حضرت آيتالله خامنهاي در اين ديدار بيان داشتند: يكي از بارزترين خصوصيات مرحوم علّامه جعفري، جامعيت بود. يعني ايشان در يك رشته خاص منحصر نشده بود. در كارهاي طلبگي ماها، ايشان هم در فقه و هم در فلسفه كار كرده بود. در فقه، ايشان در تبريز شاگرد مرحوم آميرزا رضي تبريزي بودند. آميرزا رضي شاگرد آخوند بود؛ بنده ديده بودم مرحوم آميرزا رضي را؛ شخص اوّل از علماي تبريز بود؛ در يك برههاي از زمان، شخص اوّل روحاني تبريز بود.
رهبر انقلاب افزودند: آقاي جعفري در دوره جواني با ايشان مأنوس بودند، به درس ايشان ميرفتند و شاگرد ايشان بودند كه خود ايشان قضايايي را در مورد ارتباط با مرحوم آميرزا رضي نقل ميكردند براي ما. بعد هم ايشان ميروند نجف. خب چند سال در نجف به درس آقاي خويي، درس ديگر بزرگان و عليالظّاهر مرحوم آشيخ كاظم شيرازي ميرفتند؛ اينها خب از آدم فقيه ميسازد ديگر؛ يعني با اينجور درسها، كساني كه دستاندركار مسائل علمي و ديني هستند حس ميكنند كه اين فقيه است. بعد هم ايشان در زمينه مسائل فلسفي هم كار كرده بودند و ازجمله خصوصيات ايشان در اين بخشِ مربوط به فلسفه، توجّه به نظرات فلاسفه غربي بود كه از قديم، از همان دوره جواني كه ما ايشان را در مشهد زيارت كرديم، به همين مسائل –حرفهاي هگل و مانند آن؛ اين چيزهايي كه آنوقت هنوز معمول نبود و از اينها هيچكسي در حوزههاي علميه هيچ يادي نميكرد و بلد نبود يا مرتبط نبود با اين مسائل- ايشان وارد بود و بحث ميكرد.
ايشان تأكيد كردند: من سال ۳۳ يا ۳۴ بود كه ايشان را در مشهد ديدم؛ خب ما نوجوان بوديم و ايشان تازه از نجف آمده بودند. در مشهد يك خويشاوندي داشتند؛ عمويشان در مشهد بود و به مناسبتي -كه حالا ذكر جزئياتش لزومي ندارد- ايشان و برادرانشان در مشهد بهاصطلاح يك جاپايي داشتند، يك حقّ آبوگلي در مشهد داشتند؛ به همين مناسبت ايشان آمدند مشهد و مدّتي -حالا يادم نيست چقدر- در مشهد بودند. مدرسه نوّاب كه ما بوديم، جايي بود كه ايشان بهطور مستمر ميآمدند، ميرفتند، مينشستند، حرف ميزدند؛ آنهم با آن بيان گرم و شيرين و لهجه زيبا؛ و كار ايشان جذّاب بود. آن كتاب ايشان كه ارتباط انسان - جهان نام داشت - ايشان اصرار داشتند كه نگوييد «انسان و جهان»، بگوييد «انسان - جهان»؛ ايشان بخصوص اين را تأكيد كرد؛ خود من شنفتم از ايشان كه ميگفت نه، «انسان و جهان» نيست- تازه جلد اوّلش چاپ شده بود؛ ايشان ميآوردند مدرسه نوّاب و بعضي از طلبهها جمع ميشدند، ايشان شرح ميدادند كه اين كتاب اين است، اين را ميخواهيم بگوييم، اين كار را ميخواهيم بكنيم.
رهبر انقلاب تصريح داشتند: البتّه بيان علمي ايشان بيان آساني نبود، كمااينكه بيانِ علمي مكتوبِ ايشان هم بيان آساني نيست؛ بنابراين حالا بنده نميتوانم در مورد نظرات فلسفي ايشان حرفي بزنم و ادّعايي بكنم، كساني از دوستان كه بيشتر مرتبط بودند، بيشتر ميتوانند، لكن ايشان خب وارد بود، مطّلع بود. ايشان بسيار پُركار بود. واقعاً شخصيت آقاي جعفري (رحمهًْاللهعليه) از اين جهت كه هيچ بخشي از گستره عظيم علمي و فكري، ايشان را از بخش ديگر غافل نميكرد. حالا ملاحظه كنيد ايشان در آن واحد، هم شرح مثنوي دارد، هم شرحنهجالبلاغه دارد؛ خب مثنوي و نهجالبلاغه يك تفاوتهاي عمقي و جوهري با هم دارند. ايشان يك شرح مفصّل براي مثنوي، بعد هم يك شرح مفصّل براي نهجالبلاغه نوشتهاند و در اختيار افكار عمومي گذاشتهاند.
