 طلبكار دارد، زماني (هر پنج يا شش ماه) ممكن است يكي از طلبكاران، مراجعه و طلب خود را دريافت كند و موضوع خاتمه يابد اما زماني كه همه آنها (مثلاً وقتي كه خبر ورشكستگي يا ناتواني مالي بانك يا مؤسسه را شنيده باشند) به ناگاه همه با هم براي اخذ طلب خود هجوم ميآورند، عملاً پرداخت به آنها غيرممكن ميشود و هر لحظه هم وضع بحرانيتر خواهد شد. «هجوم بانكي» دقيقاً نمايانگر وضع فوق است، يعني وقتي همه سپردهگذاران با هم به بانك هجوم ببرند، هم فضاي روحي و رواني متشنج ميشود و هر لحظه خبر نااميدكننده و شايعه بيشتر ميشود، به اين دليل عملاً پول نقد بانك و داراييهاي سهلالوصول آن به ناگاه كاهش پيدا ميكند، «احتمال سوخت» در افواه افزايش مييابد و افراد بيشتري هم براي برداشت مراجعه ميكنند، چنين وضعي كاملاً بيثباتكننده است. «وحشت بانكي»، دامنه كار را وسيعتر ميكند و هجوم به جاي اينكه به يك بانك باشد، به تعداد بانكهاي بيشتري سرايت ميكند و عملاً مردم به اين دليل كه نوعي بياعتمادي به سيستم، دچار ميشوند و هر آن ميخواهند زودتر از نظام بانكي داخلي خارج شوند و در اين صورت زنجيره ورشكستگي بانكها به وجود ميآيد و عملاً اقتصاد كشور با بحران اساسي همراه خواهد شد.
آنچه مسلم است اینکه همه اينها از يك «هجوم بانكي» يا BANKRUN به يك مؤسسه مالي يا بانك شروع ميشود. شايعات دهانبهدهان ميچرخد و مردم به جاي اينكه خبر را از منابع دلسوز اقتصاد كشور كسب كنند، از منابعي ممكن است كسب خبر كنند كه آن منابع خودشان آب بر اين آسياب و نفت بر آتش بياعتمادي ميريزند تا اوضاع وخيمتر شود؛ همان اتفاقي كه براي كاسپين افتاد، اگر در همان موقع انتشار خبر مثلاً درباره مؤسسه كاسپين كه بيشتر سر زبان است، مردم براي دريافت سپردهها هجوم نميآوردند (كه البته حقشان بوده) هيج بعيد نبود اوضاع با آرامش بيشتري قابل حل بود، به عنوان مثال اگر مردم ميدانستند كه مؤسسه كاسپين، در راستاي قانون بازار غيرمتشكل پولي و سياستهاي ابلاغي شوراي پول و اعتبار بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران به منظور ساماندهي و تبديل وضعيت تعاونيهاي اعتبار آزاد، از تجميع تعاونيهاي اعتبار فرشتگان، اميد جلين گرگان، عام كشاورزان مازندران، حسنات اصفهان، دامداران و كشاورزان كرمانشاه، الزهرا مشهد، بدر توس و پيوند تشكيل شده است تا براساس روش مشخص انتقال داراييها و بدهيها تكليف سپردهگذاران را تعيين كند، به شكلي كه براي اين مؤسسه اتفاق افتاد تحت تأثير هيجانات جوي و چه بسا هدفمند قرار نميگرفتند و آنگاه اين اتفاق نميافتاد و در اين باره بيشتر توضيح خواهيم داد...