
اظهارنظر يکي از فرماندهان نيروي انتظامي درباره احتمال بازگشت مالکيت تيم پاس به اين نيرو ميتواند خبر اميدوارکنندهاي باشد به خصوص که قطب سوم فوتبال کشورمان پس از واگذاري به همدان در دهه 80، در مسير نابودي قرار گرفت، طوريکه اين باشگاه به عنوان آخرين تيم ايراني که در آسيا قهرمان شده، امروز در دسته دوم فوتبال کشور حضور دارد و از اقتدار و بزرگي اين باشگاه معتبر خبري نيست. واقعيتي که بيانگر تجربه تلخ و شکست خورده طرح انتقال و واگذاري باشگاههاي تهراني به استانها و شهرهاي ديگر است و يک دهه پس از کليد خوردن اين طرح با انگيزههاي سياسي، حالا ميتوان به خوبي وضعيت بغرنج تيمهاي واگذار شده را مشاهده کرد.
علاوه بر پاس، صبا هم پس از انتقال به قم، امروز يک تيم ليگ يکي است، آن هم تيمي که توانسته بود قهرمان جام حذفي شود. راهآهن از باشگاههاي بازيکنساز و قديمي فوتبال کشورمان پس از رفت و برگشت بين تهران و شهرري، امروز يک تيم دسته دومي است، نفت تهران هم که به نفت طلائيه تغيير نام داده، عجيبترين اتفاقات مديريتي و فني را در همين مدت کوتاه پشت سر گذاشته است، تيمي که پس از واگذاري به يک مالک جديد با رفت و برگشتهاي حميد درخشان و علي کريمي تلخترين روزهاي تاريخش را تجربه ميکند. آن هم تيمي که قرار است يکي از نمايندگان ايران در ليگ قهرمانان آسيا باشد. شايد در بين تيمهايي که واگذار يا امتيازشان به استان ديگري منتقل شد تنها پيکان و سايپا بودند که پس از رفت و برگشت به قزوين و کرج توانستند پس از يک دوره افت، دوباره به روند معموليشان در فوتبال کشور بازگردند، البته پيکان يک سال پس از انتقال به قزوين به دست يک سقوط کرد و در بازگشت دوباره به تهران بود که توانست ليگ برتري شود تا امروز دوباره همان تيم متوسط ليگ ايران باشد.
مرور سرنوشت تيمهايي که امتيازشان واگذار يا به استان ديگري منتقل شد، نشاندهنده اين است که تيمي نبوده که با انتقال بتواند شرايط بهتري پيدا کند و اکثر قريب به اتفاق باشگاههايي که نامشان در يک دهه گذشته با انتقال گره خورده، پس از واگذاري در مسير نزولي قرار گرفتهاند و از جايگاه اصلي که در فوتبال کشور داشتند، فاصله گرفته و قرباني اين تصميم اشتباه و بدون برنامهريزي شدهاند. هرچند در سالهاي اخير موضوع انتقال امتياز تيمهاي فوتبال به شهرهاي ديگر متوقف شده، اما هزينههاي تصميمي که در اواسط دهه 80 گرفته شد، سبب شد تا باشگاههاي ريشهدار فوتبال کشورمان در معرض نابودي قرار بگيرند و اين در حالي است که باشگاههايي مانند پاس پيش از واگذاري، يکي از قطبهاي بازيکنساز و مدعي فوتبال ايران بود و در کنار استقلال و پرسپوليس، قطب سوم فوتبال به حساب ميآمد، تيمي که بنيانگذار يک مکتب در فوتبال ايران بود و بازيکنان بزرگي از اين تيم به تيم ملي راه يافته بودند.
با اين حال واگذاري اين تيم در سال 86 به استانداري همدان و کنار کشيدن نيروي انتظامي از تيمداري سبب شد تا اين باشگاه در اين مدت حتي يک بازيکن هم به تيم ملي معرفي نکند، آن هم تيمي که پيش از آن همواره چند بازيکن ثابت در ترکيب اصلي تيم ملي داشت! باشگاه پاس امروز حتي سايهاي هم از تيم بزرگ دهههاي گذشته نيست، اما خبر احتمال بازگشت اين تيم به تهران، بر غلط بودن سياست انتقال تيمها بار ديگر صحه ميگذارد، سياستي که بر اساس مطامع سياسي برخي دولتمردان وقت اجرا و سبب شد تا باشگاههايي که ميتوانستند به حرکت صعودي فوتبال در ايران کمک کنند به حاشيه و به مرز نابودي کشانده شوند، البته با توجه به هزينههاي بيشمار اين طرح براي فوتبال، بايد از پي بردن مسئولان به نادرست بودن واگذاري و احتمال بازگشت پاس و تيمداري دوباره نيروي انتظامي، استقبال و براي احياي باشگاهي که روزگاري قطب سوم فوتبال کشور بود، تلاش کرد.
به طور قطع بازگشت دوباره باشگاه بزرگي چون پاس به روزهاي اوج خود بهرغم جايگاه نازلي که اين روزها در فوتبال کشور دارد، ميتواند علاوه بر افزايش رقابت در سطح باشگاهي، براي فوتبال ملي هم خبر خوبي باشد و در روزگاري که باشگاههاي بازيکنساز و سازنده در حاشيه قرار گرفتهاند، پاس ميتواند در بازيکنسازي و معرفي چهرههاي جديد کنار تيم ملي باشد.