حضرت آيتالله خامنهاي تأكيد كردند: از لحاظ ادبي و هنري هم همينجور بود؛ ايشان روحاً يك انسان هنرمند بود و هنرشناس. من يادم هست اوايل انقلاب، يك جلسه كوچكي هفتهاي يك بار يا دو هفتهاي يك بار تشكيل ميشد كه بنده هم با همه گرفتاريهاي فراواني كه داشتم، سعي ميكردم شركت كنم. ايشان در تهران پاي ثابت آن جلسه بودند؛ شعرهايي خوانده ميشد، شعرهاي مشكلي هم گاهي خوانده ميشد، اما ايشان آنچنان مسلّط بر فهم شعر و شعرفهمي و شعرشناسي و مانند اينها بود كه من تعجّب ميكردم!
ايشان افزودند: معروف است كساني كه حافظه خوبي دارند، ازلحاظ فكري عمق ندارند؛ آنهايي كه از لحاظ فكري عمق دارند، حافظه خوبي ندارند؛ ميگويند اين دو با هم نميسازد. آقاي جعفري غلط بودن اين فكر را اثبات كرده بود؛ يعني آدم فكوري بود، متفكر بود و حافظه فوقالعادهاي هم داشت؛ يعني واقعاً و حقيقتاً حافظه ايشان جزو عجايب بود! ما در مشهد يك سفر ييلاقي پيادهروياي داشتيم با مرحوم آقاي جعفري و سه نفر ديگر از دوستان -كه پنج نفر بوديم؛ يك نفر از آن دوستان حيات دارد و آن سه نفر ديگر كه ازجمله خود ايشان باشند، از دنيا رفتهاند- در اين ييلاقات مشهد پيادهروي ميكرديم روي اين كوهها و صحبت ميكرديم؛ آقاي جعفري نميگذاشت آدم طول راه را حس كند، از بس خوشصحبت و گرم و مسلّط و حاضريراق در همه بحثها بود. آنوقت ازجمله، حافظه ايشان عجيب بود. آدم يك اشاره به يك شعري ميكرد، بقيه را ميخواند. من يادم هست به يك مناسبتي صحبت منوچهري شد، من يك اشاره كردم، گفتم بله «الا كجاست جمْل بادپاي من»؛ يك مصرع از يك قصيده را خواندم. ايشان شروع كردند قصيده را از اوّل تا آخر خواندن؛ از حفظ! يعني ايشان اينجوري بود؛ حافظه، حافظه فوقالعاده و همهچيزحاضر.
رهبر انقلاب فرمودند: از جمله خصوصيات ايشان، احساس مسئوليت نسبت به گستردن معارف اسلامي بود. ايشان اهل سخنراني بود و خب لهجه شيريني هم داشت و زبان گويايي هم داشت. از قبل از انقلاب من يادم هست ايشان دعوت ميشدند؛ ما آنوقت مشهد بوديم. مشهد گاهي بعضي از جلسات خاص، ايشان را دعوت ميكردند و از تهران ميآمدند؛ در خود تهران، در جاهاي ديگر، بعد از انقلاب هم كه فراوان ايشان جلسات داشتند براي جوانها، براي دانشجويان، براي اساتيد، براي علما، براي عامّه مردم و به تبليغ و ترويج معارف ديني ميپرداختند؛ يعني سطح علمي و جايگاه فكري و علمي ايشان مانع از اين نميشد كه ايشان بيايد در سطح افكار مخاطبين خودش و بحث كند. ايشان تأكيد كردند: از جمله خصوصيات ايشان، كه واقعاً خصوصيات مثبت در ايشان خيلي زياد بود، يكي آن تعصّب ديني بود. ايشان بهشدّت نسبت به مسائل ديني متعصّب و پايبند بود و نسبت به انحرافاتي كه در گفتار و افكارِ بعضي بُروز ميكرد، حسّاس بود و برخورد صريح ميكرد. خب با ايشان هم زياد دشمني كردند و حتّي به ايشان اهانت كردند، امّا درعينحال ايشان در اين ميدان، سخت ايستاده بود. و حقّاً و انصافاً آقاي جعفري (رضواناللهعليه) يك عنصر و يك شخصيت برجستهاي بود.
رهبر انقلاب افزودند: انسان صبوري بود. با همه اين خصوصيات روحي و ظرافتهايي كه داشت، انسان صبوري بود. مصائبي براي ايشان پيش آمد، صبيه ايشان از دنيا رفت، همچنين همسر ايشان؛ يعني مشكلاتِ اينجوري هم در زندگي داشتند، درعينحال ايشان قرص و محكم؛ مرد قوي و مرد صبور و پرمقاومتي بود.
ايشان ابراز داشتند: اين را ما بايد ياد بگيريم از غربيها كه شخصيتهاي فكري خودشان و برجستگان خودشان را رها نميكنند. حالا فقط شرححالگويي نيست بلكه توصيف افكار و جوانب گوناگون افكار آنها مورد توجّه آنها است؛ كتابهايي فراوان و متعدّد مينويسند درباره آنها، نقّادي ميكنند؛ بعضي مخالفت، بعضي تأييد، بعضي استدلال؛ اين كارها بايد انجام بگيرد نسبت به بزرگان فكري ما ازجمله مرحوم آقاي جعفري كه اميدوارم انشاءالله اين بزرگداشتي كه شما ترتيب دادهايد، بتواند اين كار را، اين حركت را به راه بيندازد و خود آقاي جعفري و افكار ايشان را از غربت خارج كند.